دعافروش

پریشب. ساعت یک و ربع که داشتم می‌رفتم لاهیجان. توی میدون آزادی وایساده بودم که ماشین سواری پر بشه. یه پیکان رو دیدم که حدود ۱۵ تا بچهُ از این بچه‌های دعافروش رو سوار کرده بود تا ببرتشون. حتی صندوق عقبش هم پر بود. راننده‌ش هم یه ظاهر شیک و پیکی داشت. واقعاً هیچکی نیست که اینا رو پیگیری کنه ببینه سرشون به کجا وصله؟

1 دیدگاه دربارهٔ «دعافروش;

  1. شهر خدا رو که دیدم گفتم ای بابا! بی سر و سامون تر از ما هم توی دنیا هست. هست؟
    نیما: چرا هست. خودمونیم.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید