خیلی گرفتارم. خیلی. شرمنده بعضیها هم هستم. خیلی بدقول شدم. خیلی. الان دقیقاً روی لبه تیغ دارم راه میرم. شاید هم افتادم از اون بالا اما خودم نمیدونم. هر جور که میچرخم از یه جای دیگه میافتم زمین. بد وضعیه.
دستنوشتههای نیما اکبرپور
خیلی گرفتارم. خیلی. شرمنده بعضیها هم هستم. خیلی بدقول شدم. خیلی. الان دقیقاً روی لبه تیغ دارم راه میرم. شاید هم افتادم از اون بالا اما خودم نمیدونم. هر جور که میچرخم از یه جای دیگه میافتم زمین. بد وضعیه.