رقص روی لیوان‌ها

دیروز عجب روز فرهنگی‌ای داشتیم.
طبق معمول پنجشنبه‌ها رفتیم تئاتر شهر واسه نمایشنامه‌خوانی اما به علت فوت خواهر یکی از بازیگرها، این هفته برنامه کنسل شده بود. با نوید تصمیم گرفتیم که بریم تئاتر یکی از بچه‌ها رو که تو تالار مولوی بود ببینیم. رقص روی لیوان‌ها. خلاصه بعد از دیدن تئاتر بود که می‌خواستیم بیایم بیرون که این بار نوید چند تا از آشناهای قدیمیش رو اونجا پیدا کرد که توی تئاتر بعدی بازی می‌کردن. گفتیم کار دکتر صادقی دیدن داره. سرود مترسک پرتغالی اما اصلاً اون چیزی نبود که انتظار داشتم. زیاد نچسبید. با این که می‌دونستم یه چیزی حول و حوش ۹ ماه روش تمرین کردن، اما به نظر من چنگی به دل نمی‌زد. به هر حال دیدن دو تا تئاتر، اون هم پشت سر هم کافیه تا اون روز یه روز فرهنگی (!) کامل بشه. مگه نه؟

دیدگاهتان را بنویسید