صبح که بلند شدم، دیدم که جای پای چپ و راستم با هم عوض شده. احساس مزخرفیه. هیچکدومشون اشتباه نمیکنند. هر کدوم هم راه خودشان رو درست میرن. من هم اییی میسازم با هر دوشون. مشکل اونجاست که هوس کردم یه تریپ راک ان رول برقصم.
دستنوشتههای نیما اکبرپور
صبح که بلند شدم، دیدم که جای پای چپ و راستم با هم عوض شده. احساس مزخرفیه. هیچکدومشون اشتباه نمیکنند. هر کدوم هم راه خودشان رو درست میرن. من هم اییی میسازم با هر دوشون. مشکل اونجاست که هوس کردم یه تریپ راک ان رول برقصم.
خوب گمونم بعد از اینکه جای پاهات عوض شد حدود یه سال هیچ مینیمال جدیدی ننوشتی. تمام مدت داشتی راک ان رول می رقصیدی یا تمام مدت راک ان رول داشت تو رو میرقصوند؟!!!
نیما: باید بیاد دیگه به قول معروف. مینیمال رو میگم. آدم گاهی کلید میکنه پشت هم بنویسه. گاهی هم کلید میکنه ننویسه.