رسانه‌های نو، عصر مشارکت مخاطب

Design by Economistبی‌بی‌سیمجله اکونومیست در شماره ۲۲ آوریل ۲۰۰۶ خود گزارش ویژه‌ای را در مورد رسانه‌های نوین به قلم اندرس کلوث (Andreas Kluth) منتشر کرده است.
نویسنده در این مجموعه گزارش ۱۵ صفحه‌ای تحت عنوان “در میان مخاطبان”، طی هفت مقاله مختلف به تشریح تأثیر فناوری‌های نوین بر رسانه‌های جمعی پرداخته است. به باور او رسانه‌های جمعی جای خود را به رسانه‌های شخصی و مشارکتی (Participatory Media) می‌دهند که کلاً به ایجاد تغییراتی عمیق در رسانه و جامعه منجر خواهد شد.
نویسنده در مقدمه این گزارش با اشاره به اختراع صنعت چاپ توسط گوتنبرگ در سال ۱۴۴۸، پدیده حروف چاپی مجزا و قابل جابه‌جایی (movable type) را که با کنار هم قرار گرفتنشان امکان چاپ صفحه را فراهم می‌کردند با ابزاری که در سال ۲۰۰۱ به نام مووبل تایپ (Movable Type) عرضه شد و به سادگی امکان انتشار وبلاگ‌ها را در اینترنت از هر کجا فراهم ساخت، مقایسه کرده است. وی این دو اختراع را تاریخی خوانده و معتقد است اولی شکل‌گیری رسانه‌های جمعی را به دنبال داشت و دومی آغازی بر عصر رسانه‌های شخصی و مشارکتی تلقی می‌شود. با این حال وی معتقد است همچنان زیرساخت‌های اینترنت پرسرعت به دوران پیش از عصر رسانه‌های مشارکتی تعلق دارند. تقریباً همه جا سرعت دریافت داده‌ها (دانلود) توسط کاربران از سرعت ارسال (آپلود) آنها بیشتر است. علت این است که سازندگان خطوط پرسرعت چنین فرض کرده‌اند که اینترنت هم به سادگی وسیله دیگری برای پخش محتوای تولید شده توسط آنها و همکارانشان در صنعت رسانه‌ها به مخاطب است. به گفته وی حتی امروز نیز این غول‌های رسانه‌ای به سختی حاضرند سناریویی را تصور کنند که در آن کاربران به همان اندازه که از این شبکه اطلاعات می‌گیرند، به آن اطلاعات وارد کنند.


عصر مشارکت
اندرس کلوث در تشریح نحوه مشارکت مخاطب در تولید یا تکمیل محتوا به یافته‌های یک تحقیق اشاره کرده که بر اساس آن ۵۷ درصد نوجوانان آمریکایی به تولید محتوا شامل متن، عکس، موسیقی و ویدیو برای اینترنت می‌پردازند. با این حال، نمی‌توان نتیجه گرفت که مردم روزنامه‌های خودشان را منتشر می‌کنند. بلکه به گفته جرمی زاودنی، وبلاگ‌نویس و مهندس نرم‌افزار سایت یاهو! این مشارکت ممکن است در سطحی خیلی ساده، مانند شرکت در رتبه‌بندی یک رستوران یا فیلمی باشد که رفته‌اند. این نکته برای مدل تجاری رسانه‌های سنتی که اساسش بر گرد آوردن مخاطبانی منفعل و حفظ آنها برای عرضه آگهی‌های تبلیغاتی است، بسیار قابل توجه است. در دوران رسانه‌های نوین، مخاطب به ندرت وسیع است و عموماً کوچک و به شکلی غیرمعمول ناچیز است. و به جای چند غول رسانه‌ای قدرتمند که برای جذب این مخاطبان با یکدیگر رقابت می‌کنند، این شرکت‌های کوچک و افراد مستقل هستند که به رقابت می‌پردازند یا بیشتر از آن، با هم همکاری می‌کنند. برخی از آنها از این راه به کسب درآمد می‌پردازند و بسیاری اصلاً به این موضوع فکر نمی‌کنند چرا که انگیزه‌های دیگری دارند. در رسانه‌های مشارکتی، مرز میان مخاطب و تولیدکننده محتوا بسیار کم‌رنگ و اغلب غیر قابل تشخیص است. به گفته بنیانگذار سایت تکنوراتی (Technorati)، که یک موتور جست‌وجوگر وبلاگ‌ها است، اینک “خطابه” یک نفر برای همه (از طرف رسانه به مخاطب) به “گفت‌وگو” میان “کسانی که قبلاً مخاطب شناخته می‌شدند” تبدیل شده است. به نوشته پژوهش‌گر اکونومیست، نکته تازه این است که جوانان امروز و بسیاری از مردم فردا از این که می‌توانند خودشان تصمیم بگیرند که چه چیزی معتبر و ارزشمند است و چه چیزی نه خوشحال خواهند بود. جو کراوس، بنیانگذار شرکت نرم‌افزارسازی جات اسپات (JotSpot) که امکان تولید مشترک محتوا میان کاربران را فراهم می‌کند می‌گوید: “مدل سنتی رسانه این بود: تنها یک منبع برای حقیقت وجود دارد. مدل تازه این است: منابع متنوعی برای کسب حقایق وجود دارد و ما خودمان پیدایش می‌کنیم.” مجموعه مقالات منتشره در این گزارش انواع مختلف رسانه‌های نو را مورد بررسی قرار داده و تأثیر دراز مدت آنها را بر شرکت‌های رسانه‌ای و کل جامعه ارزیابی می‌کند.
ادامه این مجموعه مقالات بسیار جالب را از این لینک بخوانید.

1 دیدگاه دربارهٔ «رسانه‌های نو، عصر مشارکت مخاطب;

  1. کوین کلی هم با همین دید اینترنت رو ارزیابی می‌کنه. البته اون خیلی کلی‌تر در این مورد نظر می‌ده. به عقیده‌ی کلی فقط خبرگزاری‌ها و نهادهای آموزشی نیستن که تحت تأثیر مشارکت مخاطب تغییر ماهیت میدن، بلکه تمام نهادهای علمی و هنری هم مجبور خواهند شد خودشون رو برای انقلابی که حضور این رسانه‌ی جدید به‌دنبال داره آماده کنن. از نظر کلی اینترنت نقش مصرف‌کنندگی رو به تدریج از خیلی از سیستم‌ها حذف می‌کنه. کم‌کم هر کسی یاد می‌گیره چطور باید یه قطعه موسیقی بسازه، یه ترانه ضبط کنه، یه داستان کوتاه بنویسه، یه عکس خوب بگیره، حتی یه فیلم کوتاه بسازه. هنر کم‌کم از انحصار قشر کافه‌نشین جامعه درمیاد و معنای عام‌تری پیدا می‌کنه. برای فضای اطلاعاتی هم درست همین اتفاق می‌افته. تا همین الان شبکه‌ی جهانی تبادل اطلاعات آن‌‎چنان رشدی داشته که پیش‌بینی می‌شه تا آینده‌ای نزدیک، هرچیزی که بشر می‌دونه و خواهد دونست روی این پایگاه عظیم قرار بگیره. در عین‌حال به خاطر تمام تحقیقاتی که داره روی موتورهای جست‌وجو و سیستم‌های ذخیره و بازیابی اطلاعات روی اینترنت انجام می‌شه، حدس زده می‌شه که اینترنت به زودی نه‌تنها عظیم‌ترین، بلکه هوشمند‌ترین پایگاه اطلاعاتی زمین خواهد بود.
    تازه واضح و مبرهن است که اصل ماجرا بازم یه چیز دیگه‌ست. هم‌اتاقی من توی شیراز اقتصاد می‌خوند و یادمه همیشه چطوری از آلرژی مقتصدین نئوکلاسیک به عبارت «اقتصاد اینترنتی» حرف می‌زد. این اینترنت بدجوری تمام حساب و کتاب‌های اقتصادی رو به هم زد. تمام قوانین بازاریابی و رقابت که سال‌ها بود داشتن جواب می‌دادن، با ظهور اینترنت یه شبه دود شدن و رفتن هوا. مثلاً گستردگی یه شرکت که معمولاً بر اساس میزان فضایی که دفاتر مختلفش توی نقاط مختلف دنیا اشغال می‌کردن، محاسبه می‌شد و معمولاً برای محاسبه‌ی بازاری که در اختیار شرکت مربوطه بود ازش استفاده می‌شد، الان کاملاً مفهومش رو از دست داده. چون برای ورود به بازاری به وسعت کل دنیا احتیاج به یه متر مربع زمین هم نیست. رضامیرخانی توی کتاب «نشت نشا» یه جایی به بودجه‌ و تسهیلات مناسبی که دولت آمریکا برای دانشجوهای داوطلب به تحقیق در زمینه‌ی اقتصاد اینترنتی قائل می‌شه اشاره کرده. همه دارن توی سر خودشون می‌زنن تا راه‌حلی پیدا کنن، اما به نظر می‌رسه بازار اینترنتی قبل از این که فرمول جدیدی ارائه بشه، تبدیل به یکی از عرصه‌های اصلی رقابت تجاری شده باشه.
    کوین کلی تقصیر تمام این مشکلاتی که به وجود اومده رو می‌اندازه گردن بی‌توجهی‌هایی که توی سال‌های ابتدایی ظهور اینترنت نسبت به این رسانه شده بود و می‌گه باید از این به بعد محتاطانه‌تر رفتار کنیم. کلی بیشتر از تأثیری می‌ترسه که این رسانه داره روی زندگی آدم‌ها می‌ذاره. یعنی اظهار نظرش در مورد این شبکه‌ی هوشمند غیرقابل پیش‌بینی و فجایعی که وابستگی بیش از حد به اون می‌تونه به بار بیاره، بیشتر آدم رو یاد داستان‌های علمی-تخیلی درمورد آدم‌های فضایی و روبات‌های مهاجم می‌اندازه. اما به هر حال خودم هم اصلاً نمی‌تونم تصمیم بگیرم که از این قضایا خوشحال باشم یا ناراحت. این قدرت بی‌حسابی که اینترنت به کاربرانش می‌ده، خصوصا این کمونیسم اطلاعاتی، یه کمی مشکوک می‌زنه، نمی‌زنه؟
    نیما: من ترجیح می‌دم ازش استفاده کنم. این کمونیسم اطلاعاتی یه اصطلاح کامله که من ازش خوشم میاد. به چیزهایی درسترسی پیدا می‌کنم که فقط به تلاش خودم بستگی داره. یعنی این که ماکانات برای اون حداقل آدم‌هایی که می‌تونن به اینترنت متصل بشن به طور یکسان فراهمه اما اون دیگه به وقتی که می‌ذاره و توری که پهن می‌کنه بستگی داره. موقعیت یکسان، رقابت در تلاشه. چیزی که به نظرم اینترنت رو باارزش می‌کنه.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید