آیا وبلاگ‌نویسی، روزنامه‌نگاری است؟

Cyber Journalismدیروز فرصتی پیش اومد تا در نشست تعاملی در زمینه روزنامه‌نگاری آنلاین شرکت کنم. سوای تمام مطالب و مباحث که در این نشست مطرح شد، یک نکته برای من قابل توجه‌تر از بقیه بود. این که «آیا وبلاگ‌نویسی، روزنامه‌نگاری است؟»
درباره پاسخ به این پرسش نظرهای گوناگونی گفته شده. توی همین نشست هم دکتر شکرخواه گفت که به نظرش وبلاگ‌نویسی، روزنامه‌نگاری محسوب می‌شه و دکتر نمک‌دوست گفت که وبلاگ‌نویسی، روزنامه‌نگاری محسوب نمی‌شه. بزرگان علوم ارتباطات هم هر کدوم یک نظری دارن. برای مثال می‌تونین یک سری از پاسخ‌ها رو این جا مطالعه کنید. برای دریافت یک پیش‌زمینه هم بد نیست نگاهی به این مطلب روزنامه هموطن سلام بیندازید که این سؤال رو پارسال همین موقع مطرح کرد.
من فکر می‌کنم که وبلاگ‌نویسی، یک نوع روزنامه‌نگاری هست. هر چند روزنامه‌نگاری برای خودش تعریف داره و به طور سنتی یک سری خط‌کشی‌های مشخص. اما من فکر می‌کنم وبلاگ‌نویسی به نوعی نزدیک به روزنامه‌نگاری نرم هست. (اطلاعات بیش‌تر درباره خبر نرم یا Soft News). یعنی نشانه‌های یک خبر نرم که حالت روایی داره و سریع سر اصل مطلب نمی‌ره رو داره. تحلیل نویسنده و موضع‌گیری شخصی به همراهشه. از طرفی در بسیاری از موارد هم خبر سخت رو هم پوشش می‌ده. مثال‌های زیادی داریم توی وبلاگستان خودمون که وبلاگ‌ها زودتر از هر رسانه دیگه‌ای خبری رو اعلام کردن و تحت پوشش قرار دادن. اما نحوه ارائه این اخبار هم هر چند سخت محسوب می‌شده اما به دلیل شیوه نگارش خاص و شکستگی در متن و فرم تفاوت‌هایی با رسانه‌های سنتی اعم از چاپی و سمعی و بصری داره. هر چند بحث ما اصلاً سر این نیست که وبلاگ‌نویسی چه نوع روزنامه‌نگاری هست. سؤال در واقع اینه که اصلاً روزنامه‌نگاری هست یا نه؟ به نظر من که هست. به نظر شما که وبلاگ می‌نویسی چی؟ هست؟
دوست دارم هر کی که وبلاگ می‌نویسه، حتی اگه شده یه خط به این سؤال جواب بده. چه این جا تو نظرخواهی، چه تو وبلاگش که به نظرم بهتره. اونایی هم که وبلاگ‌خوان‌های حرفه‌ای هستن، این سؤال رو بی‌پاسخ نذارن لطفا


در همن زمنه:
وبلاگ، رسانه اطلاع‌رسان یا نظررسان؟ – مسعود بهنود، سایت بی‌بی‌سی فارسی
تخصص در وبلاگستان – نیما اکبرپور، سایت بی‌بی‌سی فارسی
وبلاگ و روزنامه‌نگاری اینترنتی – مصطفی قوانلو قاجار، بی‌بی‌سی فارسی
وبلاگ، کف روی آب یا بستر ژورنالیسم نوین – کوروش شمس، ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات
از online diary تا e-journal – گیوتین، وبلاگ «روزانه‌های باستیل»
آیا وبلاگ‌نویسی، روزنامه‌نگاری است؟ – وحید، وبلاگ هم‌آوا
روزنامه‌نگاری بدون روزنامه‌نگار– همشهری آنلاین

37 دیدگاه دربارهٔ «آیا وبلاگ‌نویسی، روزنامه‌نگاری است؟;

  1. نیما جان!
    وب‌لاگ‌نویسی، وب‌لاگ‌نویسی است! می‌شود وب‌لاگ‌نویسی و روزنامه‌نگاری را شاخه‌های مختلف رسانه‌های نوشتاری دانست. هر چند اینترنت فراتر از “نوشتار” است. به هر حال به نظر من وب‌لاگ‌نویسی چه حرفه‌ای و چه غیرحرفه‌ای پدیده‌ای مستقل از روزنامه‌نگاری است در واقع عموزاده هم هستند!
    نیما: خب. شروع خوبی بود. اما منظور من از این سؤال دقیقاً اینه که یک بلاگر، روزنامه‌نگار محسوب می‌شه؟ فعل وبلاگ نوشتن، همون روزنامه نوشتن هست؟

    پاسخ
  2. به نظر من وبلاگ‌نویسی یک جورایی تمرین روزنامه‌نگاریه و الزاماً روزنامه‌نگاری محسوب نمی‌شه. روزنامه‌نگار بودن شاخصه‌ها و روحیه‌های خاص خودش را دارد ولی در وبلاگ‌نویسی جو دیگری حاکم است. برای روزنامه‌نگار بودن شم خبری داشتن و توانایی تحلیل تیزبینانه وقایع مهم است در حالی که الزاماً در وبلاگ‌نویسی این امر رعایت نمی‌شود. به نظر من شاید وبلاگ‌نویسانی باشند که جزو دسته روزنامه‌نگاران محسوب شوند اما به شکل عام، وبلاگ‌نویسی امری جدا از روزنامه‌نگاری است. همان طور که نامش متفاوت است.حالا ما اینجا وبلاگ‌نویس‌هایی داریم که روزنامه‌نگار هستند و وبلاگ‌نویس‌هایی داریم که بدون این که بدانند، تمرین روزنامه‌نگاری می‌کنند. شاید در آینده اونها هم علاقمند شدند به شکل حرفه‌ای روزنامه نگار شوند.

    پاسخ
  3. من فکر می‌کنم وبلاگ‌نویسی مترادف روزنامه نگاری نیست. چرا که کسی که خاطرات روزانه خود را می‌نویسد یا شعرهایش را می‌نویسد، روزنامه‌نگاری نمی‌کند. وبلاگ در یکی از شاخه‌های متعددش می‌تواند به بستری برای تمرین روزنامه‌نگاری تبدیل شود. این قابلیت گاهی اوقات حتی می‌تواند به صورت حرفه‌ای تبدیل به روزنامه‌نگاری نیز شود. به طور مثال وبلاگ‌نویسانی مطالبشان در مورد حادثه متروی لندن در روزنامه‌ها چاپ شد. بنابر این وبلاگ‌نویسی مترادف روزنامه‌نگاری نیست اما گاهی اوقات برخی از وبلاگ‌ها می‌توانند این قابلیت را پیدا کنند. به نظرم خیلی مسأله پیچیده و غیرقابل‌فهمی نیست. نمی‌دانم چرا یک عده این قدر آن را پیچیده و مشکل می‌کنند.

    پاسخ
  4. نیما جان طبیعتاً هر وبلاگ‌نویسی روزنامه‌نگار نیست! وبلاگ می‌تونه یه شروع خوب باشه برای کسی که روزنامه‌نگاری رو دوست داره. آدم می‌تونه ببینه که خوب آیا می‌تونه به خصلت یه روزنامه‌نگار از هر مطلب کوچیکی چیزی برای نوشتن در بیاره یا نه. خیلی‌ها وبلاگ رو شروع کردن و نصفه ولش کردن. اگه تونست بمونه و بنویسه خوب با تلاش بیشتر حتماً می‌تونه یه روزنامه‌نگار باشه. تازه اونم نه لزوماً روزنامه‌نگار بشه! بلکه فقط این خصلت رو می‌تونه داشته باشه! البته گاهی یه روزنامه‌نگار حرفه‌ای یه وبلاگ‌نویس حرفه‌ای هم هست. گاهی هم طرف لزوماً یه روزنامه‌نگاره یا لزوماً یه وبلاگ‌نویس حرفه‌ای هست اما روزنامه‌نگار نیست. به هر حال به نظر من صرفاً نمی‌شه وبلاگ‌نویسی رو روزنامه‌نگاری و وبلاگ‌نویس رو روزنامه‌نگار خوند. اما این به معنای نفی این قضیه هم نیست!! وای چی شد برادر نیما! 🙂

    پاسخ
  5. به نظر من وبلاگ‌نویسی هم یک جور روزنامه‌نگاری هم می‌تونه باشه ولی با این تفاوت که روزنامه‌نگاری یک سری محدودیت‌هایی داره که نمی‌توان همه جور چیزی که آدم دلش می‌خواد بنویسه ولی وبلاگ یک چیز شخصی و هر چی بخوای می‌تونی بنویسی و در نهایت اگر خیلی ناجور باشه فیلترش می‌کنن.

    پاسخ
  6. فضای وبلاگستان به قدری بزرگ است که هنوز هیچ نظریه‌پردازی نمی‌تواند راجع به ماهیت آن و اتفاقات و روندهایی که در درون آن می‌گذرد به طور قطعی اظهار نظر کند. بخشی از وبلاگ‌نویسان قطعاً کار ژورنالیستی انجام می‌دهند. نمونه‌اش وبلاگ‌های زنان که تجمع اخیر زنان در میدان هفتم تیر را پوشش دادند، یا وبلاگ‌هایی که جریان ورود شیرین عبادی به کشور را پوشش دادند و ده‌ها نمونه دیگر.
    البته بخش بزرگی از وبلاگ نویسان روزنگارند نه روزنامه‌نگار، یعنی فقط خاطرات شخصی خود را می‌نویسند. وبلاگ به دلیل دارا بودن پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های اینترنتی، پلی به سوی روزنامه‌نگاری سایبر است و رویکرد قریب ۵۰۰ روزنامه‌نگار ایرانی به وبلاگ می‌تواند راهی به سوی این نوع جدید از روزنامه‌نگاری باشد.
    من با نظر نیمای عزیز و دکتر شکرخواه موافقم و فکر می‌کنم وبلاگ‌نویسی می‌تواند تمرینی برای ورود به عرصه روزنامه‌نگاری باشد.

    پاسخ
  7. نیمای عزیز!
    وبلاگ دسته‌های مختلفی داره: خبری، شخصی، تحلیلی، و… ولی اگه بخواهیم وبلاگ‌های کاملاً شخصی که فرد فقط در مورد حالات روزانه خودش می‌نویسه رو از این تقسیم‌بندی خارج کنیم، من فکر می‌کنم بتونیم شباهت‌های زیادی بین روزنامه‌نگاری و وبلاگ‌نویسی پیدا کنیم که این شباهت بیشتر به خاطر وجود وبلاگ‌های خبری در مقابل روزنامه‌نگاری هست. ولی در مورد صرف وبلاگ‌نویسی ما برای بررسی دقیق‌تر باید کارکردهای این دو تا رو با هم بررسی کنیم. مثل اعلام خبر، فرهنگ‌سازی، تحلیل موضوعات و… و در نهایت من وبلاگ‌نویسی رو نوع ضعیف شده روزنامه‌نگاری می‌دونم. یعنی همین اصطلاحی که شما به کار بردید: روزنامه‌نگاری نرم.

    پاسخ
  8. نظر شخصی من اینه که وبلاگ‌نویس خبرنگار نیست. وبلاگ‌نویسی نوعی خاطرات‌نویسی هست. تو وبلاگ‌ها شخصی که نویسنده از اسمان و ریسمان می‌نویسه. تو وبلاگ‌ها حرفه‌ای هم در مورد موضوع خاصی بحث می‌شه. هرچند از طریق وبلاگ‌ها می‌شه اطلاعات زیادی به دست آورد اما به وبلاگ‌نویس نمی‌شه گفت خبرنگار. برای مثال من که هیچ گونه اطلاعاتی در مورد درست نگاشتن و طریقه روزنامه‌نگاری ندارم چطور می‌تونم بگم خبرنگارم چون شاعرم. هر کی هم که دست به نوشتنش خوب باشه شاعر و نویسنده نیست که.
    نیما: سارا جان. سؤال اصلی همین جا پیش می‌آد. یعنی جایی که وبلاگ وظیفه اطلاع‌رسانی انجام می‌ده. با لینک‌های متعدد درباره یه اتفاق هشدار می‌ده. متحیر می‌کنه. تغییری رو اعلام می‌کنه یا از روند پیشرفتی گزارش می‌ده. در این موارد به نظر من وبلاگ داره نقش یک روزنامه رو ایفا می‌کنه البته از نوع دیجیتالش.

    پاسخ
  9. اگر همین قدر شفاف که سؤالت رو از شبح پرسیدی، بخوام جواب بدم، این می‌شه: به نظر نمیاد یک بلاگر، روزنامه‌نگار محسوب بشه. چون وبلاگ نوشتن شغل نیست و بلاگر بابت انجام دادنش دستمزد نمی‌گیره.
    ولی فکر کنم اگر از تعاریف فاصله بگیریم، به نظرم بهتر می‌شه نزدیکی این دو تا مفهوم رو فهمید. وقتی به اثر و کارکرد (اطلاع‌رسانی، آموزش و …) وبلاگ‌ها و رسانه‌های دیگر نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که چقدر نزدیک و شبیه و مکمل هستند.
    به نظرم وبلاگ نوشتن لزوماً مساوی روزنامه‌نگاری نیست اما اون قدر پتانسیل داره که بتونه مساوی یا بزرگتر باشه.
    امیدوارم منظورم رو رسونده باشم.
    قربانت.

    پاسخ
  10. اول عرض شود ما به نیماخان فرمودیم ما که روزنامه‌نگار نیستیم بیاییم نظر بدهیم که اگر بیاییم بگوییم هست می‌گویند تو که نمی‌دانی روزنامه را از سر می‌خوانند یا ته چه می‌گویی، بگوییم نیست می‌گویند ها، حسودیش می‌شود. فرمودند چون یک طرف دعوا هستی نظرت را بگو.
    عرض شود از آنجا که هر گردی گردو نیست هر وبلاگ‌نویسی روزنامه‌نگار نیست و بالعکس هر وبلاگ روزنامه‌نگاری‌ای وبلاگ نیست. البته به نظر من تفاوتی هست بین خبرنگار و روزنامه‌نگار. خب اگر وبلاگی خبر دست اول بنویسد می‌شود خبرنگار و غیر این گویا ممکن نیست. ولی شرایط روزنامه‌نگاری به نظر من راحت‌تر است. کافی است نوشته‌هایتان در وبلاگ سر داشته باشد، ته، موضوع و صد البته به درد امت مسلمان بخورد. یعنی محتوا با رعایت معیارهای کیفی تولید کنید. نمونه‌هایش هم کم نیستند. از این داستان نتیجه می‌گیریم که مینی‌بوس از اتوبوس کوچکتر است.

    پاسخ
  11. روزنامه نگاری که نه ولی شاید بازیگری باشه. از شوخی گذشته اینم جایگاه خودشو داره مثل خیلی چیزای دیگه نمی‌شه وبلاگ‌نویسی رو با روزنامه‌نگاری یکی کرد. شاید شبیه به هم باشن اما فرق فووکووولن.

    پاسخ
  12. در ادامه‌ی سؤالت از شبح: نمی‌شه گفت. حقیقتش من یکی خیلی بی‌سوادتر از اونم که بخوام اظهارنظر کنم. انقدر بی‌سواد که برای جواب دادن به سؤالت رفتم تعریف ژورنالیسم رو توی ویکی پدیا چک کردم:
    Journalism is a discipline of collecting, analyzing, verifying, and presenting news regarding current events, trends, issues and people. Those who practice journalism are known as journalists.
    خوب، اگه بخوایم خیلی ملانقطه‌ای با این تعریف برخورد بکنیم، چند تا نکته‌ی خیلی مهمش توی چشم می‌زنه:
    ۱٫ descipline: می‌تونه به «نظام» یا «علم» تعبیر بشه. یعنی هر ننه قمری نمی‌تونه دوره بیافته و ادعای روزنامه‌نگاری بکنه. ژورنالیسم برای خودش قوانین و متدلوژی‌های خاص خودش رو داره و به عنوان یه رشته‌ی علمی قابل تحصیل و مطالعه ست.
    ۲٫ collecting, analyzing, presenting news: مطمئناً قابلیت‌های جمع آوری، تحلیل و ارائه‌ی درست اطلاعات هم کار هر بز نیست. باید معیارهای خاصی برای تعیین صلاحیت ژورنالیست‌ها وجود داشته باشه.
    ۳٫ current: این «حال‌گرایی» ژورنالیست‌ها که دیگه گمونم داره به مانیفست روزنامه نگاری مدرن تبدیل می‌شه.
    خوب، حالا ببینیم این تعریف چه نکاتی رو برامون روشن می‌کنه. اول این که ژورنالیسم علمیه که باید حرفه‌ای باهاش برخورد بشه. دوم این که محدوده‌ی عملیات، اهداف و متدهای کسب و نشر خبر برای ژورنالیست‌ها تعریف شده و مشخصه. طبق چنین تعریفی وبلاگ‌نویسی نمی‌تونه معادل سایبراسپیسی ژورنالیسم باشه. چون هیچ کدوم از این نظارت‌های قانونمند روش اعمال نمی‌شه.
    اما حالا وقتی تعریف بلاگ رو توی ویکی پدیا چک می‌کنیم، چی می‌بینیم:
    Blog is the contraction universally used for weblog, a type of website where entries are made (such as in a journal or diary), displayed in a reverse chronological order.
    در نهایت شگفتی، ویکی پدیا داره با یه تشبیه کلی، مفهوم وبلاگ رو به ژورنال نزدیک می‌کنه. اما اگه بیشتر دقت کنیم، می‌بینیم که این جمله یه شخصیت دوگانه برای وبلاگ‌ها قایل شده: (a journal or diary). پس شاید بشه گفت بلاگ فقط یه مدیای جدیده که مزایای زیادی که داره، پتانسیل ژورنالیستی شدنش رو بالا می‌بره، اما می‌شه برای شخصی‌نویسی هم ازش استفاده کرد.
    حالا بحث اصلی اینجاست که ما اصلاً این تعاریف شسته رفته‌ی ویکی پدیا رو قبول داریم یا نه. در واقع مهم اینه که این تعریفی که ویکی پدیا داره ارائه می‌کنه یه استاندارد نوشته شده‌ی بین‌المللیه یا یه باور عمومی عرفی؟ چقدر می‌شه با این تعریف مخالفت کرد؟ اون نوشته‌ی دکتر شکرخواه به اسم «وبلاگ‌ها و ماهی‌ها» آشکارا با این تعریف مخالفت می‌کنه. اظهار نگرانی دکتر شکرخواه از تسلط کاپیتالیسم روی سایبرژورنالیسم آزادمنش که داره دوران نونهالی خودش رو در آزادی بیان نسبی و به عنوان یه منبع اطلاعاتی آزاد از قید و بند قلنبه‌گویی و سفسطه‌ی هدفمند طی می‌کنه، مؤید همین مطلبه. پس همه چیز به تعریفی بستگی داره که ما از ژورنالیسم ارائه می‌دیم و به اینکه چقدر به برخورد قانونمند با جامعه‌ی اطلاعاتی و ورودی‌های این جامعه اعتقاد داشته باشیم.
    اما نظر شخصی خودم: تعاریف برای راحتی کار ما ارائه شدن، نه برای اینکه دست و پامون رو ببندن. شاید از این لحاظ بشه اون حرف شبح رو که وبلاگ نویسی، وبلاگ‌نویسیه و لازم نیست حتماً سعی کنیم یه جایی داخل یا کنار و کلاً در ارتباط با ژورنالیسم قرارش بدیم، درست دونست. اما از اونجا که می‌دونم منظورت از این به چالش‌طلبی وبلاگ‌نویس‌ها چیز دیگه‌ای بوده، نمی تونم عقیده‌ی تو رو هم زیر سؤال ببرم. شرف‌الدین وقتی از فرهنگ دیوارنویسی حرف می‌زد، گفت دیوار نوشته‌ها هم مثل موسیقی رپ یه جور اعتراض عامه‌ی مردمه به هنری بوده که تا اون زمان در انحصار از ما بهترون بوده. شاید بشه وبلاگ‌ها رو هم از همین منظر یه حرکت خودجوش مردمی برای تسخیر معبد خدایان روشنفکران المپ‌نشین دونست. همون کری خونی‌ای که دکتر شکرخواه هم بهش اشاره می‌کنه. این «عامه» می‌خواست اثبات کنه انقلاب اطلاعاتی با خودش آگاهی روزافزون به همراه آورده و دیگه نمی‌شه سبزی‌فروش‌ها رو به طرف دیوار قرار داد و اساتید دانشگاه رو طرف دیگه.
    می‌دونم جواب محافظه‌کارانه‌ای بود. معذرت می‌خوام، اما نمی‌تونم از این جلوتر برم. انصافاً اطلاعاتم در این مورد در حدی نیست که بخوام تصمیم قطعی بگیرم. امیدوارم جواب‌ها زیاد بشه. خیلی مشتاقم بیشتر در این زمینه بدونم. ممنون از این که این بحث رو پیش کشیدی.
    نیما: خب. من هم دقیقاً همین نوع سؤالاته که برام پیش اومده. هدف من این نیست که به یه پاسخ قطعی برای این سؤال برسم. دوست دارم بدونم بقیه چی فکر می‌کنن. اصولاً وبلاگستان ما برای چنین سؤال و جواب‌هایی خیلی کار نکرده. دوست دارم همین نظرت رو توی وبلاگت بنویسی و از خواننده‌ها و دوستات بخوای که وارد بحث بشن.

    پاسخ
  13. به نظر من وبلاگ‌نویسی با روزنامه‌نگاری خیلی فرق داره. البته یک روزنامه‌نگار می‌تونه وبلاگ‌نویس باشه ولی یک وبلاگ‌نویس هیچ وقت نمی‌تونه یک روزنامه‌نگار باشه. چون روزنامه‌نگار در یک و یا چند حوزه‌ی تخصصی به صورت حرفه‌ای فعالیت داره و مطلب می‌نویسه ولی در وبلاگ موضوع‌ها پراکنده‌تر هستند و تقریباً می‌شه درباره‌ی هر موضوعی نوشت و در اکثر وبلاگ‌ها یک جور روزمرگی به چشم می‌خوره. یک جور نوشتن خاطرات و بیان عقاید و دیدگاه‌های شخصی و این مغایر با تعریف روزنامه‌نگاریه. چون یک روزنامه‌نگار در روزنامه، خاطرات شخصی خودش رو نمی‌نویسه. ولی در بعضی از وبلاگ‌ها، نوشته‌ها و مطالب دسته بندی شده و موضوعات، حول یک محور می‌چرخند. مثل وبلاگ “روزنامه‌نگار نو” و “دات”. من با نظر دکتر شکرخواه موافق نیستم. درسته که در وبلاگ “دات” همیشه در باره‌ی روزنامه‌نگاری می‌نویسند ولی اکثر وبلاگ‌ها این طور نیستند. پس نمی‌شه گفت وبلاگ‌نویسی یک جور روزنامه‌نگاریه.
    نیما به نظر تو مثلاً نوشته‌های “صفا” یه جور روزنامه نگاریه؟
    نیما: در مورد سؤال آخرت. من فکر می‌کنم این بستگی داره به این که از چه زاویه‌ای به وبلاگ «صفا» نگاه کنیم. اگر از دید این نگاه کنیم که این یک ستون هست در یک روزنامه و داره اطلاعاتی به ما منتقل می‌کنه که حتی گزارش یک کارناوال و یا جشن هست، می‌شه گفت که نوعی روزنامه‌نگاریه. ما در روزنامه‌ها چنین گزارش‌هایی رو زیاد می‌بینیم.

    پاسخ
  14. به نظر من هست چون ببین وقتی یه روزنامه رو باز می‌کنی از قسمت‌های مختلف ادبی، گزارش، ورزش، هنر، سیاسی و اقتصادی تشکیل شده. با همین موضوعات می‌تونی انواع وبلاگ پیدا کنی.

    پاسخ
  15. وبلاگ‌نویسی هم نوعی روزنامه‌نگاریه. البته بهتره بگیم روزنگاری، خاطره نگاری، ذهن نگاری و… فقط بدون محدودیت، روزنامه‌نگاری هم همونه فقط از نوع بامحدودیتش.

    پاسخ
  16. وبلاگ‌نگاری و روزنامه‌نگاری هر دو وسیله‌ای برای انتقال اطلاعات، پس چه فرق می‌کنه که ما از چه طریقی اطلاعات رو انتقال بدیم؟ البته بدون توجه به محدودیت ما، در روزنامه یا وبلاگ!
    یک وبلاگ‌نگار می‌تونه همانند یک روزنامه‌نگار به یک موضوع خاص تخصصی بپردازه!
    حالا چه فرقی می‌کنه که کجا چاپ بشه؟
    فرقی در نوشتن نیست،فرق در محتواست؟

    پاسخ
  17. جناب اکبرپور، من خیلی از روزنامه‌نگاری سررشته ندارم. ولی فکر می‌کنم، این مسأله بیش‌تر به تعریف روزنامه‌نگاری برمی‌گرده. من فکر می‌کنم این دو چیز ربط زیادی به هم ندارند. بگذارید یک مثال بزنم.
    این روزها در خیلی خانه‌ها یک دوربین فیلم‌برداری پیدا می‌شه. آیا همه‌ی کسانی که با این دوربین‌ها کار می‌کنند فیلم‌ساز هستند؟ به نظر من جواب نه هست چون فیلم‌ساز تعریف مشخصی داره. با این حال ممکنه یک فیلم‌ساز با همین دوربین‌های کوچک تمرین‌ کنه. وبلاگ هم همین‌طوره. صرف نوشتن در وبلاگ روزنامه‌نگاری نیست. ولی ممکنه روزنامه‌نگار در وبلاگ تمرین کنه. روزنامه‌نگاری یک حرفه و وبلاگ‌نویسی یک کار شخصی هست.
    حالا ممکنه کسی بگه که روزنامه‌نگاری یک تعریف خیلی شسته رفته نداره. جواب من اینه که در روزنامه‌نگاری باید یک حداقل استاندارد در نوشته‌ها رعایت بشه. اگر روزنامه‌نگاری بدون استاندارد باشه، خیلی از مردم کوچه و بازار که شایعه درست می‌کنند هم روزنامه‌نگار می‌شن. در مورد وبلاگ‌ها گمان کنم استانداری وجود نداره و سخته بگیم نوعی روزنامه‌نگاری هست.

    پاسخ
  18. سلام
    بستگی به تعریف ما از وبلاگ‌نویسی داره و این که چه مطالبی بنویسیم. گاهی واقعاً این طوره گاهی هم نیست. اما در هر حال به هم بی‌ربط نیستند.

    پاسخ
  19. وبلاگ یک رسانه است، وبلاگ‌نگار اما روزنامه‌نگار نیست. وبلاگ‌نگار در وبلاگ‌نگاری خود انضباط کاری ندارد حتی اگر دیگر ویژگی‌های یک روزنامه‌نگار را داشته باشد. روزنامه‌نگاری از هر گونه آن اما به انضباط کاری نیاز دارد. انضباط کاری به دیگری وابسته است و با نظم و ترتیبی که فرد کارهای خود را انجام می‌دهد فرق بسیار دارد. استاد دانشگاهی که منظم و مرتب وبلاگ می‌نویسد نمی‌تواند از وبلاگ‌نگاری عذری برای غیبت از کلاس بسازد، و به سادگی بگوید ببخشید باید وبلاگ بنویسم پس نمی‌توانم سر کلاس بیایم. اما هر قدر هم گرم وبلاگ‌نویسی باشد سر ساعت آغاز کلاس باید آن را رها کند و به کلاس برود، چون این تابع انضباط کاری است و باید انجام گیرد. چنین انضباط و بایدی برای انجام کار در وبلاگ‌نویسی او اما وجود ندارد و آن را رها می‌کند تا به کلاس برود. روزنامه‌نگار، از هر گونه آن، هم تابع انضباط کاری است و باید کاری معین را در زمانی معین و با ویژگی‌هایی معین انجام دهد، و این بایدها در انضباط کاری او تعریف می‌شود، حتی اگر روزنامه‌نگار آزاد باشد. از تهیه سالنامه تا تهیه یک برنامه روزانه رادیویی یا تلویزیونی روزنامه‌نگار تابع یک انضباط کاری پیش‌بینی شده است و در چارچوب آن انضباط هم پاسخگوست. در سایبر ژورنالیسمی که زمانبندی اعلام شده برای فرستادن مطالب تازه ندارد، و هر لحظه می‌تواند مطلبی تازه بفرستد، هم باز انضباط کاری برای روزنامه‌نگاران تهیه کننده آن وجود دارد و از دید کاربران پنهان است. وبلاگ‌نگار از لحظه‌ای که انضباط وبلاگ‌نگاریش از نظم و ترتیب فردی او فراتر رفته و به قرار یا قراردادی غیر از خود او وابسته می‌شود دیگر تابع انضباط کاری می‌شود. و چون وبلاگ رسانه است در این حالت به او هم می‌توان ژورنالیست یا روزنامه‌نگار گفت و آنچه تهیه می‌کند نیز به دنیای روزنامه‌نگاری وارد شده است. فرق آنها همان فرق شهروند با شوق سرگرمی معین است با فردی که به حرفه‌ای سرگرم. جراحی که پس از کار و پیشه روزانه‌اش خود و به دست خود باغچه خانه‌اش را می‌کارد و آبیاری و هرس می‌کند باغبان نیست حتی اگر برای نگهداری از باغچه‌ا‌ش چندین کتاب باغبانی خوانده باشد. باغبان کسی است که اگر بهار به موقع نجنبیده باشد زمستانش با گرسنگی می‌گذرد، پس تابع انضباط کاری است. روزگار روزنامه‌نگاران هم اما مانند روزگار مهندسان باغبانی شده است. یعنی با آمدن کامپیوتر شخصی و اینترنت ابزار کار آنها هم مانند ابزار باغبانان همگانی شده است، اما همگان باغبان نشده‌اند حتی آن جراحی که باغچه خانه خود را خود می‌کارد و حود آبیاری و هرس می‌کند. قیافه آن جراح با ذوق اما دیدنی خواهد بود اگر همه ما دور باغچه‌اش صف بکشیم و به او بگوییم شما باغبان نیستی. استادان در دانشکده کشاورزی اما برای پرورش مهندس باغبانی ناچارند درک معینی از تفاوت‌های آن سرگرمی با مهندسی باغبانی داشته باشند. پیشنهاد من برای گفتگوی آکادمیک، واگذاشتن نام وبلاگ به دنیای سرگرمی رسانه‌ای فردی و شخصی شهروندان است که تابع انضباط کاری ژورنالیستی نیست. و اگر چنان شد دیگر وبلاگ نیست و نام‌های روزنامه‌نگارانه بایستی داشته باشد حتی اگر ابزار آن بیش از ابزار یک وبلاگ نباشد. درک این تفاوت برای دنیای آکادمیک ممکن است و نبود دیوار چین میان آن دو نیز در گذر از پدیده‌ای به پدیده دیگر در اندیشه علمی شدنی است. برای شهروند وبلاگ‌نگار اما این همه باریک‌بینی علمی را ضرور نمی‌دانم. او مانند آن جراح است که بهتر است برای کار در باغچه‌اش چندین کتاب باغبانی به زبان ساده هم خوانده باشد. یعنی وبلاگ‌نگار جدی هم بهتر است کتاب‌های ساده درباره روزنامه‌نگاری بخواند تا از بایدها و نبایدهای آن آگاه شود. هر کس، بی هیچ قید و شرطی، می‌تواند وبلاگ‌نگار بشود. وبلاگ‌نگار با ذوق اما اگر خواست روزنامه‌نگار بشود باید اعصابی اندکی سخت‌تر از پولاد، انضباط کاری اندکی دقیق‌تر از ساعت و اعتماد به نفسی اندکی بیش از رییس‌جمهور داشته باشد. چون رییس‌جمهور اگر بختیار هم باشد بیش از دو دوره نمی‌تواند بماند و روزنامه‌نگاری کار یک عمر روزنامه‌نگار است و سنجش وعده‌های سرخرمن و بررسی کارنامه چندین رییس‌جمهور با اوست.

    پاسخ
  20. بسته به نوع وبلاگ تفاوت می‌کند. وبلاگ‌های وقایع‌نگار یا وبلاگ‌هایی که تحلیل سیاسی می‌نویسند، بله. به روزنامه‌نگاری نزدیکند. ولی خیلی از انواع وبلاگ‌نویسی، به داستان و ادبیات شبیه‌تر هستند یا اصولاً خاطرات‌نویسی صرف هستند.

    پاسخ
  21. وبلاگ‌نویسی، روزنامه نگاری یا حتی نویسندگی نیست. تمرینی‌ست برای ورود به عرصه و کسب تجربه و محک خوردن در برابر دیدگانی که همواره تو را تأیید نمی‌کنند. وبلاگ دریچه است و وبلاگ‌نویس (به معنای حقیقی آن) فردی که سعی می‌کند خودش را پیدا کتد. بسیاری از وبلاگ‌نویسان رو می‌شناسم که از وبلاگ‌نویسی، روزنامه‌نگار شده‌اند و این نشان از ارزش بالای وبلاگ و توانایی آن در پرورش استعداد روزنامه‌نگاری دارد. خود وبلاگ و وبلاگ‌نویسی را به خاطر فضای غیررسمی حاکم بر آن روزنامه و روزنام‌ نگاری نمی‌دانم. اما به عنوان یک منبع دینامیک آن را به شدت قبول دارم.

    پاسخ
  22. باید توجه داشت که وبلاگ‌ها از هم متفاوتند و برای مقاصد متفاوتی ساخته می‌شوند. سؤال شما آن دسته از وبلاگ‌ها را شامل می‌شود که صاحب آن به نگاشتن مطالب می‌پردازد. می‌دانیم که به این فرد وبلاگ‌نویس می‌گویند. یک وبلاگ‌نویس ممکن است هر چیزی بنویسد. از خاطرات روزانه گرفته تا اخبار روز دنیا یا نوشتن فکاهیات و جوک و شعر و شاید خرعبلات و مطالب غیراخلاقی و زشت و یا سخنان بی‌ربط و بی‌معنی. کسانی که وبلاگ نوشتن را مساوی روزنامه‌نگاری قرار می‌دهند در واقع هر نوع نوشتنی را مساوی روزنامه‌نگاری قرار می‌دهند. بنده از اصول روزنامه‌نگاری اطلاعی ندارم. آیا هر کس هر چه بنویسد و عده‌ای آن را بخوانند می‌شود روزنامه‌نگاری؟ اگر می‌شود، پس من هم با این که وبلاگ‌نویسی، روزنامه‌نگاری است هم‌عقیده هستم.

    پاسخ
  23. هر چه فکر می‌کنم، نمی‌توانم دلیل این سؤال را متوجه شوم!
    چرا باید بلاگ‌نویسی را با روزنامه‌نگاری مقایسه کنیم و یا سعی در مترادف دانستن آنها یا هم‌خانواده دانستن آنها نمائیم؟!
    وبلاگ از نظر من یک رسانه مستقل، شخصی و دوسویه است. فقط همین! و هر ترادفی هم با روزنامه‌نگاری داشته باشد یا نداشته باشد، در این تعریف خللی وارد نمی‌شود.
    اما گذشته از اینها، به نظر من وبلاگ گسترده‌تر از روزنامه‌نگاری است. به طوری که وبلاگ‌نویسی هم می‌تواند روزنامه‌نگاری باشد و هم نباشد.

    پاسخ
  24. حتی روزنامه‌نگاری الکترونیک هم برای خودش تعریف داره که در آن وبلاگ‌نویسی جایی نداره. در واقع وبلاگ‌نویسی فقط وبلاگ‌نویسی است. در درجه اول! اما اگر در حیطه اطلاع‌رسانی هم فعالیت داشته باشند (به معنی واقعی) خب چه اشکال دارد که آنها را روزنامه‌نگار هم بدانیم. هر چند آن دست از وبلاگ‌هایی هم که به صورت حرفه‌ای در کار انتشار خبر هستند، گه‌گاهی شخصی‌نویسی می‌کنند که البته این هم جزو ماهیت وبلاگ است و نباید سخت گرفت. شاید در این زمینه در وبلاگم بیشتر نوشتم. موفق باشید.

    پاسخ
  25. اگر وبلاگ، روزنامه است آنگاه وبلاگ‌نویسی هم روزنامه‌نگاری.
    وبلاگ‌نویسی، وبلاگ‌نویسی است و طرح چنین سؤالی ظلم به آن است. وبلاگ اصولاً مسأله‌ای جداست و نباید آن را در دل چیز دیگری قرار داد. در وبلاگ‌نویسی می‌توان عناصر بسیاری را برای انتقال مطلب به کار گرفت اما در روزنامه‌نگاری خیر. تمام تفاوت‌هایی که اینترنت با رسانه چاپی دارد همان‌ها را وبلاگ هم با روزنامه دارد. عموم وبلاگ‌ها در این سه دسته قرار می‌گیرند: نوشتن از رویدادهای روزمره، گردآوری مطالب جالب و مفید، بیان دیدگاه‌ها و افکار. که اغلب وبلاگ‌ها در همان دو گروه اول قرار می‌گیرند. وبلاگ‌های نوع سوم از سوی اهل فن راه‌اندازی می‌شوند. فرض کنید یک استاد دانشگاه از مباحث روز جامعه می‌نویسد و آنها را تحلیل می‌کند. او نه خود را وبلاگ‌نویس می‌داند و نه روزنامه‌نگار. روزنامه‌نگاری شغل است اما وبلاگ‌نویسی کسب تجربه است. هر چند ممکن است با وبلاگ‌نویسی هم درآمد داشت. یک نوجوان خجالتی که توان حضور در جمع را ندارد می‌تواند با وبلاگ تجربه کند حضور با دیگران را و گفت‌وگو با آنها را و گفتن از خود را.
    آیا چنین شخصی در روزنامه نگاری محلی از اعراب دارد؟
    وبلاگ‌نویس می‌تواند هزاران اشتباه داشته باشد اما خروجی کاری روزنامه‌نگار همواره ارزیابی می‌شود.
    روزنامه نگار چارچوب کاری دارد، قوانین جامعه را باید مد نظر بگیرد، قوانین روزنامه را باید مد نظر بگیرد، در زمانها و مکانهای خاصی باید حضور یابد. هویت روزنامه نگار مشخص است هر چند ممکن است نام مستعار داشته باشد. گول قدمت روزنامه‌نگاری را نخوریم و با آن ارزش وبلاگ‌نویسی را پایین نیاوریم.
    وبلاگ، وبلاگ است!
    وبلاگ‌نویس هم وبلاگ‌نویس!

    پاسخ
  26. نیما جان!
    وبلاگ، کارکردها و امکانات مختلفی دارد؛ کارکرد وبلاگ و جهت‌گیری شکلی و محتوایی آن هم به نظر نویسنده‌ی وبلاگ بستگی دارد. بنابراین وبلاگ می‌تواند کارکرد روزنامه‌نگاری هم داشته باشد. در واقع وبلاگ می‌تواند روزنامه‌نگارانه باشد همچنان که امکان تبدیل آن به دیگر صورت‌ها (مثل دفترچه خاطرات و شعرگونه‌نوشتن و…) هم وجود دارد؛ این مستقیماً به نظر نویسنده‌ی وبلاگ بستگی دارد.
    من به‌شخصه، وبلاگ‌های روزنامه‌نگارانه را بیشتر دوست دارم. خودم هم سعی می‌کنم در همین قالب حرکت کنم. نکته‌ی دیگری را هم که باید در نظر گرفت این است که وبلاگ در شرایط فعلی می‌تواند بخشی از باری را که به دوش روزنامه‌ها (تعطیل‌شده یا سربه‌راه‌شده) بوده به دوش بکشد و بیشتر به سمت مقالات جدی و منسجم و یادداشت روزنامه‌نگارانه پیش برود. این البته نظر شخصی من است و هیچ توقعی از کسی برای پذیرش آن وجود ندارد اما خود سعی می‌کنم در راستای عملی‌کردن این اعتقاد حرکت کنم.
    پایا و پویا باشید.

    پاسخ
  27. سلام
    من فکر می‌کنم در بعضی وبلاگ‌ها که به طور جدی به تحلیل مسائل می‌پردازند، فاصله‌ی وبلاگ‌نویسی و روزنامه‌نگاری به حداقل می‌رسه (و حتی گاهی صفر می‌شه). به نظر من این کاملاً بستگی به نوع وبلاگ داره.

    پاسخ
  28. وبلاگ من حتی به روزنامه‌دیواری هم شبیه نیست! بنابر این من خودم رو حتی «روزنامه​نویس» هم نمی‌دونم. از نظر من عنوان روزنامه​نگار چنان سنگینه که من از فکرش هم دچار اضطراب می​شم. البته شاید بشه وبلاگ‌نویسی رو نوعی «واقعه​نگاری» خوند، در بهترین حالت!

    پاسخ
  29. بستگی داره که ویلاگ‌نویس راجع به چی بنویسه! خیلی از ویلاگ‌ها خیلی لوس و o baby هستن و دریغ از یک چیز به درد بخور در آنها! مهم اینه که وبلاگ‌نویسی و روزنامه‌نگاری هر دو در این مملکت هزینه دارد و بعضاً جسارت می‌خواهد!

    پاسخ
  30. نیمای عزیز و دوست داشتنی من، به نظر من یک روزنامه‌نگار خوب می‌تواند یک وبلاگ‌نویس خوب باشد ولی عکس این قضیه صادق نیست! من کارت را بسیار می‌پسندم دوست خوبم، موفق باشی.

    پاسخ
  31. نیمای عزیز
    من هم فکر می‌کنم که “وب‌لاگ‌نویسی، وب‌لاگ‌نویسی است و بلاگر روزنامه‌نگار نیست و بلاگر است” همان جواب پرسش شماست. وبلاگ رسانه‌ای مستقل است که می‌تواند مثل هر رسانه‌ی دیگری جاهایی با روزنامه‌نگاری تداخل پیدا کند. ویژگی مستقل وبلاگ‌نویسی، در شخصی‌تر بودن آن است. وبلاگ رسانه‌ای است برای بیان تجربه‌های مشخص فردی که می‌توانند عمومی شوند یا برعکس، بیان تجربه‌های عمومی که قالبی شخصی می‌یابند.

    پاسخ
  32. من هم فکر می‌کنم که وبلاگ‌نویسی یک جوری همون روزنامه‌نگاری هست. حالا با بحث‌های مختلف. همیشه اولین جایی که اولین واکنش‌ها نسبت به هر اتفاقی که می‌افته توش مطرح می‌شه، وبلاگ‌ها هستن. زودتر از هر رسانه دیگه هم این کار رو می‌کنن. چون زیاد نیازی به امکانات خاصی ندارن، حتی با یک جمله هم می‌تونن حرفشون رو بزنن و خبرشون رو و نقطه‌نظرشون رو راحت اعلام کنن!

    پاسخ
  33. مطلب جالبی رو نوشتید که به عینه بسیار به کار من اومد ولی یه مطلبی رو می خواستم بگم. اگه می‌شه با فونت بزرگ‌تر چاپ کنید چون من چشمم داغون شد تا خوندم این مطلب رو. این جوری آدم خسته می‌شه.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید