گل‌ها – ونک یه نفر

Rebelبعضی وقت‌ها دوست دارم خودم را به تنهایی مهمان کنم و کمی برای خودم دل بسوزانم. از نظر تو اشکال ندارد گاهی هم خودم را برای خودم لوس کنم؟ حق بده به من که دوست دارم تنها راه بروم برای خودم. مثل دیشب که میدان گل‌ها تا ونک را پیاده گز کردم. بیشتر شبیه کوه‌نوردی بود با این پیاده‌روهای کنده‌کاری شده. خب حتماً تأیید می‌کنی که نوشتن در حال راه رفتن خط آدمی را چقدر خرچنگ قورباغه می‌کند. گرچه زیاد هم مهم نیست. مهم این است که هر چه می‌آید روی پشخوان ذهنم، خالی کنم. می‌دانی یک جور تخیله هست دگر. بگذار یکی دیگر از کشفیاتم را با تو در میان بگذارم. اگر فکرت را توی مغزت نگه داری و هی نشخوار کنی، دچار مغزپیچه حاد می‌شوی. مغزپیچه زیاد هم بیماری پیچده‌ای نیست. خیلی هم فرآیند ساده‌ای دارد. اما بر خلاف فرآیند تولدش، نتیجه‌اش خیلی دردناک است. بدتر از دلپیچه‌های که مجبور به تحملشان هستی مخصوصاً وقتی که هیچ آبریزگاهی دم دستت نیست.
وقتی رودل می‌کنی (سخت نگیر همان دلپیچه را می‌گویم)، بهترین کار این است که محتوایش را خالی کنی. آن هم دو راه بیشتر ندارد. یا انگشت می‌اندازی ته حلقت یا مسهل می‌خوری و از جای نه‌بهترت جهاز هاضمه‌ات را خالی می‌کنی توی خلاب!
این جمجمه استخوانی هم چیزی شبیه شکمبه است. از لحاظ ظاهری که بزرگ و کوچک بودن و فرمش کلی تأثیر دارد توی تیپ و قیافه آدمی. از لحاظ وجودی هم همین طور. فقط تفاوتش در این است که وقتی ما مغزپیچه می‌گیریم، نمی‌دانم چه مسهلی بخوریم یا انگشتمان را بندازیم کجای جمجمه‌مان که تخلیه شود. به نظر من همه‌اش به خاطر این است که وقتی شکم‌پیچه داری، مغزت فرمان می‌دهد که هر چه توی شکمت هست، بریز بیرون و خلاص شو. اما وقتی مغزپیچه داری، شکم حتی اگر بتواند به مغز هم فرمان دهد به جایی نمی‌رسد. آخرش هم می‌گویند طرف از روی شکمش تصمیم گرفت و به طرز ناعادلانه‌ای از حق کنترل شکمی می‌گذرند.

5 دیدگاه دربارهٔ «گل‌ها – ونک یه نفر;

  1. اولن که مردم ول نمی‌کنن که! همش آدم رو بررسی و محکوم می‌کنن! دومن هیچی مثل یه گپ خودمونی با خود آدم، آدم رو راحت نمی‌کنه!

    پاسخ
  2. من که هیچ‌وقت به مرحله‌ی مُخپیچه نمی‌رسم، چون اونقدرا پر نمی‌شه طفلکی. اضافیاشم بخار می‌شه. گمونم فقط روزنامه‌نگارای الکترونی از این دردا دارن. خوب آروم بگیر بچه :))

    پاسخ
  3. پاشنه آشیل بالاترین ۲ و دمکراسی در این سایت
    هنوز یک هفته از نوشتن این مطلب نگذشته بود که آقا مهدی و رفیق شفیقش عزیز آقا شاید این آقا شو بزاریم اولش. بعد از خواندن این مطلب با عنوان پاشنه آشیل بالاترین و این که می‌دیدند این نوشته من در بالاترین هم لینک گرفته و با ۷ امتیاز و بالای ۷۰۰ کلیک جزو لینک‌های پر بیننده قرار گرفته است، در حالی که مانند …. بسیار خونسرد عمل می‌کردند و اصلا نوشته مرا مطلبی در باره سایت ندونستند، این را از روی لینک‌های پایین صفحه اول می‌گویم حتی به حضور سر نام وبلاگ هم در بین ارسال مستقیم به سایت هم راضی نشدند و بالاخره در یکی از شب‌های پیش علاوه بر اینکه عضویت مرا در بالاترین لغو کردند، آن پست مربوطه را هم از سایت برداشتند و حتی دیگر لینک دادن به وبلاگ من هم امکان‌پذیر نخواهد بود این عکس را ببینید و همان طوری که در این عکس می‌بینید، اسم و مشخصات من جزو ۱۵ عضو فعال سایت ثبت شده است…
    حالا همه اینها بماند بی‌رحمی آقایان به حدی زیاد بود که در کمال تعجب عضویت مرا در این سایت نیز لغو کردند در این سایت که وبلاگ‌های س ک س ی نیز تبلیغ می‌شود ولی از فعالیت من جلوگیری شده است به فلش داخل این عکس نگاه کنید که این یکی فقط کار مهدی می‌تواند باشد. آن طوری که در این سه ماهه خودش را نشان داد علاقه وافری به جمع‌آوری لینک‌های سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران دارد که می‌توانید از لینک‌های پر بیننده بگیرید تا به لینک‌هایی که بیشترین امتیاز را گرفته دیدن کنید تا به مقصود من برسید. علاوه بر اینها کدورتی که با پرشین‌بلاگ دارد هم بر کسی پوشیده نمانده است. این آقای دکتر بعد از این در حالی این اعمال را انجام می‌دهد که بیشترین ادعا را در رعایت دمکراسی دارد. چه در این سایت و چه در این و حتی در این وبلاگ.. ..
    آقا مهدی و عزیز آقا و تموم اونایی که پشت این دو اسم هستید، نتوانستید آن ادعای کذایی‌تون دال بر وجود دمکراسی در این سایت را عملی کنید. اصلا تا بوده همین طور بوده. باند مافیایی در وبلاگستان بخواهد تشکیل شود به دکتر و مهندس نگاه نمی‌کند. نقاب‌ها را کنار بزنید شما هم مثل همه اونایی که فقط لینک‌های عشق خودشون رو جمع می‌کنند، عمل کردید در هر حال بنده می‌خواستم به عنوان یک عضو در جامعه مدنی بالاترین فعالیت داشته باشم. ولی گویا بر خلاف رویه بازی که این سایت در پیش دارد، در باطن ریشه مخالفین را… ببینید چه زود مخالف شدیم. اصولا ما ایرانی‌ها همواره دچار یک وهم ناشی از جهل به ارث رسیده هستیم… قرار بود از پاشنه آشیل بالاترین بگویم و کمکی هر چند ناچیز در بهبود این سایت داشته باشم ولی گویا قسمت نبود…

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید