گشت و گذار در ساعت صفر

Head Insideهفته‌نامه چلچراغ– برای پدر و مادرها خیلی سخت است فهمیدن آن که چگونه فرزندانشان می‌توانند تا دیروقت بیدار بمانند. شاید یکی از بزرگ‌ترین سؤالاتشان این باشد که مثلاً توی این مانیتور کذایی مگر چه خبر است که وقتی این بچه‌ها تویش نگاه می‌کنند، هیپنوتیزم می‌شوند و تا خروسخوان سحر از جلویش جم نمی‌خورند. چه جادویی خواب را از چشمانشان می‌رباید و غیره و غیره.
این دیگر یک راز نیست. عصر جدید دارد نسل جدیدی را تربیت می‌کند. جغدهای شب‌بیدار یا شاید گربه‌سانانی که شب‌ها به شکار می‌روند و روزها استراحت می‌کنند. نسلی که نسل قبل‌تر از آن نه تنها از خیلی جهات درکش نمی‌کند، بلکه رفتار بیولوژیکش نسل قبل‌تر را شگفت‌زده می‌کند، گویی که قرن‌ها فاصله میانشان ایجاد شده. نشانه‌شناسی نسل جدید زیاد هم دشوار نیست. یکی آن است که گاهی به زبانی غریب سخن می‌گوید که برایشان غیرقابل درک است و اصطلاحات و ریشه‌هایش پیچیده‌تر از واژه‌های زبان سواحیلی است و دیگر آن که با تکنولوژی به طرز غیرقابل تصوری هماهنگ است. کافی است یک دستگاه با دکمه‌های متعدد و صفحه‌نمایش لاتین به او بدهی تا سه سوت روش کار با آن را رمزگشایی کند و طرز کارش را بریزد بیرون. حالا می‌خواهد یک موبایل مدل جدید باشد یا یک ماشین‌لباسشویی قابل برنامه‌ریزی. «کاری نداره که بابا جان کافیه ببینی جلوی این دکمه هر بار چی نوشته می‌شه. این هر بار وظیفه این دکمه رو بهت نشون می‌ده» و بعد با چشمان متعجب نسل قبل مواجه می‌شود و به خود می‌گوید: « این که خیلی ساده‌ست. چرا نمی‌فهمه؟» یکی دیگر از موارد در نشانه‌شناسی این نسل، شب‌بیداری است یا به قول قدیمی‌ها، شب‌زنده‌داری. قابلیت‌های تکنولوژیکی زیادی هم وجود دارد که وقتشان را پر کند. نسل قبلی فکر می‌کند که از ساعت ۱۲ شب به بعد مگر کاری هم برای انجام دادن هست به جز خواب؟ خب حق هم دارند، چرا که نمی‌دانند آفتاب در سرزمین اینترنت هیچ‌گاه غروب نمی‌کند. این جادویی است که از آن بی‌خبرند. نسلی که شب به خواب نمی‌رود، متشکل از سپاه جادوگرانی است که هری‌پاتروار اینترنت را به دنبال هیجان و کشفی تازه می‌کاود. توی اینترنت همیشه روز است و خبری از تاریکی و شب نیست. یک جور بی‌مکانی و بی‌زمانی است. ناکجاآبادی که در هر زمانی چت‌روم‌هایش پر است و همیشه برای وبلاگ‌ها بازدیدکننده وجود دارد. تازه اینها تنها یک گوشه از واقعیت است. شب و سکوت و از همه مهم‌تر خواب بودن کسانی که همواره وظیفه نظارتی بر نسل بعدی خود دارند، بهترین فرصت است برای آنانی که می‌خواهند کشف کنند، بازی کنند، بنویسند و بخوانند و دوست و هم‌زبان بیابند بدون آن که کسی مزاحمشان شود. راز بزرگی که اصلاً پوشیده نیست. کافی است چشمانت را به اندازه کافی باز کنی تا کشفش کنی نسل قبلی شب‌خواب عزیز.

10 دیدگاه دربارهٔ «گشت و گذار در ساعت صفر;

  1. با همه تفاوتی که بین این دو نسل وجود دارد یک وجه اشتراک تلخ و جاودانی بین این دو نسل و بین نسل‌های گذشته و آینده وجود دارد و خواهد داشت.
    هر دو نسل با چیزی بیگانه‌اند. تفکر یا به قول فلاسفه تولید فکر.

    پاسخ
  2. میدونی نیما جان به نظر من روش زندگی هر نسلی متأثر از شرایط تکنولوژیکی و امکاناتی اون نسله. اون اوایل که تلویزیون اومده بود تو خونه‌ها هم برای مردم عجیب بود که چرا یه جوون بجای اینکه سر شب بشینه پای صحبت بابابزرگش می‌ره به اون جعبه جادوویی نگاه می‌کنه؟
    ۴ سال گذشت و این مسأله عادی شده. و حالا هم اینترنت اومده. من حتی گاهی مورد بازخواست قرار گرفتم که: «پسر جان مگه اینترنت چی داره که اینقدر می‌ری دنبالش!!!» با گذشت زمان و تغییرها نسل کنونی همه چیز عادی می‌شه.
    راستی نیما جان یه سؤال داشتم شما نمی‌دونی چرا سایت سیتیزن دیوم باز نمی‌شه؟
    ممنونم از توجهت.
    موفق باشی.
    نیما: آرمان جان با عادی شدن این چیزها موافقم. درباره سایت هم برای من پیج نات فاوند می‌ده. هنوز نمی‌دونم جریان چیه.

    پاسخ
  3. مشکل اصلی این‌جاست که این شب‌زنده‌داری‌ها نه‌تنها اطلاعات تکنولوژیک این بچه‌‎ها رو شدیداً بالا برده، بلکه فضای فکری‌شون رو هم در اکثر موارد به‌کل تغییر داده. من هم معتقدم در تاریخ این مملکت چنین شکاف نسلی عمیقی بی‌سابقه بوده. طوری‌که نسلی که تا همین سی-چهل سال پیش سنگ هنجارشکنی‌های هیپی‌گرایانه و فلاسفه‌بافی‌های ساختارشکن رو به سینه می‌زد، الان توی درک بچه‌های دست‌پرورده‌ی خودش مونده.

    پاسخ
  4. ولی یک عادت، در هیچ نسلی از ایرانی‌ها تغییر نکرده است و آن عادت سرودن است: به هم بافتن و در جذبه تشبیهات و استعارات مبهم و با شکوه، خودارضایی کردن.

    پاسخ
  5. این رو تو اون مجله درپیتتون خوندم
    :d
    بعدش هم اصلاً مهم نیست که شما آدرس من رو چاپ کردین یا نکردین. همین که رحمت کشیدین و بدترین خاطره‌ام رو چاپ کردین، جای بسی تشکر دارد نقطه!
    نیما: قابلی ندارد! این هم خودش هنر است.

    پاسخ
  6. عصر جدید که مجزا از عصر قبلش نیست… نسل جدید هم یکی از اون تقسیم‌بندی‌های که بی‌خودی داره می‌گه من با قبلم فرق دارم و مجزام… اگه دنیا این جوری بود که نسل‌ها با هم جنگ می‌کردند… این که خانواده‌های بعضی‌ها از دنیای واقعی دورند یک چیزی…

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید