یلدا بازی معاون کلانتر

Deputy Astroمعاون کلانتر: دوستان اصرار دارن که من چند کلمه‌ای باهاتون صحبت کنم. آخ شست پام. آخ شست پام. حالا دیگه منو دست می‌ندازی ماسکی؟
از اون جایی که بر اساس بازی شب یلدا که مثل ویروس گلدکوئست دامنگیر وبلاگستان شده، دوستانی چون علیداد، مریم، گیتی، سروش، پرویز و چند تای دیگه اصرار دارن که من هم پنج کلمه‌ای درباره خودم و احتمالاً مواردی که از من نمی‌دونید صحبت کنم، علی‌رغم این که زیر ستاره حلبیم قلبی از طلا دارم، این کار رو می کنم. این هم پنتاگون یلدایی من:
۱- به دلایلی نامعلوم در دوره کودکی به «نیمرو» می‌گفتم «مین‌مین» و به حرف «ک» می‌گفتم «ت». مثلاً به «کتاب» می‌گفتم «تتاب». الان که نزدیک به ۳۲ سالمه هیچ گونه گرفتگی زبان ندارم اما اعتراف می‌کنم هنوز بدم نمیاد به نیمرو بگم مین‌مین چون به نظرم برازنده‌شه.
۲- برخلاف کارم که «روزنامه‌نگاری» هست، توی دانشگاه «مهندسی کامپیوتر» گرایش «نرم‌افزار» خوندم و برخلاف رشته دانشگاهیم، دیپلم «علوم تجربی» دارم و قبل از اون هم دو بار از رشته‌های «میکروبیولوژی» و «علوم آزمایشگاهی» انصراف دادم. ریاضی یک چهار واحدی رو اولین بار «صفر» شدم و معادلات دیفرانسیل سه واحدی رو «هجده و نیم» خودم هم نمی‌دونم چرا. توی دوره راهنمایی شدیداً فعالیت تئاتری می‌کردم البته نه فقط توی مدرسه بلکه اجراهای سطح شهر و در ادامه اون توی دوره دبیرستان هم توی سینمای جوان و این چیزها (اینها مربوط به دهه شصته فرزندم) و اگه قرار بود یه بار دیگه برم دانشگاه حتماً یه رشته هنری تو مایه‌های سینما یا تئاتر رو انتخاب می‌کردم. روزنامه‌نگاری من از وبلاگ‌نویسی شروع شد و وبلاگ‌نویسی من از سال ۸۱ که کافی‌نت داشتم و از زور اینترنت اجباری، وبگرد شدم.
۳- از رنگ‌های طیف آبی و سبز و گاهی هم قهوه‌ای و کرم خوشم میاد و بر خلاف لاغریِ ظاهر، چاقی باطن دارم یعنی بسیار شکمو و رستوران‌گرد هستم. رستوران مورد علاقه من پستو و غذای مورد علاقه من پاستای پیچ با سس سیر هست اما خداییش با کباب ترش و میرزاقاسمی لاهیجان خودمون هوار تا حال می‌کنم و به طرز شگفت‌انگیزناکی عاشق سفر به ولایات عجیب و غریب دنیا هستم و یکی از آرزوهام کار کردن توی یه رسانه درست و حسابی خارجیه. (هوار تا مورد در قالب یک شماره).
۴- «فاویسم» می‌دونین چیه؟ من دارمش. یک نوع حساسیت مربوط به یک جور کمبود یک جور آنزیم در خون که در صورت خوردن بعضی خوراکی‌ها شکوفا می‌شه. به همین علت خوردن باقلا (از همون‌ها که دست‌فروش‌ها توی زمستون پخته‌شو می‌فروشن) از کودکی برام ممنوعه. پفک و پیف پاف هم قراره همین بلا رو سرم بیارن اما من در کمال پررویی همه‌شون جز پیف‌پاف رو می‌خورم و تا حالا چیزیم نشده. به هر حال اگه شما طرفدار فمنیسم، مارکسیسم، پلوراریسم، کوبیسم و حتی رئالیسم جادویی هستید، من از وقتی به دنیا اومدم «ایسم‌سرخود» بودم. حالا حالاها باید بوق بزنید.
۵- کامپیوتر خونه من یه سلرون ۱۶۰۰ مربوط به ۴ سال پیش هست که مثل تراکتور برام کار می‌کنه (یعنی ازش کار می‌کشم) هنوز اون قدری پول ندارم که آپگریدش کنم. لپ تاپ و ماشین رو دوست دارم اما اون‌ها منو دوست ندارن چون ندارمشون اما دنیا هنوز برام قابل تحمله.
حالا من هم شبنم طلوعی، امید معماریان، شهرزاد، فرشید و نازلی رو به بازی دعوت می‌کنم.

21 دیدگاه دربارهٔ «یلدا بازی معاون کلانتر;

  1. ۱. می‌دونی یه ذره شبیه قدیما شد 🙂
    ۲. هزار تا نکته رو تو یه شماره قالب می‌کنی فکر می‌کنی مردم بلانسبت چیزن نمی‌فهمن؟
    ۳. این بوق بزنین خیلی بهم برخورد. فکر کردی فقط خودت ایسم داری؟ جوادیسم می‌دونی چیه؟
    ۴. تو واقعاً باقلا می‌خوری هیچیت نمی‌شه؟ (این سؤال واقعاً واسم پیش اومدا!)
    ۵. آقای معاون لطفاً بذار من یه بار ماسکی رو ببینم. آره٬ آره٬ تو رو خدا٬ فقط یه کوچولو٬ یه ثانیه. اگه نمی‌ذاری حداقل بهش بگو من اون را غش. یه امضا هم بگیر لطفاً. باشه؟ خوب؟ قبول؟ قول می‌دی؟
    نیما: برای شماره یک: دو نقطه دی برای شماره دو: اِ تو هم فهمیدی؟ برای شماره سه: می دونم چیه. برای شماره چهار: جرأت ندارم سبزشو بخورم اما پخته و خیسونده‌شو می‌خورم برای شماره پنج: اگه بتونی بگی این چند تا نقطه داره می‌ذارم ماسکی رو ببینی:
    کشتمبکشمکششششپششپشکشششپارا

    پاسخ
  2. فکر می‌کنی اگه منم از میکروبیولوژی انصراف داده بودم الان چی شده بود؟!!!
    از فضولی داشتم….م. دیر کردی یه خورده!… بازی جالبیه. بعضی استعدادهای نهفته درش کشف می‌شه…

    پاسخ
  3. خب، اول بوق بوق!!! دوم مسلماً فقط تو بتونی اسم شخصی داشته باشی. سیم، روزنامه‌نگاری بیش‌تر بشت می‌خوره مهندس و ۴ هم خیلی مخلصیم. ۵ الهی بترکی چرا چاق نمی‌شی شیکمو.

    پاسخ
  4. سلام… من و سایر اعضای تیم ال فور آی از زمانی جزو خواننده‌های مجله چلچراغ بودیم که ابراهیم رها می‌نوشت و امیر ژوله از اون کودک فهیم! اگر چه هنوز هم چلچراغ همونه و شنبه‌هامون (اگر چه که هیچ وقت خدا شنبه نمیاد) بدون چلچراغ یکشنبه نمی‌شه (kidding)، اما خب زمانی که اسم نویسنده‌های مجله رو توی چلچراغ چند ماه پیش دیدم که آدرس وبلاگ‌ها و سایت‌هاتون رو معرفی کرده بود هیچ وقت به فکرم نرسید بیام تو سایت نیما اکبرپور دعوتش کنم به حمایت…
    حمایت از اولین و بزرگ‌ترین مسنجر تحت وب (web base) ایرانی‌ها و فارسی‌زبانان…
    اومدم دعوتتون کنم که اگه پیشرفت و توسعه زبان فارسی در سطح دنیا براتون اهمیت داره…. برای حمایت از این طرح ملی و سربلندی ایرانمون با قرار دادن یه لینک یا یه آگهی یا یه متن هر چند کوتاه ما رو در حفظ و پیشرفت اون کمک کنید…
    آدرس بنرها:
    http://www.l4i.com/linktous.aspx
    در ضمن اگر مایل به تبلیغ مجله چلچراغ و یا سایت و وبلاگ خودتون در ال فور آی هستید، لوگوی خودتون رو ارسال کنید تا در بخش حامیان و یا در بخش تبلیغات قرارش بدیم…
    آدرس بخش مربوط به حامیان:
    http://www.l4i.com/Sponsors.aspx

    پاسخ
  5. سلام.
    توی مورد ۴ باهاتون هم‌دردم. پفک رو نمی‌دونستم که ضرر داره. اما پیف‌پاف رو چرا (باقالی که دیگه معلومه). اما واقعاً باقالی می‌خورید؟! رنگتون زرد نمی‌شه بعدش؟ ضرر داره، نخورید 🙂
    نیما: می‌خورم والله. رنگم هم هیچ طوری نمی‌شه.

    پاسخ
  6. نیما جان من معادلات رو بعد از سه ترم با ۱۲ پاس کردم… تو با کی گرفتی که ۱۸ شدی یه ضرب؟ این اصلاً منصفانه نیست… نمی‌خوایی بگی که از من باهوش‌تری؟
    وقتی تو خبرگزاری استخدام شدی از منم تعریف کن بگو عکس می‌گیره مثل بنز… البته اگه اونجا مث ما بشه پارتی بازی کرد.
    نیما: مریم جان. من با خانم امیر ابراهیمی پاس کردمش. تازه ۱۸ هم نه بلکه ۵/۱۸٫ تازه از تو که باهوش‌ترم D:

    پاسخ
  7. شما خودت به اندازه کافی شاهکار بودی. دیگه لازم نبید اینها رو بنویسی آقای مین‌مین. بعد می‌گی چرا به من می‌گی نی‌نی‌وند.
    D:
    من امروز چلچراغ برام خریدن
    D:
    بعد می‌خوام بگم که از بین این همه پست خداییش رو چه حسابی این دو تا رو انتخاب کردین؟
    این دو تا اوج یأس فلسقی من و اوج افسردگی من بود
    D:
    نیما: به هر حال ما اینیم دیگه! البته هیچ کدوم اینها مهم نبود. مهم این بود که آدرس وبلاگت رو نچاپیدیم.
    D:

    پاسخ
  8. جالب بود. لطفاً رنک خودت رو هم توی بازی معلوم کن. درباره‌ش تو وبلاگم نوشتم.
    نیما: با توضیحی که تو دادی، چون من رو هم علیداد معرفی کرده، رنکینگم می‌شه ۳٫

    پاسخ
  9. خیالم راحت شد که اومدی بازی !
    دعوتت کرده بودم، اما دیدم خبری نشد ، گفتم نکنه کلاست بالاتر از این حرفاس.
    آقا پستو رو خوب اومدی! اما من دیوونه راویولی یا تورتلینی هستم !
    —-
    نیما جان من اشتباهی اول کامنتم رو او پایین نوشتم !
    نمیدونم چی شد و کجا رفت؟؟!!
    نیما: نو پرابلم. دود شد و بر هوا رفت. غم مخور.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید