فیلم‌واره دو

Fajr Film Festival Guide 2زیگزاگ– جشنواره فجر در بیست و پنجمین دوره نیز به روال هر ساله، هرچه به پایان نزدیکتر شد، گرمای بیشتری یافت. همان طور که پیش‌بینی می‌شد با نمایش آثار فیلمسازان مطرح، در نیمه دوم این جشنواره ده روزه، صف‌های سینماها رونق بیشتری گرفت و بر استقبال تماشاگران افزوده شد. تب جشنواره در واپسین روزها با خبر ورود مجدد فیلم داریوش مهرجویی، «سنتوری» به برنامه مسابقه و نمایش فیلم «اخراجی‌ها» ساخته مسعود ده‌نمکی، بالاتر گرفت. با این حال، فضای کلی جشنواره تحت تأثیر سینمای «معناگرا» و فیلم‌هایی با مضامین دینی و معنوی قرار داشت که نه تنها همچون سال گذشته، بخش ویژه‌ای را در جشنواره به خود اختصاص داده بودند، بلکه حضور پرشماری نیز در کنار فیلم‌های جنگی در مسابقه سینمای ایران داشتند.
* پابرهنه در بهشت
* باز هم سیب داری؟
* پارک‌وی
* سنگ، کاغذ، قیچی
* خون‌بازی


Borefoot in Heavenپابرهنه در بهشت
شناسنامه: نویسنده و کارگردان: بهرام توکلی/ تهیه‌کننده: حبیب‌الله کاسه‌ساز/ بازیگران: هومن سیدی، امین تارخ، افشین هاشمی، سیروس همتی، امیرکاوه آهنجان، مرضیه وفامهر، نگار جواهریان/ تدوین: بهرام دهقانی/ تولید: ۱۳۸۵، رنگی، ۸۳ دقیقه
نخستین ساخته بهرام توکلی فیلمی معناگرا (دینی) است؛ داستان یحیی، دانشجوی پزشکی سابق و روحانی جوان فعلی که محلی نامتعارف یعنی قرنطینه بیماران ایدزی را برای ادامه خدمتش انتخاب می‌کند، بیمارانی که علاوه بر مشکلات جسمی، درگیری‌های شدید و بی‌پاسخ ذهنی دارند. یحیی پس از زندگی در کنار آنها مطالب بسیاری می‌آموزد و احساس می‌کند زندگی او به عنوان یک روحانی واقعی از روز حضورش در آن قرنطینه شروع شده است.
بازی هومن سیدی که پیش از این در فیلم معناگرای دیگری، «یک تکه نان» بسیار خوش درخشیده بود در «پابرهنه در بهشت» هم انتظارات را برآورده کرد. افشین هاشمی که بیشتر او را در تئاتر دیده‌ایم، در نقش یکی از بیماران توانست به خوبی نقشی مکمل را در کنار یحیی ایفا کند. این نقش سرانجام سیمرغ بلورین جشنواره را برای او به ارمغان آورد. با وجود این، شخصیت اصلی فیلم، یحیی، که سیمایی قدیس گونه دارد و هیچگاه در لباس روحانیان مسلمان دیده نمی‌شود، تصویری متناقض و تا حدودی اغراق‌آمیز دارد که به نظر می‌رسد برگرفته از شخصیت‌های مسیحی در نمونه‌های غیرایرانی چنین فیلم‌هایی است؛ شیوه خاص دعا خواندنش که به او ظاهری کشیش‌وار می‌دهد، این تصور را تقویت می‌کند.
Have you More Apples?باز هم سیب داری؟
شناسنامه: نویسنده، کارگردان و مدیر فیلمبرداری: بایرام فضلی/ تهیه‌کننده: حمیدرضا آشتیانی پور/ بازیگران: ذبیح افشار، لیلا موسوی، علی یعقوبی، احمدرضا اکبری، مریم بوبانی، احمد نقده/ تدوینگر: ابراهیم سعیدی/ موسیقی: علیرضا باباقربان/ تولید: ۱۳۸۵، رنگی، ۹۰ دقیقه
فیلمی از بایرام فضلی که پیش از این در جشنواره ونیز ایتالیا و جشنواره بین‌المللی فیلمکس توکیو به نمایش درآمده بود. بایرام فضلی، به عنوان فیلمساز و فیلمبردار تا کنون برنده بیش از ۲۲ جایزه از جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی به دست آورده است.
مردی ایلاتی که به وضوح شباهتی به حسن کچل دارد توسط مادر خود از دهش رانده می‌شود و به همراه زن جوانی که از یک ده جنگ‌زده فرار کرده، سفری پرماجرا را آغاز می‌کند. این دو در مسیر سفر خود، رفته‌رفته درمی‌یابند که همه ساکنان منطقه تحت فرمانروایی گروهی قدرتمند و سیاست‌پیشه به نام داس‌داران قرار دارند. داس‌داران در هر ده، نقطه ضعف اهالی را یافته‌اند و با بهره گرفتن از آن، قدرت خود را تحمیل کرده‌اند. پایان فیلم، مبارزه این مرد و زن در برابر خواسته داس‌داران است که منجر به واگذاری بخشی از آن سرزمین (قبرستان) به آن دو و سکونت ساکنان جدیدی متشکل از نسل قبل (پدربزرگ‌ها) و نسل بعد (نوه‌ها) است که زندگی جدیدی را آغاز می‌کنند.
«باز هم سیب داری؟» فیلمی سلیقه‌ای است که عده‌ای را راضی و عده‌ای را ناراضی از سینما به بیرون می‌فرستد. داستان فیلم در یک ناکجاآباد اتفاق می‌افتد. فضایی بی‌مکان و بی‌زمان و شاید از این نظر با دیگر فیلم‌های جشنواره امسال متفاوت باشد. مردم لباس‌هایی عجیب بر تن دارند و در جای جای فیلم عناصری مشاهده می‌شود که از نظر زمانی با هم هماهنگ نیستند؛ برای مثال، مرکب داس‌داران سیاهپوش، هم اسب و هم موتورسیکلت است. یکی از نقاط قوت این فیلم، فیلمبرداری قابل توجه و حرفه‌ای آن است که توسط کارگردان و با ترفندهای ویژه خودش انجام گرفته است.
Parkwayپارک‌وی
شناسنامه: نویسنده و کارگردان: فریدون جیرانی/ تهیه‌کننده: غلامرضا موسوی/ بازیگران: نیما شاهرخشاهی، رضا آزادی‌ور، بیتا فرهی، محمدرضا شریفی‌نیا، نیوشا ضیغمی، آناهیتا نعمتی، مائده طهماسبی/ مدیر فیلمبرداری: فرج حیدری/
تدوینگر: بهرام دهقانی/ موسیقی: آریا عظیمی‌نژاد/ تولید: ۱۳۸۵، رنگی، ۱۰۰ دقیقه

با مشاهده آخرین فیلم فریدون جیرانی متوجه می‌شویم که او «پارک وی» را در ادامه روند فیلم‌های دیگرش ساخته است. داستان فیلم بر اساس آشنایی «کامیار» و «رها» در خیابان و به طور اخص روی «پل پارک‌وی» تهران آغاز می‌شود. «کامیار» که در ادامه فیلم متوجه می‌شویم با پول مادرش که او نیز یک بیمار روانی بوده از آسایشگاه به بیرون راه یافته، دیوانه‌وار عاشق «رها» است. او به خاطر ردپای خاطرات ذهنی آزاردهنده‌ای که از دوران کودکی از روابط نامشروع مادرش با مردهای متعدد داشته، مانع فعالیت‌های اجتماعی رها شده و او را در خانه اسیر می‌کند. درگیری‌های رها و کامیار در نهایت منجر به آسیب‌های جسمی و روانی شدید رها می شود. این بحران روحی فزاینده، سرانجام در پایان داستانی آکنده از تنش و خشونت، به اوج می‌رسد؛ جایی که کامیار به دست رها کشته می‌شود.
فیلمنامه «پارک وی» و ساختار سینمایی آن در بسیاری مواقع بیننده را به یاد داستان فیلم‌های قبلی جیرانی مانند «قرمز»، «شام آخر» و «سالاد فصل» می‌اندازد. هرچند صحنه‌های خشونت‌بار فیلم هم در برخی موارد نسخه برداری از فیلم‌هایی همچون «درخشش» کوبریک هستند، اما تازه‌ترین ساخته جیرانی، به عنوان فیلمی از جنس سینمای وحشت در میان فیلم‌های دیگر جشنواره یک استثناء محسوب می‌شود. با وجود این، «پارک وی» و صحنه‌های وحشت‌بار آن، چندان میخکوب‌کننده نیست.
Stone, Paper, Scissorسنگ، کاغذ، قیچی
شناسنامه: نویسنده و کارگردان: سعید سهیلی/ تهیه‌کننده: حمید اعتباریان/ بازیگران: امین حیایی، اندیشه فولادوند، شهرام حقیقت‌دوست، رامین خداپناهی، نیلوفر خوش‌خلق، جمشید هاشم‌پور/ مدیر فیلمبرداری: علیرضا زرین‌دست/ تدوینگر: حسن ایوبی/ موسیقی: ستار اورکی/ تولید: ۱۳۸۵، رنگی، ۱۹۳ دقیقه
گرچه سعید سهیلی به عنوان کارگردان «سنگ، کاغذ، قیچی»، فیلم خود را پاسخی به «آژانس شیشه‌ای» نمی‌داند و بر این اعتقاد است که هیچ فیلمی پاسخی برای فیلم دیگر نیست، اما بیشتر تماشاگران، نظری متفاوت از نظر او دارند.
«جهان» که در آستانه ازدواج خود به واسطه توطئه «محسن»، بی‌گناه به زندان افتاده است، پس از دو سال از حبس آزاد شده و به دنبال نامزدش می‌گردد. دوستان جهان، آنچه محسن بر سر نامزدش آورده را از او پنهان می‌کنند اما او بالاخره می‌فهمد و تصمیم به انتقام می‌گیرد. محمود، دوست جهان هم به همراه نامزد خود با او در این اقدام همراه می‌شود. محسن، پدری بانفوذ در لایه‌های حکومت دارد اما پس از پناه بردن جهان و همدستانش که محسن را ربوده‌اند به یک آسایشگاه جانبازان شیمیایی، داستان وارد فاز دوم خود می‌شود. جانبازان پس از آگاه شدن از ماجرا، به جهان کمک می‌کنند تا انتقام خود را از محسن بگیرد و در انتها محسن به دست مأموران ویژه کشته می‌شود.
فیلم در نیمه دوم خود به وضوح دیالوگ‌های شعارگونه فراوانی دارد. گفت‌وگوهایی که در تیتراژ پایانی فیلم نیز تکرار می‌شوند اما برای تماشاگر دلنشین و باورپذیر نیستند. پایان خوش داستان،شاید این تصور را در ذهن القا می‌کند که این فیلم پاسخی است به فیلم «آژانس شیشه‌ای» حاتمی‌کیا که پایانی غم‌انگیزی را برای جانبازان جنگ تصویر کرده بود.
Mainlineخون‌بازی
شناسنامه: کارگردانان: رخشان بنی‌اعتماد، محسن عبدالوهاب/ تهیه‌کنندگان: جهانگیر کوثری، رخشان بنی‌اعتماد/ بازیگران: بیتا فرهی، باران کوثری، مسعود رایگان، بهرام رادان/ نویسندگان: بنی‌اعتماد، فرید مصطفوی، عبدالوهاب، نغمه ثمینی
مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری/ تولید: ۱۳۸۵، رنگی

سارا (باران کوثری) معتاد به مواد مخدر است اما نامزدش، آرش (بهرام رادان) که در کانادا تحصیل می‌کند، از اعتیاد او خبری ندارد. یک ماه مانده به بازگشت آرش، سارا تصمیم می‌گیرد که اعتیاد خود را ترک کند. اجرای این تصمیم برای سارا که در آستانه ازدواج است، آسان نیست؛ خواسته قلبی او برای ترک اعتیاد از یک سو و نیاز جسمی‌اش به مواد مخدر از سوی دیگر، او را در تنگنای سخت و دشواری قرار می‌دهد که تلاش می‌کند با کمک و همراهی مادرش، آن را پشت سر بگذارد.
رخشان بنی‌اعتماد و محسن عبدالوهاب، در دومین همکاری مشترک خود به خوبی از آزمون «خون‌بازی» سربلند درآمده‌اند. حاصل کار، فیلمی خوش ساخت و جذاب است که با بازی روان باران کوثری، تصویری ملموس و باورکردنی از شخصیت اصلی داستان ترسیم می‌کند. فضای خاکستری و دلگیری که با رنگ‌آمیزی دستکاری شده فیلم پدید آمده است، حس و حال سارا را در سفرش به شمال ایران برای ترک اعتیاد، به خوبی منتقل می‌کند و تماشاگر را در این مسیر که انگار تمامی ندارد، همراه می‌سازد و به دنبال خود می‌کشاند. «خون‌بازی» به اعتقاد بسیاری از تماشاگران یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره و محصول موفق دیگری از خانواده «جهانگیر و باران کوثری و رخشان بنی‌اعتماد» است. «خون بازی» در بیست و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فجر، جایزه بهترین کارگردانی را در بخش مسابقه بین‌الملل و جوایز بهترین بازیگر نقش اول زن (باران کوثری)، فیلمنامه، چهره‌پردازی و تدوین را در مسابقه سینمای ایران به دست آورد. فیلمبرداری محمود کلاری نیز که نقش بسیار مؤثری در فضاسازی فیلم داشته است، جایزه ویژه هنر و تجربه را به دست آورد.

6 دیدگاه دربارهٔ «فیلم‌واره دو;

  1. این جشنواره فقط یه فیلم خوب داشت اون هم اخراجی‌ها. بقیه‌ش رو بریز دور. خون‌بازی هم بد نبید. ولی اخراجی‌ها بسیار خفن بید.

    پاسخ
  2. سلام دوست عزیز
    وبلاگ جالبی دارید می‌خواستم بدونم شما با تبادل لینک با وبلاگ ناظرحضرت موافق هستید یا خیر
    یک سری به من بزنید و نظرتون رو هم بهم بگید
    با تشکر

    پاسخ
  3. چطوری رفیق قدیم؟ خیلی وقت بود که این جا نیامده بودم. چه همه چیز تغییر کرده. یه سؤال هم داشتم بعد از خواندن مطلب در مورد ثبت بلاگ. خب ما اگر بلاگمون رو ثبت نکنیم چی می‌شه؟ اگر ثبت کنیم چی می‌شه؟
    نیما: نیلوفر جان. گفته‌اند که باید ثبت کنیم اگر نه فیلتر می‌شیم. بعد گفتن اون‌هایی که دامین ثبت کردن باید وبلاگشون رو توی این طرح ثبت کنن. اما هنوز به طور دقیق معلوم نیست که می‌خوان چی کار کنن. اگر ثبت کنیم هم احتمالاً یه پروسه بررسی وجود داره برای ثبت‌شده‌ها.

    پاسخ
  4. سلام نیما جان
    ببخشید بی‌ارتباط با پستت می‌نویسم اما حیفم آمد نگویم. کنسرت راجر واترز در ۲۱ فوریه در دبی برگزار می‌شود. اگر لینک به مطلب من بدهی ممنون می‌شوم.

    پاسخ
  5. نیمای عزیز!
    همون طور که می‌دونی تعدادی از نماینده‌های اقلیت و اکثریت مجلس دارن سعی می‌کنن برای کشوندن احمدی‌نژاد به مجلس و پرسش از اون (که البته می‌تونه زمینه‌ی استیضاح رو هم به وجود بیاره) امضاهای کافی رو جمع کنن و عملکرد ضعیف دولت نهم رو زیر سؤال ببرن. در همین راستا و با هدف تسریع این روند، نامه‌ای رو خطاب به نمایندگان مجلس تهیه کرده‌ایم که می‌تونی از طریق لینک این پیام بخونیش و در صورت تمایل امضا کنی و بهش لینک بدی. مطمئنآ همراهی شما می‌تونه در مؤثر بودن این حرکت مدنی سهم زیادی داشته باشه.
    یا حق!

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید