موزه‌ معلق خیابان کریم‌خان

The bidge-museumزیگزاگ– از پله‌های برقی بالا می‌روی و پا به محیطی می‌گذاری که به جای صداهای آزاردهنده و سرسام‌آور محیط بیرون، موسیقی ملایم و دمای کنترل‌شده‌ای دارد. یک ماشین فروش خودکار نوشیدنی، آکواریوم و خودپرداز بانک اولین چیزی است که با آنها برخورد می‌کنی. چند صفحه پلاسما در بخش‌های مختلف سقف تعبیه شده‌اند و دیوار در طول مسیر پر است از ویترین‌هایی که آثار یک عکاس را در دل خود جای داده‌اند. شما میان یک نگارخانه پا گذاشته‌اید که با بقیه تفاوتی عمده دارد. این نگارخانه پلی است که روی رودخانه‌ای از اتوموبیل‌ها معلق است.
استفاده از فضای شهری به عنوان مکان ارائه و معرفی تولیدات فرهنگی و هنری موضوع تازه‌ای نیست. خیابان‌های شهرهای ایران هم از مدت‌ها پیش میزبان نمایشگاه‌های عکس، نقاشی یا سایر محصولات فرهنگی بوده‌اند. از طرف دیگر، شهروندان چند سالی است که روی خیابان‌های پر رفت و آمد پایتخت، نوع جدیدی از پل‌های هوایی را تجربه می‌کند که به پله‌های برقی مجهزند و بیلبوردهای عظیم تبلیغاتی را بر دوش خود حمل می‌کنند. حالا تلفیقی از دو مورد مذکور میهمان خیابان‌هاست. یک ماه است که در تقاطع دو خیابان کریم‌خان زند و حافظ، یک پل هوایی با عرضی بیش از سه و طول پنجاه متر خودنمایی می‌کند که «پل – موزه پونه» نام گرفته است؛ هر چند که نام نگارخانه برایش مناسب‌تر از موزه است.
پل موزه پونه/ عرض پل: ۳۱۰ سانتیمتر/ طول پل: ۵۰ متر/ پله برقی: هر پله با عرض مفید یک متر/ امکانات: سیستم صوتی، نمایشگرهای ۴۲ اینچ، سیستم اطفای حریق، سیستم حفاظتی مداربسته، خودپرداز بانک، دستگاه الکترونیکی عرضه نوشیدنی سرد، آکواریوم، سیستم تهویه ‏مطبوع، کفپوش‌های صنعتی، عایق‌های صوتی و حرارتی


ابتکار ایرانی
فرنام، مدیر پروژه پل – موزه پونه هزینه ساخت این مجموعه را نزدیک به یک و نیم میلیارد تومان اعلام کرده و آن را ایده‌ای کاملا ایرانی می‌داند که از هیچ نمونه غربی اقتباس نشده است. «ما ساخت هفت پل‌موزه را در برنامه خود داریم و قرار است در فاز دوم این پروژه، ضلع دیگر این پل را روی خیابان حافظ امتداد دهیم. ضمن این که در سه میدان شهر نیز پل موزه را به‌صورت حلقه‌ای دور تا دور میدان احداث خواهیم کرد». او در ادامه صحبت‌های خود از اضافه کردن امکانات جدید از جمله عرض بیشتر پل‌ها تا هفت متر، کافی‌نت، کیوسک‌بانک‌های ۲۴ ساعته و باجه اطلاعات شهری و امکان مطالعه روزنامه‌ها به صورت الکترونیکی خبر می‌دهد.
همه برای یکی
دیوارهای این پل در حال حاضر عکس‌های منطقه پارس جنوبی از «سعید دهقانی» را نمایش می‌دهند و سپس در برنامه های بعدی، میزبان یک نمایشگاه خط و یک نمایشگاه نقاشی خواهد بود. هنرمندان برای نمایش آثارشان در این «نگارخانه» پر رفت و آمد، هزینه‌ای نمی‌پردازند. هزینه‌های مجموعه را بخش خصوصی می‌پردازد و با تبلیغات و آگهی تامین می‌کند. سطح بیرونی پل را بیلبوردهای تبلیغاتی پوشانده‌اند و نمایشگرهای پلاسما که در راهروی داخلی نصب شده‌اند نیز آگهی‌های تجاری پخش می‌کنند. همچنین نمونه‌هایی از محصولات شرکت‌های مختلف در این محل عرضه می‌شود. درآمد این تبلیغات، نه تنها هزینه‌های مجموعه را پوشش می‌دهد بلکه سودی را نیز به جا می‌گذارد که تا ۱۷ سال در انحصار شرکت سازنده پل است.
یکی برای همه
بسیاری از کشورهای جهان هنگام طراحی بناها و تأسیسات شهری، امکانات ویژه‌ای را برای گروه‌های خاص شهروندان همچون کودکان و معلولان در نظر می‌گیرند. اما سازه‌های ایرانی، اغلب بدون توجه به نیازمندی‌های این گروه‌های خاص طراحی می‌شوند. هر چند به نظر می‌رسد بهینه‌سازی محیط برای «عابران پیاده» در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفته است اما در این بهینه‌سازی، عابرانی که دارای معلولیت هستند، معمولاً نادیده گرفته می‌شوند. بسیاری از پیاده‌روهای شهر همچنان فاقد استاندارد لازم از جمله مسیرهای مناسب برای عبور معلولان هستند و سطوح ناهموار یکی از بزرگ‌ترین مشکلات شهروندانی است که معلولیت‌های حرکتی مانع از فعالیت‌های اجتماعی آنها می‌شود. با این که سازه‌های جدید مانند «پل‌موزه پونه» رفاه نسبی را برای عموم به ارمغان می‌آورد اما در آن هیچ امکاناتی برای شهروندان معلول در نظر گرفته نشده و چون دیگر موارد برای آنان غیرقابل استفاده است. برای این دسته از شهروندان، «پل پونه» تنها یک تابلوی تبلیغاتی بزرگ بر فراز خیابان کریمخان است.

4 دیدگاه دربارهٔ «موزه‌ معلق خیابان کریم‌خان;

  1. من این دفعه که اومدم تهران رفتم. یعنی هفته پیش. دوس داشتم این پل‌موزه رو خیلی تا. و البته تنها جایی بود که دوربینم دیگه شارژ نداشت!!
    نیما: اِ؟ مگه تو رو تهران هم راه می‌دن ساندیس؟

    پاسخ
  2. نیمای عزیز. به صورت تصادفی به این صفحه وبلاگ شما رسیدم و لازمست از گزارش جامع و زیبایی که تهیه کرده بودید تشکر کنم.
    گفته‌های خودم را مرور کردم که گفته بودم تعداد دیگری از این پل‌ها را با طراحی متقاوت در تهران خواهم ساخت و بی‌اختیار دلتنگ شدم!! دلتنگ از اینکه چرا باید کسانی که با کمترین توقع آماده انجام وظیفه در راستای سرافرازی ایران اسلامی هستند، دلسرد شوند و علی‌رغم تلاش و زحماتی که برای طراحی و عملی شدن قول‌های خود متحمل شده‌ام از ادامه آن منصرف شوم.
    یک بار دیگر سراغ طراحی پل‌های جدیدی که اسم آنها را نسل جدید گذاشته بودم رفتم و باور کن وقتی به خود آمدم که متوجه شدم اشک آرام آرام دلتنگی‌ام را همراهی کرده است.
    دوست دارم در فرصتی طرح‌های جدیدم را ببینی و اطمینان دارم با من هم‌عقیده خواهی شد که اگر این پل‌ها در تهران اجرا می‌شد، چه تاثیرات عمیقی در چهره اجتماعی، فرهنگی و مبلمان شهری این کلان‌شهر به عنوان ام‌القرای کشورهای اسلامی پدید می‌آورد؟ 
    نیما: آقای فرنام عزیز. شما را درک می‌کنم. خیلی دوست داشتم طرح‌های شما را ببینم اما متأسفانه من دیگر ایران نیستم.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید