دیکشنری امتحان

Examآزمون: امتحان باکلاس. نوع خاصی از امتحان که در شمال شهر ادبیات زندگی می‌کند.
امتحان: اصل حال‌گیری. همان رنجی که با محنت هم‌ریشه است. در نوع شفاهی‌اش مغزت درست کار نمی‌کند و در نوع کتبیش مغزت حتی غلط هم کار نمی‌کند.
تست: چهارجوابی خارجکی. بسته به شرایط از سطح هلو برو تو گلو تا احتمال انتخاب سوراخ فاز و نول پریز تغییر می‌کند.
مراقب: یک متقلب سابقه‌دار که به انواع و اقسام روش‌های تقلب آشناست و حالا از پوزیشن پشت به زین به زین به پشت تغییر موضع داده است.
تقلب: فرار از زندان آلکاتراز. کاتالیزور قبولی. راهکارهایی که دایره وسیعی از وسایل تکنولوژی مثل گوشی‌های بلوتوث زیر مقنعه تا نوشتن روی ساق پا را در بر می‌گیرد.
کنکور: روز حساب. یوم‌القیامت. یوم‌الحسرت. محشر کبرا. هر آن چه که شما نخواسته‌اید.
مداد: تنها قلم مجاز کنکور. تنها افزاری که نرمش بهتر است.
تعیین رشته: چوب دو سر طلا. انتخابی که می‌تواند مسیر زندگی شما را از مطب پزشکی تا سربازخانه تغییر دهد.
تک‌صندلی: مبلمان اختصاصی امتحان. ناراحت‌ترین نشیمنگاه که به مشابهش در اتوبوس طعنه می‌زند.
شماره داوطلبی: از این نظر که هر داوطلب تنها با شماره‌اش شناسایی می‌شود، هیچ تفاوتی با شماره یک زندانی ندارد.
تافل (عربی: تا فعل): امتحان باکلاس. اثبات ادعای آشنایی به زبان اجنبی که از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل می‌شود.
کارنامه: کاغذی که اغلب به جز اطلاع‌رسانی هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد. انواع جعلی و دستکاری شده‌اش ارزشمندتر از پاسپورت جعلی محسوب می‌شود.
دیکشنری امتحان رو برای ویژه‌نامه روز داوری گل‌آقا نوشتم که به مناسبت فل امتحاناته. کل ویژه‌نامه رو می‌تونید اینجا بخونید.

6 دیدگاه دربارهٔ «دیکشنری امتحان;

دیدگاهتان را بنویسید