گفت‌وگوی تمدن‌ها

به نظر شما اگه مثل بچه آدم بشینم و با این پشه‌ها صحبت کنم، دست از سرم برمی‌دارن؟
بعیده بتونم قانعشون کنم. نکته‌اش اما یه جای دیگه هست. می‌ترسم اونا قانعم کنن که کارشون متمدنانه هست. بدبختیه‌ها!
یه بار که از دستشون عصبانی شده بودم، یکی‌شون رو گرفتم و در حالی که توی چشم‌های غمگینش نگاه می‌کردم، دونه به دونه بال‌هاش رو کندم. بعدش هم دست‌ها و پاهاش رو. هفت قسمتش کردم و هر کدوم رو روی یه پشه‌کش برقی قرار دادم. گفتنی نیست که هیچ اتفاقی نیفتاد. مدت‌هاست که عذاب وجدان دارم. فکر می‌کنم که هر شب یه پشه می‌خواد بره تو گوشم. من نمرود هستم آیا؟ به نظر شما نمرود آدم بدی بود؟

5 دیدگاه دربارهٔ «گفت‌وگوی تمدن‌ها;

  1. گذشته ازانگیزه‌ی قتل و عذاب وجدان یه سؤالی که اینجا پیش میاد اینه که با چه وسیله‌ای تونستید مقتول رو با اون جثه به هفت قسمت تقسیم کنید؟
    نیما: این دیگه جزو اسرار امنیتیه فرزندم.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید