کشفیات جدید در زبانشناسی بالینی

داشتم براتون می‌گفتم از کشفیات بالینی و این چیزها. کشفیات بالینی اسمیه که من برای مشاهدات و درک مستقیم از محیط گذاشتم. ابسلوتلی تجربی! هر چند همه اینا ممکنه برای خیلی‌ها جالب نباشه. به هر حال یکی از جدیدترین کشفیات من اینه که اگه کلمه‌های actually، basically، I mean و You know رو از زبان انگلیسی بگیرن، همه انگلیسی‌زبان‌های دو عالم خفه می‌شن (رونوشت به بن لادن). تقریباً هر جای جملات، کلمه کم آوردین می‌تونین یه خاک‌انداز از این ۴ تا کلمه رو بپاچین (به قول آرش کمانگیر: تأکید روی چ از من) توی چاله چوله‌های جمله‌هاتون.
یک مورد دیگه حرف ر هست که تقریباً هر وقت دلش بخواد تلفظ می‌شه. برای مثال وقتی اینا می‌خوان بگن برنامه کلیک فارسی، ر رو با آ جایگزین می‌کنن و می‌گن فاآسی کلیک. حالا تصور کن اسم برنامه پارس‌نگار چه آش شلم شوربایی می‌شه. بهش می‌گن پاآس‌نگاآ.
یه نکته‌ای رو هم که خیلی وقته دلم می‌خواد بگم و به خاطر باز نشدن یخ‌هام هنوز نگفتم، اینه که من خیلی وقت‌ها رو اینجا تبدیل می‌شم به علامت تعجب. راستش باید این موضوع رو همچین کمی شاعرانه و دپرسانه می‌نوشتم که کامنت‌خورش بره بالا اما ترجیح می‌دم همین جور یلخی بگم بهتون. اینجا گاهی وقت‌ها با صحنه‌هایی توی خیابون مواجه می‌شی که تو رو دچار یه حس می‌کنه. مثل یه آدمی که بخشی از حافظه‌شو پاک کرده باشن، یه لحظه هنگ می‌کنی. بسته به موقعیتت تکیه می‌دی به دیوار یا می‌شینی و به سوژه نگاه می‌کنی و به خودت می‌گی «این بخش از زندگی من کو؟ کجا جا مونده؟ چرا تجربه‌ش نکردم؟» اون وقته که فکر می‌کنی شاید ۳۴ سالگی زمان عجیبی برای تجربه‌های جدید باشه.
یک عالمه عکس‌های خوب گرفتم توی این مدت. اما دو تا مشکل دارم. یکیش این که اینترنتم رو پس دادم و اینترنت ندارم تو خونه و دومیش اینه که از محل کارم هم نمی‌شه اف‌تی‌پی کرد. در نهایت باید برم خونه خودم و اینترنت بگیرم و فتوبلاگ رو راه بندازم. یه خونه هم پیدا کردم. فکر کنم همین روزها قرارداد ببندم.

4 دیدگاه دربارهٔ «کشفیات جدید در زبانشناسی بالینی;

  1. سلام نیما جان، یه کم از این تجربه‌هایی که گفتی می‌نویسی؟ 😉
    در مورد اون چهار تا “جاده صاف‌کن” هم نباید زیاده‌روی کنی، چون طرف حرص‌اش در می‌یاد! توی کانادا یه کلمه دیگه هم دارند: like
    همین‌طوری استفاده می‌کن‌ان ولی اگه یکی زیادی استفاده کنه، می‌گن فلانه دهاتی‌یه!!!

    پاسخ
  2. سلام من از شما یه سؤال داشتم. من باید برای درس مبانی آی تی لکچر بدم اما نمی‌دونم چه موضوعی رو انتخاب کنم. شما می‌تونین راهنماییم کنین؟
    با تشکر
    نیما: دوس تعزیزم. من واقعاً نمی‌دونم این درسی که می‌گی در حوزه دبیرستان هست یا دانشگاه و در چه سطحی هست. در ضمن این رو هم نمی‌دونم که سرفصل‌هایی رو که خوندین یا می خونین چیه. با این چیزایی که نمی‌دونم چطوری راهنماییت کنم؟

    پاسخ
  3. سلام، یه جورایی آدم احساس می‌کنه که عکس‌هات ممکنه +۱۲، +۱۶ و +۱۸ باشه! راستی این آیکان‌های کنار یادداشت‌هات توی Vista فونتش نیست و تبدیل به یه سری علامت‌های ناجور می‌شود. با آیکان گرافیکی عوض کن.
    نیما: آره می‌دونم این آیکان‌ها به هم می‌خوره. توی فایرفاکس ۳ هم همین‌‌طور. اما می‌خوام کلاً دیزاین رو بریزم به هم. سر فرصت.

    پاسخ
  4. این قضیه هنگ کردن و تا حدودی داغون شدن داره بدجوری حال من رو هم می‌گیره. اما در راستای عادی کردن قضیه، هر وقت از این صحنه‌ها می‌بینم فوری به خودم می‌گم: ببین همه دنیا که اروپا و آمریکا نیست. در واقع اینها اقلیت‌اند. بیشتر مردم دنیا مثل من دوره جوانی‌شون با غم و اگه نگیم بدبختی با عدم خوشی و لذت گذشته. اینها زیادی خوشبختند نه اینکه جوونی من خیلی داغون بوده.
    خلاصه اینجوری خودمو دلداری می‌دم که بتونم دستم رو به دیوار بگیرم و بلند شم و به راهم ادامه بدم تا صحنه بعدی بیاد و دوباره …

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید