یک کاریکاتورشده بی‌خانمان

این روزها دنبال اجاره کردن یک خونه هستم. از بس که کارهای اداری اینجا پیچیده هست و کاغذبازیش زیاده، آدم اعصابش خورد می‌شه. هر روز باید یک سری تلفن بی‌پایان بزنی یا به یک سری تماس‌های احمقانه جواب بدی در کنار همه ایمیل‌های دیگه‌ای که در این زمینه برات میاد.
اما از همه اینها گذشته و جدا از غرغرهایی که اگه نزنم خفه می‌شم، هفته پیش رفتیم توی یک پاب و اجرای چند تا از نوازنده‌ها و خواننده‌های زیرزمینی اینجا رو دیدیم. تجربه‌ای که توی ایران کمتر اتفاق می‌افته. این جور وقت‌ها ممکنه یه سی‌دی از کارهای بعضی از این نوازنده‌ها رو هم بهتون بدن. در واقع این جور افراد با این روش خودشون رو کم‌کم معرفی می‌کنن.
به نظر من رفتن به پاب‌های اینجا خیلی می‌تونه به شناخت مردم اینجا کمک کنه. به قول ضیاء، یکی از همکاران افغان برای شناخت مردم بریتانیا بهترین جا همین پاب هست، در حالی که برای شناخت مردم افغانستان باید به مسجد رفت. و البته به قول کامبیز برای شناخت مردم ایران باید توی تاکسی نشست.
و در انتها کاریکاتوری که بزرگمهر حسین‌پور ازم کشید و وقتی با ایمیل برام فرستاد و دیدمش، تقریباً داد کشیدم.

Nima Akbarpour, Caricator by: Bozorgmehr Hosseinpour

8 دیدگاه دربارهٔ «یک کاریکاتورشده بی‌خانمان;

  1. نیما جان با این توصیفاتی که تو این مدت از لندن نوشتی فک کنم هیچ کس دیگه دوس نداره پاشو تو اون خراب شده بذاره.
    خاک بر سر ملکه
    بابا یه کم هم خوش بگذرون
    نیما: مهرناز جان اگه از خوشی‌ها بنویسم که همه میان. دارم از بدی‌هاش می‌نویسم که این‌ورا خلوت بمونه. :دی

    پاسخ
  2. ایول بزرگمهر! ((؛ خودمونیم‌ها خیلی هم اغراق نکرده تو کشیدنت :دی (؛
    من که می‌گم تو اگه بی‌خیال خونه شی بهتره باور کن…!
    نیما: منم فکر نکنم زیاد اغراق کرده باشه.

    پاسخ
  3. یک بزرگمهر حسین پور، کاریکاتوریست بود؛ که این بنده خدا هم افتاده به ورطه عکس‌نگاری. حیفش… اون وقتا کاریکاتوریست زبردستی بود …
    آخه دوست عزیز من این چه کاریکاتوری؟ این کجاش توش اغراق شده ؟
    ههههههههه
    ببین نیما :)))))) خدایی‌اش شکل خودت. عجب نقاشی داره این بچه ههههههههههههههه

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید