کلیک کلیک تا تیتراژ پایانی

هی پسر دقت کردی که چند وقت است می‌خواهی آی‌تی و این‌جور چیزها بنویسی و گیر داده‌ای به چیزهای دیگر؟ فکر می‌کنم کم‌کم باید عصیان را از رده وبلاگ‌های آی‌تی خارجش کرد. فعلا همان روزنوشت برایش اسم مناسب‌تری است.
نوشتن از اینجا یا از آدم‌هایی که می‌بینم شاید برای شما نباشد. دیگر حکم یک جور بایگانی ذهنی را دارد. می‌نویسم که یادم بماند. شاید یک روزی که دارم توی گوگل دنبال یک گمشده می‌گردم، دوباره برسم به بایگانی خودم و یادم بیاید که چه بوده و چه شده. فعلاً هم تمام نوشته‌های غیرروزنوشتم یک گوشه خاک می‌خورند و بعضی‌هایشان هم پاک می‌شوند. غذای تاریخ مصرف گذشته را که دیگر نمی‌شود استفاده‌اش کرد. هر چند گرمش کنی یا توی مایکروفر بگذاری‌اش. بگذریم…
اوضاع چندان بد نیست رفیق. دو هفته‌ای را تعطیلم. تعطیلات سال نوی میلادی. حسودیت هم نشود. این به دو هفته تعطیلی نوروزت به در. قرار بود با گروه یک سری بروم نمایشگاه CES لاس‌وگاس که به خاطر طولانی شدن روند ویزا نشد. پریود مغزی یک دوست عزیز هم مانع شد تا این دو هفته تعطیلی دو نفری خوش بگذرد. حالا شاید یک فکر دیگری کردم برای این چند روز. شاید با چند تا دوست دیگر چند روزی را در ادینبورگ سر کنم. این شهر اسکاتلندی باید چند تایی چشمه برای من رو کند. از اینها هم بگذریم…
خلاصه چشممان به جمال اسممان در آخرین برنامه کلیک روشن شد (نسخه فلشنسخه رم). نسخه انگلیسی‌اش را ببینید و اگر حسش بود یک سری هم بزنید به تیتراژ پایانی‌اش که کلی ذوق‌مرگمان کرد و منتظر کلیک فارسی باشید که به زودی خواهد آمد. شاید کمتر از یک ماه دیگر.

5 دیدگاه دربارهٔ «کلیک کلیک تا تیتراژ پایانی;

  1. به به مبارکا باشه
    هرچند ما نتونستیم اسمت رو تو تیتراژ ببینیم ولی خب کلا به تو مفتخریم
    ما نیز ذوق مرگ می‌شویمممممممممم

    پاسخ
  2. آقای نیمای طفلکی!
    من مانده‌ام چرا اینقدر شما جنتلمن* بازی در می‌آوری و برای ما توضیح می‌دهی که این نوشته برای ما هست یا نه یا بیشتر به خودت حال می‌دهد یا ما!؟
    اولا یک وختی هم هست که ما هم دلمان غیر از IT بخواهد راستیّتش من همان اول‌ها که نائل به کشف اینجا شدم که دنبال عصیانگر قضیه می‌گشتم اما انگار خدا خواسته بود کمی اطلاعات دوره پرکامبرین ما به روز شود و عصیان را سر راهمان قرار گذاشت شما هم دلخور این نشو که گاهی غذای مانده به ما بدهی یا اصلا ندهی و دلت بخواهد دلت را بنوازی یا برای بایگانی ذهنت بنویسی…
    من که همین قدر جایی را پیدا کردم که لینک‌هایش بدرد بخور است و تجربیات شخصی کسی است که مقبول طبعمان است، خوش خوشانمم هست!
    *جسارتا عرض کردم شما جنتلمن هستی.

    پاسخ
  3. آخ ننه قربونت بره… ما همه جورتو قبولیدیم پسرم…
    ایشششششششششالللله که دومادیتو ببینم (اسمایلی پروین سلیمانی؛)) …).
    ولی خب غذای مونده نخوری‌ها… خب؟! آفرین فرزندم تو تعطیلات هم مراقب خودت باش… خــــــــــب؟ یه وقتی سرما نخوری… :دی

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید