۴۵۰۰۶۰۰۶ یا گوگوش

سال ۱۳۷۳ بود که رفتم دانشگاه و درسم رو توی رشته نرم‌افزار شروع کردم. البته قبلش یکی دو بار دیگه توی دانشگاه نام‌نویسی کرده بودم و هر دو بارش رو انصراف داده بودم. میکروبیولوژی و علوم آزمایشگاهی که البته با توجه به این که دیپلمم علوم تجربی بود طبیعی به نظر می‌رسید. اما هر دو بار بعد از چند هفته احساس کردم این رشته‌ای نیست که می‌خواستم درباره‌شون بیشتر بدونم. درباره کامپیوتر هم هیچ اطلاعی نداشتم. در واقع تا وقتی که دانشگاه نرفتم، به کامپیوتر دست هم نزده بودم. بیشترین تجربه من تا پیش از اون از دنیای دیجیتال بازی با آتاری بود. در واقع نزدیک‌ترین فاصله من با کامپیوتر تا اون موقع، زیارتش توی بانک‌ها بود. یکی دو سالی می‌شد که سر و کله‌شون پیدا شده بود. تا قبل از اون هم همه محاسبات توی بانک روی کاغذ و فرم‌های عریض و طویلش بود. به خاطر اون که پدرم توی بانک کار می‌کرد، با این جور کاغذها به اندازه کافی آشنا بودم. البته تأیید می‌کنین که آشنایی با فرم‌های خلاصه بانکی به هیچ وجه نمی‌تونست باعث آشنایی با کامپیوتر بشه.
وارد جزئیات نمره‌های افتضاحم در یکی دو ترم اول نمی‌شم. تصور کنین آدمی رو که با دیپلم تجربی وارد رشته‌ای توی دانشگاه شده که یکی از دروس پایه‌ش ریاضیات منطقی هست. ما هم که از این نوع ریاضیات فقط یک سال ریاضیات جدید در سال اول دبیرستان خونده بودیم. کلمه گراف رو یک‌بار هم توی عمرم نشنیده بودم چه برسه به شبکه و منتجات بعدش. این بود که افتان و خیزان دروس پایه رو یکی در میون پاس کردم و وارد حوزه دروس تخصصی شدم.
گرفتن نمره‌های متوسط در دروس برنامه‌نویسی باعث نشد که من از رو برم و سال دوم دانشگاه تدریس برنامه‌نویسی رو شروع نکنم. کاری که باعث شد بعدها هم برنامه نویسیم خوب بشه و هم کلی شاگرد داشته باشم!
به هر حال اول از توی سایت دانشگاه با کامپیوتر سلام و علیک می‌کردم و یک سال بعد یعنی سال ۷۴ اولین کامپیوتر خودم رو خریدم. با یک عدد پردازشگر ۴۸۶DX4 با ۸ مگ رم و یک گیگابایت هارد. برای اولین بار بود که حجم گیگ رو از نزدیک می‌دیدیم و دوستان از این مقدار حجم زیاد در کف بودن. همه چیز تحت MS DOS بود و ویندوز ۳٫۱ تازه اومده بود و سیستم‌عامل محسوب نمی‌شد. یک جور رابط گرافیکی بود برای خودش که بازی مین‌روبش دلم را برده بود. سی‌دی درایو دو سرعته توی بازار آمده بود که البته روی کامپیوتر من نبود و فقط یک درایو فلاپی داشتم. همه اینها رو ۷۲۱ هزار تومن خریده بودم که برای اون موقع خیلی زیاد بود.
توی شهرستان بودیم و کلاً هیچ‌کس از سخت‌افزار چیزی نمی‌دونست. تنها آموزشگاه شهر هم جایی بود که داس و ویرایشگر PE2 و این چیزها درس می‌داد که البته خودم هم یکی از مدرسانش بودم. آشنایی من با سخت‌افزار این بود که کیس کامپیوترم رو باز کنم و سعی کنم سر در بیارم که چی به چیه. البته این کامپیوتر رو به خاطر کنجکاوی بیش از حد از بین بردم. در واقع سعی کرده بودم که CPU رو برعکس جا بزنم تا ببینم چی می‌شه. البته این روش آزمون و خطا باعث شد تا یه دود آبی‌رنگ خوشرنگ از پردازنده مورد نظر بلند بشه و من تا یکی دو سال بعد کامپیوتر نداشته باشم.
حالا ۱۵ سال بعد این‌قدر پیشرفت کامپیوتر سریع بوده که آدم به گردش هم نمی‌رسه. حالا چی شد یاد این موضوع افتادم؟ همه‌ش به یه توییت مربوط می‌شه. یکی از بچه‌ها نوشته بود که: «شما یادتون نیست بزرگ‌ترین تفریح دیجیتال ما این بود که یه عدد تو ماشین‌حساب می‌زدیم، برعکسش می‌کردی، می‌شد گوگوش».

googoosh

27 دیدگاه دربارهٔ «۴۵۰۰۶۰۰۶ یا گوگوش;

  1. فکر کنم همون موقع‌ها بود که nc هم اومده بود و از حفظ کردن و تایپ دستورای داس خلاص شده بودیم. واقعا مین‌روب و فضای گرافیکی ویندوز ۳٫۱ که مال من اولش عربی بود، جالب بود کلی. نیما کلی نوستالژی توی این فیدت ریخته شده 🙂

    پاسخ
  2. هنوزم وقتی ویروس‌ها میان سراغم بر می‌گردم و با همون داس لعنتی کارهایی می‌کنم که این جوجه‌های نسل سومی انگشت به دهن نگام می‌کنن. لطفا به ان سی و داس به چشم خواهر برادری نگاه کنید.
    گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم اگه کسی از کامپیوترهای ۳۸۶ کار با کامپیوتر را شروع نکرده باشه مثل کسی می‌مونه که چشم‌بسته داره هندونه می‌خوره ولی هیچ‌وقت نفهمیده این مزه ترد و شیرین از چه میوه‌ایه!

    پاسخ
  3. یک روزی توی مدرسه برای ما کامپیوتر آورده بودند. همه رو جمع کره بودند که بفهمونن این کامپیوتر چقدر کاردرست است. مربی آمد گفت ببینید یکی از ویژگی‌های کامپیوتر این است که می‌تواند اطلاعات زیادی را درون خودش ذخیره کند. بعد برای مثال پرچم تمام کشورها به همراه میزان جمعیت و اسمشان را نمایش داد. و فهمیدیم که کامپیوتر چقدر کارش درست است.
    خیلی حال کردیم با نوشته‌تان شاد باشید.

    پاسخ
  4. سلام
    منو یاد دوران تعطیلاتم انداختی! یاد کامپیوتر‌هایی با هارد‌های مگابایتی به خیر!
    راستی ما یه تفریح دیگه هم داشتیم! اینکه بزنیم ۱۸۳ و بر عکسش کنیم! می شد EBI! بعد چون این دوتا خواننده یه جورایی هوادار همدیگه هم هستند (مخصوصاً ابی هوادار گوگوش) هزار‌ تا حرف پشت سرشون می‌زدیم! 😀
    کلاً بی‌جنبه بودیم! 😉

    پاسخ
  5. به شدت نوستالژیک :))) ما هم همین کارو می‌کردیم تو مدرسه و فکر می‌کردیم به رمزه تکنولوژی پی بردیم ! :))
    البته با کلی سال اختلاف !

    پاسخ
  6. آشنایی من با کامپیوتر هم بر می‌گرده به سال ۷۸ که وارد دانشگاه شدم. تا اون موقع فقط چند بار کامپیوتر رو از دور دیده بودم توی دبیرستان که دبیرمون باهاش برنامه qbasic اجرا می‌کرد. یادمه اولین بار بلد نبودم چطوری باید فلاپی رو جا انداخت و به زور یه فلاپی رو برعکس جا انداختم توی کامپیوتر دانشگاه. بعدش هم دیدم در نمی‌آد دیگه در رفتم 🙂

    پاسخ
  7. مثل اینکه توی جمع شما از همه قدیمیترم! با اسپکتروم و ۸۰۸۶ و ۸۰۸۸ شروع کردم تا رسید به پی‌سی‌های ۸۰۲۸۶، ۸۰۳۸۶ و ۸۰۴۸۶٫ سال ۷۰ برنامه‌نویس دیتابیس بودم و واقعا برنامه‌نویسهای اون زمان ارزش سرعت و رم زیاد و .. خیلی خوب می‌دونند. در هر حال، ممنون که ما رو به اون سالها برگردوندی.

    پاسخ
  8. اوووووووووه
    اینقد صغرا کبرا چیدی که همینو بگی؟!
    یادمه
    من سنم البته قد نمی‌ده به این خاطرات خیلی قدیمی که می‌گی. ولی این اولین کامپیوترهای خانگی رو خوب یادمه. ما سال ۷۷ کامپیوتردار شدیم. بلد نبودم باهاش کار کنم. روشنش می‌کردم یه ساعت زل می‌زدم به اون بک‌گراند پیش‌فرض ویندوز. بعد دکمه‌ی پاور رو می‌زدم خاموشش می‌کردم!

    پاسخ
  9. یادش بخیر
    ویروسی که در آن زمان به بازار آمد و اصطلاحاً خودنمایی کرد و حسابی گرد و خاک راه انداخته و حسابی اهل فن را به جنگ دعوت کرده بود، ویروس ONE HALF بود.

    پاسخ
  10. سلام
    ممنونت می‌شم اگه برام دعوتنامه بالاترین بفرستی. تو مطلب‌های قبلیت ازت خواستم که جواب ندادی. من پای ثابت مطالبت هستم. بدجور تو کف دعوتنامه بالاترینم.
    اگه لطف کردی و بهم دعوتنامه دادی به این ایمیل بفرست
    [email protected]

    پاسخ
  11. اینقد گفتین که ما هم رفتیم به اون دوران. تازه قبلش من کلاس چهارم ابتدایی بودم که آتاری اومد. وای چه بر سر خونواده که نیاورم. دبیرستان که بودیم، همه دبیرستانا جمع می‌شدن تو ‫آزمایشگاه مرکزی که اونجا یه دونه PC 486 داشتیم واسه QBASIC که همش داشتیم مار و نقطه بازی می‌کردیم!!
    وقتی رفتم دانشگاه تازه P2 در اومده بود. یادمه من وقت گرفتن و نمی‌دونم نوبت و این حرفا حالیم نمی‌شد. همیشه تو سایت کامپیوتر ولو بودم. آره اینو قبول دارم نسل جدید وقتی DOS رو نمی‌شناسن، نمی‌دونن کامپیوتر چیه. وقتی مشکل پیدا می‌کنی و با داس می‌آیی بالا درستش می‌کنی، یه حال دیگه داره حاج و واج نگاه کردن بقیه
    خوش باشین

    پاسخ
  12. خاطرات اون سال‌ها را خوب بیان کردی. دوست عزیز ، بقول اون دوستمون که گفته این همه صغری کبری چیدی…. ولی در کل من هنوز آرشیوی از نرم‌افزارهای اون زمان دارم که وقتی به اون نرم‌افزارها و فلاپی پنج و یک چهارم + نرم‌افزار محبوب نگاه کردن عکس تحت داس در اون زمان نگاه می‌کنم، احساس پیری بهم دست می‌ده.

    پاسخ
  13. یاد اولین کامپیوترم بخیر! ۳۸۶ با هارد ۴۰ مگابایت!!! و رم ۴ مگابایت و قشنگ‌تر از همه کارت گرافیک ۰/۵ مگابایت!

    پاسخ
  14. من زمان شاه ۸ سالم بود با ۳۱۱ گوگوش درست می‌کردیم. دو تا یک آن دو تا گو می‌شد، ۳ را هم ش می‌کردیم بعد می‌شد گوگوش.
    یا یک مربع می‌کشیدیم، می‌نوشتیم یک طرفش دزده گوشه دیگه‌اش پلیس. گوشه دیگه‌اش طلا وجواهرات. و گوشه آخرش گوگوش ایستاده.
    گوگوش چه ترانه‌ای می‌خونه که پلیس باخبر می‌شه و نمی‌ذاره دزده دستش به جواهرات برسه؟

    پاسخ
  15. اولین آشنایی من هم با کامپیوتر دوره راهنمایی بود و مدرسه راهنمایی صدوقی اصفهان تنها مدرسه‌ای بود که آزمایشگاه کامپیوتر داشت. به ما داس یاد می‌دادند و یه ربع آخر تام و جری بازی می‌کردیم. یادمه مدرسه می‌گفت ما این کامپیوترها رو هر کدوم یک میلیون خریدیم روی هم ۶ تا که یکیش برای چاپ کارنامه بود. اولین کامپیوترم یه پنتیوم ۳ با سی پی یو دوران ۸۵۰ بود. یادمه شرکت ۱۰۰۰۰ تومن فقط برای ۵۰ مگ اضافی گرفت.

    پاسخ
  16. داستانش اینه که می‌شه گوگوش:
    باید اینجوری بگی، ۱ نفر با ۵۰۰ تومن پول با یه بی‌ام‌و ۲۰۰۲ در خونه‌ای رو ۳ باز می‌زنه ، اگه گفتی کی در رو باز می‌کنه، گوگوش
    ۴۵۰۰۶۰۰۶=۳*۱۵۰۰۲۰۰۲

    پاسخ
  17. مرسی از بابت نوشته جالبت.
    منو یاد دوران نو جوانی و شور و اشتیاق من برای داشتن یک کمودور ۶۴ بیت انداختی. با این که الان ۱۵ ۱۶ سال از اون سال ها میگذره و من به جای داشتن کمودور ۶۴ یک ابر کامپیوتر دارم. ولی هنوز یاد استاد بزرگم جناب پروفسور ملکوتی. اولین دفتر خدماتی کامپیوتر اصفهان( کوهرنگ کامپیوتر ) برام زنده و جاودانه.
    شاید من یک بچه ۱۲ ساله بیشتر نبودم که برای اولین بار به من اجازه داده شد یک سیستم ۳۸۶ رو با کمک پروفسور اسمبل کنم. و این همه باعث پیشرفت من در زندگی شخصیم تا همین لحظه شده. که مدرکش رو در آخرین پست وبلاگ من می‌تونید ببینید.
    امیدوارم جناب پروفسور هر جا هستند شاد و سلامت باشن و دنیای آی تی به این زودی فقدان ایشون رو درک نکنه……

    پاسخ
  18. جالب بود. سال ۷۷ یکی از دوستام کامپیوتر گرفته بود با هارد ۱۰ گیگ. ما هم هاج و واج نگاش میکردیم که عجب حافظه‌ای. بعد می‌گفت حالا کجاشو دیدین یه سی‌دی گرفتم که ۱۵-۱۰ ساعت آهنگ با کیفیت توشه. (فکر کنم تازه ام‌پی‌تری اومده بود) من اوایل سال ۸۰ کامپیوتر گرفتم. پنتیوم ۳ / ۸۰۰ با هارد ۲۰٫ البته اون موقع ۴۰ هم تو بازار بود ولی قیمتش خیلی بالا بود.

    پاسخ
  19. هه، چه باحال!
    شما الان جزو یه قسمتی از تاریخ به حساب میاین.
    ما وقتی تو دانشگاه استادمون از سیستم داس و نوارخوان و اینا با افتخار حرف می‌زد کلی تفریح می‌کردیم.
    البته حس نوستالژیک رو کاریش نمی‌شه کرد. بهش حق می‌دادم
    😉

    پاسخ
  20. آی بابا جوونی!!!! یادمه برای دوره طرح کادمون، مدرسه خفن‌بازی درآورده بود ۳ تا کمودور ۶۴ آورده بودن. بعدش یک روز استادمون کامپیوتر خودش رو که یک کمودور ۱۲۸ بود آورد همه تو کف بودن که این دیگه چیه. حالا بچه‌ها برای بازیاشون کمتر از ۲ گیگ رو قبول نمی‌کنن.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید