دلم واسه بعضی پولها میسوزه. فقط اسم پول رو شونه اما فقط به درد تلفن زدن میخورن.
ماه: آگوست 2002
روز آناناسی
دیروز کلی کار داشتم. ساعت ۸ شب قرار داشتم با یه سری از بچهها. حرفهای خوبی زدیم و نتایج بهتری گرفتیم. آخرش هم یهو فهمیدم که دختر عمهم امروز صبح پرواز داره و میره بلژیک. تا صبح هم بیدار بودم تو فرودگاه. خیلی دوست دارم بدونم اونهایی که پرواز خارج از کشور دارن و برای اولین بار پاشون رو میذارن بیرون از ایران، چه احساسی دارن موقعی که هواپیماشون اوج میگیره. به هر حال دیروز روز آناناسیای بود اما چراشو نمیگم.
دلم
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود.
تقدیم به حشرات
غلیان حشرات
مغزی که فراخیش را کرمها خوردند
و بالا آوردند
قاضی، غرور
وکیل مدافع، احساس
حکم صادر شد:
بخشش جایز نیست اعدامش کنید
چه کسی فاصلهها را مشخص خواهد کرد؟
و زخمی که توان میگیرد را
نزد کدامین طبیب، مرهم گذارم؟
عالیجناب کرم
وبلاگ عالیجناب کرم یکی از وبلاگهای معرکهای هست که من میخونم. اما نمیشه درباره این وبلاگ بنویسی و چیزی درباره آهنگ وبلاگ نگی. این از اون وبلاگهاست که من صفحشو وا میکنم و مدتها بازش میذارم تا آهنگش هی تکرار بشه. کاری از گروه Tiamat با سبک Doom Metal. اسم آهنگ Wild Honey.
مگسی
– بلند شو.
– …
– دِ بلند شو دیگه. وسط مهمونی زشته نشستی رو پام.
– …
– بابا برام حرف در میارن. بلند شو.
– …
– اِ… بلند شو دیگه.
– ویززززززززززززززززززز
– حتما باید زد تو سرش.
تئاتر، من و خیلی چیزای دیگه
خلاصه مریم خانوم هم وبلاگش رو راه انداخت. وبلاگ تئاتر، من و خیلی چیزای دیگه رو بخونین. مخصوصاً چیزای دیگهشو.
اشکال در نسخه جدید یاهو مسنجر
یک نکته که الان کشف کردم اینه که هر کی نسخه جدید یاهو مسنجر رو دانلود کنه، برای رفتن تو چترومها وارد اتاقهایی میشه که افرادش فقط این نسخه جدید رو دارن. خلاصه کلی خلوته اتاقها. و دیگه این که گویا فعلاً صدا مشکل داره تو این نسخه جدید.
آن شرلی و جیم کری
یکی از معضلات بزرگ جامعه ما ازدیاد دخترانیست که احساس آن شرلی بودن میکنند و پسرانی که فکر میکنند جیم کری هستند.
پرفسور نورهود عصیانزده
تنگنا
– تنگه!
– خب یه بزرگترش رو امتحان کن.
– آخرش بود.
– خب چیز دیگهای پسندت نشد؟
– لباسم تنگ نیست.
– پس چی تنگه؟
– دلم!
هفتسنگ: سنگ ششم
سراشیب بینهایت
ژرفای هبوط
و تعقل
دلبستگی
با چنگالهایی کثیف
به امروز
و اضطراب انتها
همچون جوندهای
اندوختن
برای مورچگان
عصیان فرسودگی
و سقوط…
اروتیسم
– لخت شو!
– خفه! فکر کردی من کیم؟
– واقعیت.
در باب تحلیل روابط
توی روابط بین یه دو نفر ممکنه که فراز و نشیبهای زیادی وجود داشته باشه. نمودار یه دوستی ممکنه که بعضی وقتها مثل خط افق صاف باشه نزدیک به خط صفر یا همون خط افق باشه تو اوج. ممکنه که یه نمودار سینوسی باشه و بعضی وقتها اون قدر صمیمی باشه که تو قله بچرخه و بعضی وقتها توی نقطه مقابل زیر صفر باشه منفی یعنی بشه دشمنی. نمودار دوستی دو نفر میتونه دندونهای باشه. یعنی بدون هیچ پیشبینی تغییر جهت بده. دقیقاً مثه حرکات غیر قابل پیشبینی یه مگس. من فکر میکنم آدم بعد از چند تا شکست درست و حسابی توی دوستیهاش دیگه باید بتونه بفهمه که با هر کسی چه جور دوستی داشته باشه. با بعضی از آدما میشه بهترین دوستی رو داشت اما این دلیل نمیشه که با اون بتونی زیر یه سقف هم زندگی کنی. اونهایی که توی شهری غیر از شهر خودشون دانشجو بودن و تو خونههای دانشجویی زندگی کردن میفهمن که من چی میگم. بین دو تا زوج هم که میخوان یه زندگی مشترک تشکیل بدن، کم و بیش همین قوانین جاریه. با بعضی از افراد جنس مخالف بهتره که آدم فقط دوست باشه نه چیز دیگه. ممکنه که یکی بهترین دوستت باشه ولی لزوماً بهترین شریک زندگیت نباشه. خوش به حال کسی که بهترین دوستش، بهترین گزینه برای شریک زندگی هم باشه.
اخلاقیات و دین
یکی از ارکان شخصیتی افراد، از دیدگاه خیلی از افراد دینه. برای بسیاری از افراد ملاک خوب یا بد بودن مردم، دینداری اونهاست. حتما بارها با افرادی برخورد کردین که برای توصیف دیگران جملاتی از قبیل طرف آدم خوب و دینداریه رو به کار میبرن. یعنی ملاک خوب یا بد بودن دیگران رو، اعتقادش به دین قرار میدن. این باور توی جامعه ما به حدی جا افتاده که بسیاری نمیتونن تصور کنن که امکان این وجود داره که کسی بیدین باشه اما در کنارش آدم خوب و مثبتی باشه. به نظر من بهترین شیوه نگرش به افراد به جای دین، میتونه اخلاقیات باشه. در طول تاریخ تحریف در دین و روایات مختلفی که از اون عرضه شده، ممکنه که به مذاق عده زیادی خوشایند نباشه. این معضل باعث میشه که نوعی ستیزه جویی با دین و عدم اعتقاد به خدا در تفکر افراد جای خودش رو باز کنه. قصد من توجیه دین و اعتقاد یا عدم اعتقاد به اون نیست. من به دیندار بودن بصورت ایمان داشتن نگاه میکنم. یعنی اتصال به یک منبع و منشاء خوبی و انرژی مثبت. خیلی از ما به هنگام استیصال دعا میکنیم. خیلی از ما که شاید از نظر شرعی بسیاری از فرایض دینی خودمون رو بجا نمیاریم به هنگام برخورد با مشکلات پیچیده در زندگیمون سعی میکنیم که از یک انرژی عظیم، مقداری رو جذب کنیم. من اون انرژی رو به صورت خدا میبینم. شاید آیین یا طریقت اعتقادی من اسمش اسلام، مسیحیت، بودایی یا هر چیز دیگه باشه. مسأله اصلی اسمش نیست بلکه نقاط مشترک همه اوناست. اعتقاد من بر رعایت اخلاقیاته. هر فرد بصورت بی طرف میتونه فقط با اتکا به تفکر و اخلاقیات راه درست اعمال خودش رو پیدا کنه. در این صورت بسیاری از بایدها و نبایدها رو میتونه بدون مراجعه به قوانین شرع و رسالات اجرا کنه. اشکالی که بر این کار ممکنه وارد بشه اینه که هیچ کسی عقل کل نیست. اما به اعتقاد من جمیع اخلاقیات افراد همون عقل کله. یعنی با یک نگاه آماری به اخلاقیات افراد باید کاری رو انجام داد که برای اکثریت آزار دهنده نباشه. قصد من این نیست که این بحث رو ادامه بدم. اما این بحث از اونجایی به ذهنم اومد که مسائلی از قبیل ایجاد خانه عفاف بحث روز جامعه ماست. گروهی وجود اون رو الزامی میدونن و گروهی دیگر ایجاد همچین مراکزی رو با توجه به توجیهات شرعی هم خطا و کاری اشتباه و در نتیجه ناشی از ضعف قوانین شرعی میدونن. اما به اعتقاد من کلید این قفل در رعایت یه چیزه. اخلاقیات. کافیه طرفداران یا مخالفانش یک سؤال برای خودشون مطرح کنن. آیا از نظر اونا اشکالی نداره که مادر، خواهر، زن یا دخترشون به این مراکز مراجعه کنن؟ اگر از دید خودشون اشکالی نداره، خب گوارای وجودشون. خودشون هم میتونن از این مراکز استفاده کنن. اما اگر از دید اونا این مسأله مشکل داره، نباید به خودشون حق استفاده از چنین مراکزی رو در صورت ایجاد بدن. کلید اینجاست: چیزی رو که برای خود نمیپسندی، برای دیگران هم مپسند.