بدون شرح، بدون توضیح اضافه… فقط ببینین و البته برای لود شدن فیلم شکیبا باشین:
سرگرمی
بازی آنلاین «دربست سعدآباد»
از آنجایی که ما غلط کرده باشیم که فریاد زندهباد و مردهباد در این ایام انتخاباتی سر بدهیم و از آن یکی جایی که ما خیر سرمان خبرنگار حوزه فناوری هستیم، بر خود جایز میدانیم که یک عدد بازی آنلاین انتخاباتی را به سمع و نظر و حضورتان برسانیم، رساندنی. بازی «دربست سعدآباد» یک بازی انلاین است که هدفش رساندن میرحسین موسوی به سعدآباد است. حالا اگر سبز هستید، برسانیدش. اگر هم طرفدار یکی دیگه هستین یک کاری کنید که برنده نشود. برین سراغ بازیبازیبازیبازی.

چه نشستهاید که قر و قمیش هم مجازی شد
یکی از سایتهایی که به درد وقتگذرونی میخوره، سایتیه به اسم vSide.
در واقع یک جور محیط مجازی برای این که هر کسی بتونه وقتش رو توی پارتیها، فروشگاهها یا کلابها بگذرونه. من این سایت رو با سرعت بالای اینترنت تست کردم، بنابراین نمیدونم کسایی که با خط کمسرعت وصل میشن به اینترنت، میتونن ازش استفاده کنن یا نه.
چند بار درباره زندگی مجازی و سکندلایف و چیزهای مشابه نوشتم اما این یکی کمی فرق داره. بیشتر شبیه چت سهبعدیه. یکی از قدیمیترین سایتها در این حوزه، سایت Moove هست. اما vSide این روزها بیشتر روی بورسه. برای استفاده باید یک نرمافزار رو از سایتش دانلود کنین که تقریباً ۵۴ مگابایته. بعدش میتونین برید داخل محیطهای جورواجور بازی و حالش رو ببرین. خوشبختانه انواع قر کمر و اقسام حرکات موزون هم ممکنه. من دو سه بار رفتم اون تو و چند تا هم دوست و رفیق پیدا کردم. اما جای ایرانی جماعت توش خالی بود که گفتم اینجا موضوع رو بنویسم و چند تا کامیون ایرونی تخلیه کنیم اونجا که حساب کار این اجنبیها دستشون بیاد.
در ویدئو غوطهور شوید
یک سری ویدئوی اینتراکتیو یا همان تعاملی پیدا کردهام توی یک سایتی به نام رسانه غوطهور یا Immersive Media که اسم واقعاً بامسمایی هم است.
خاصیت این ویدئوها هم این است که شما روی چیزی که میبینید کنترل دارید. یعنی میتوانید در تصویر به هر طرفی که میخواهید حرکت کنید. در حقیقت احساس غوطهور بودن در محیط بهتان دست میدهد. همان حالتی که در بازیهایی مثل دوم دارید.
روش کار تولید هم چندان پیچیده نیست. از یک دوربین خاص استفاده میکنند که حالتی کروی دارد و ۳۶۰ درجه را همزمان فیلمبرداری میکند. برای درک بهتر ویدئوی زیر را ببینید و ماوس را در حالت کلیک حرکت دهید. لباس مناسب تنتان کنید. وسایل لازم یک گشت درونشهری را بردارید و بروید. سیگار که حتماً دارید؟
Again Little Big Planet
این روزها شاید یک کمی خوانندگان قدیمیتر این وبلاگ گیج شده باشند به خاطر نوشتههایم. یکی از علتهایش شاید دلتنگی باشد برای یکی دو نفر که بینمان حداقل سه ساعت و نیم فاصله افتاده است و یکی دیگرش شاید فشار شدید کار باشد که با نزدیک شدن به زمان لانچ تلویزیون بیشتر و بیشتر میشود. از طرفی تمرکز روی یک پروژه در طول هفته باعث میشود که آدم کمتر بتواند چیزهای متنوع بنویسد. طی این یکی دو هفته روی بازی جدید پلی استیشن ۳ آنقدر کار کردیم که اگر الان هم بخواهم دربارهاش بنویسم، میشود سومین پستم در این زمینه. به هر حال امروز برای مصاحبه با ایدهپرداز بازی سیاره کوچولوی بزرگ به یکی از مراکزی رفتم که میشد در آنجا Little Big Planet را بازی کرد (عکسهای از این مرکز در فلیکر).
مدیر هنری این بازی و ایدهپردازش کسی نیست جز کریم اتونی که یک دورگه مصری-ایرانی است و بنیانگذار شرکت مدیا مولکول. در واقع کریم مادری ایرانی به نام امیرا دارد. او سابقه همکاری با کمیکاستریپکارهای معروفی چون فرانک میلر را در کارنامهاش دارد ولی متأسفانه اصلاً نمیتواند فارسی صحبت کند.
درباره این بازی فقط باید بگویم که به شدت آدم را یاد ورزش پارکور (به فارسی) یا دوی آزاد میاندازد. شخصیتهای این بازی هم عروسکهای پارچهای هستند. اگر بخواهم بیشتر از این توضیح بدهم، صحبت بیش از حد به درازا میکشد. بنابراین اگر علاقمند هستید تا بیشتر درباره این بازی و حواشیاش بدانید، منتظر بمانید تا برنامهای را که در این زمینه ساختهام ببینید. شاید کمی طولانی اما کمتر از دو ماه دیگر پخش خواهد شد.
من همیشه پشت درم
گاهی یک ایده جالب میتواند خود را جزو مؤثرترین تبلیغات قرار دهد. این ایده تبلیغاتی هم که میبینید یکی از جالبترین کارهایی است که دیدهام. تصاویر به اندازه کافی گویا هستند. این ایده توسط شرکت معروف ساعتچی و ساعتچی سنگاپور که متعلق به دو برادر یهودی عراقیالاصل است، پیادهسازی شده. تبلیغی برای یک پیتزا.

بازی اکشن لطفعلیخان زند
Quest of Persia یک مجموعه بازی درباره داستانهای تاریخی سرزمین ایران هست. نزدیک به سه سال پیش که بازی «پایان معصومیت» از سری بازیهای Quest Of Persia به بازار اومد یک سری زدم به بچههای طراحی این بازی و گفتوگوی کوتاهی باهاشون انجام دادم که جریانش رو میتونید از اینجا بخونید.
دومین قسمت این سری بازی اسمش هست «لطفعلیخان زند» که به برخی از نبردهای لطفعلیخان زند میپردازه. این بازی یک بازی اکشن سومشخص شمشیربازی با قابلیت استفاده از شمشیرهای مختلف و انجام حرکات نمایشی متفاوته که ۲۲ مرحله داره و بیشترش در قلعه زرقان و شهر قدیم کرمان اتفاق میافته.
داستان بازی از خیانت ابراهیم کلانتر حاکم شیراز به لطفعلیخان و بستن دروازههای شهر به روی اون آغاز میشه. لطفعلیخان هم در تلاش برای استقرار مرکز فرماندهی، قلعه مستحکم زرقان واقع در شمال شیراز رو تصرف میکنه غافل از اینکه هادیخان بروجردی فرمانده وفادار به ابراهیم کلانتر و مصطفیخان قاجار از سرداران شجاع آقامحمدخان قاجار علیه اون با هم متحد شدن. لطفعلیخان به ناچار همراه جهانگیرخان سیستانی، یکی از سرداران وفادارش راهی کرمان میشه که بخش دوم بازی اونجا اتفاق میافته.
من با اینکه همون موقع بازی اول رو خریدم اما هنوز استفاده نکردمش. علتش هم این بوده که ده سالی میشه به خودم قول دادم درگیر بازی نشم چون شدیدن عملم بالاست در این زمینه و منم تو ترکم.
تصاویر بازی رو میتونید اینجا ببینید و بخشهایی رو به صورت فیلم از اینجا دانلود کنید. این بازی محصول شرکت پویا آرتس هست.
معمایی برای تشخیص نوابغ
یک معما:
در یک اتوبوس ۷ بچه مدرسهای نشستهاند. هر کدام از آنها ۷ کیف دارند. در کیف هر یک از آنها ۷ گربه ماده هست که هر کدام ۷ بچهگربه را حامله هستند. در این اتوبوس چند پا وجود دارد؟
پاسخ یک عدد است که پسورد این فایل اکسل است.
فایل اکسل را از اینجا دریافت کنید، عدد به دست آمده را وارد کنید تا داخل آن بشوید و اسمتان را به انتهای فهرست بیافزایید. بعد هم برای سایر افراد بفرستید.
گرچه حل این معما نبوغ زیادی لازم ندارد (دارید تواضع رو که؟) اما خیلیها نتوانستهاند به آن جواب بدهند. شما هم برای اینکه یک کلکل مختصری با هم داشته باشیم و ثابت کنید که حداقل در حد من آیکیو دارید، آنرا حل کنید.
از نوابغ غیور خواهشمندم جواب را اینجا منتشر نکنند.
uooɥʞɹɐɥɔǝq oɹ ʇǝuʇɐɯ
ɐquɐɯ ˙ʇsıu doɥsoʇoɥd ɐq ǝʞ uoopǝq ʇɐɥƃɐɟ˙oɹoq xɐɹɐq ǝıƃolqǝʍ ǝʇsod ǝʎ ɐɾuı ǝq uɐzǝq ıɹɐs ǝʎ ıɥs xɐ ɹɐq ıɹɐp soop ǝƃɐ ˙ɯıɥs xɐɹɐq ǝʞ ɯıʇɟǝɹǝƃ ɯıɯsɐʇ ɯɐɥ ɐɯ ‘ǝxɐɹɐq ɐʎuop ǝʎɐɹɐʞ ǝʎǝɯɐɥ ǝʞ ıʎɐɾuoo zɐ
به قول معروف میگن زور نزن فارسی نوشتم. با فتوشاپ هم نیست. اگه میخوای مطمئن شی متن بالا رو کپی کن توی نتپد. اگه میخوای بدونی چطور اینطوری شد، مجبوری بخونیش.
معرفی یک گروه خشن
گاهی آدم دلش الکی میگیره. مخصوصاً این روزها و توی هیر و ویر اخبار انتخاباتی آدم لازم داره که یک خورده از ته دل بخنده. این فرصت خنده هم که قربونش برم زیاد پیش نمیآد. منظورم یه خنده حسابیهها، نه از این تلخخندهایی که بعد از اظهارات مشعشعانه اساتید در اخبار بر لبامون نقش میبنده (تیکه نقش بستن لبخند همون لبخند زدنه اما یه ریزه هنریتر. یه چیزی تو مایههای لبخند خانوم مونالیزا).
به هر حال از اونجایی که من بسیار انسان فروتنی هستم (به جون محمود)، در این قحطی خنده دلم نیومد تکخوری کنم.
این گروه خشن (Khashen Band) احتمالاً یک تعدادی بر و بکس دانشجو یا مشابهش هستند که رو موزیک، کلیپ خونگی درست میکنن. یعنی روی آهنگها لب میزنن و یه جاهایی از کارهاشون هم واقعاً خندهداره. به هر حال اگر حوصله طنز وزین ندارین، سراغ دیدن این ویدئوها نرین و وقتتون رو تلف نکنین. اما اگه دلتون واسه لودهبازیهای دوره مجردی تنگ شده، قول میدم که یه دل سیر بخندین. این شما و این یک نمونه از ویدئوهای این گروه خشن. برای دانلود این ویدئوها در فرمت MP4 هم میتونید از این ترفند استفاده کنید.
آگهیهای بانمک املاک رابینسون
در بین همه تبلیغات و آگهیهای مزخرفی که بیشتر در شبکههای ماهوارهای پخش میشود، یکی از آنها با طراحی مناسب و شخصیتپردازی درست و حسابی خودش را از بقیه متمایز کرده است. آن هم سری آگهیهای انیمیشن سهبعدی املاک رابینسون هست که کاراکترها و به ویژه دیالوگهای بامزهای برایشان نوشته شده. کمی جستوجو کردم و متوجه شدم که این انیمیشنها کار مجموعهای به نام ادیب تریدی است. متأسفانه یکی از بامزهترین آگهیهایشان را پیدا نکردم اما این یکی روی گوگل ویدئو بود و این هم. این آقای رابینسون آگهی که در واقع شخصیتش از رابینسون کروزوئه الهام گرفته شده عکسالعملهای جالبی مقابل پسرک شیطانی دارد که کمی هم خنگ است و یک جور شخصیتش به بوشوگ لوک خوششانس شبیه شده است.
با وجود آنکه آگهیهای اینچنینی برای تبلیغ در اینترنت بسیار مناسب هستند، ماندهام که این شرکتها با سرمایه مناسبی که دارند و هزینههایی که برای تبلیغات میکنند چرا هنوز تبلیغات اینترنتیشان را برای سایتهای ایرانی آغاز نکردهاند. این هم یکی از آگهیهایی که ذکرش رفت:
بازگشت اتوموبیلهای قدیمی در ظاهر جدید
این روزها بنابر علتی که بعداً خواهم گفت در حال گشت و گذار روی اینترنت هستم به دنبال اتوموبیلهای مختلف (نه بابا فعلاً بحث خریدن ماشین نیست). داشتم چرخی میزدم که رسیدم به یک سایت انگلیسی که بعضی مدلهای ماشین رو در نسخه قدیم و جدید در کنار هم نشون داده بود. مثلاً فولکس قورباغهای معروف به بیتل هم در دهه هفتاد تولید میشد و هم بیشتر از بیست سال بعد نسل جدیدش رو به بازار عرضه کرد. از قرار معلوم طراحان صنعت خودرو بدشان نمیآید مانند کارگردانها و تهیهکنندگان سینما نسخههای محبوب قدیمی را بازسازی کنند. حالا هم بدک نیست نگاهی به مدلهای معروف و محبوبی بندازیم که جدید و قدیم تولید شدند:

مدل معروف فولکس واگن قورباغهای یا بیتل
ترکیب من و باندراس بدون کاتالیزور
هفتهنامه چلچراغ– دفعه قبل که با استفاده از آن سایت معلومالحال شخصیتهای ایرانی و هالیوودی را با هم مقایسه کردم، ترکیبی از ایمیلها و نامههای تشویقی و تنبیهی به دستم رسید که ۷۵ درصدش، آن را جذاب دانسته بودند و چوبکاریمان فرموده بودند و ۳۵ بلکه هم ۴۵ درصد دیگرش (به قول سلطان) تصور کرده بودند که آن شباهتهای کذایی نظر من است و حسابی از خجالتمان درآمده بودند.
از آنجایی که ما هم کتکخورمان حسابی ملس است، تصمیم گرفتیم که یک سایت دیگر از همین نوع را معرفی کنیم. اما این بار به جای شخصیتهای محبوب شما، خودمان را در سیبل مقابل قرار دادیم تا شما هم آتشبارتان را مستقیماً به سوی خودمان نشانه بروید.
سایت «مورفتینگ» میتواند دو چهره مختلف را با هم ترکیب کند. به عبارت سادهتر شما میتوانید چهره دو فرد مشهور را که در سایت موجود است با هم ترکیب کنید. اگر عضو این سایت باشید، حتی میشود که عکس خودتان را در سایت آپلود و پس از طی مراحلی آن را با چهره یک هنرپیشه ترکیب کنید.
اگر دوست دارید بدانید که حاصل واکنش شیمیایی قیافه شما و براد پیت یا نیکل کیدمن چه خواهد شد، ابتدا یک عکس با کیفیت از خودتان بگیرید. عکس شما باید از روبهرو باشد و ترجیحاً عینک، ریش و سبیل یا الحاقات دیگری بهتان ضمیمه نشده باشد. پس از این که در سایت عضو شدید و عکستان را آپلود کردید، باید یک سری نقاط را روی عکس مشخص کنید. در مراحل مختلفی که سایت راهنماییتان خواهد کرد، نقاطی از صورت و اجزایش مشخص میشود. گوشههای چشم، لب، گوش و خط مو را با نقاط سبز رنگی نشانهگذاری میکنید و پس از آن، عکستان برای ترکیب آماده است. کنار عکستان لینکی مشاهده میکنید به نام «مورف». پس از کلیک روی آن، هنرپیشه مورد نظر را از فهرست انتخاب میکنید و پس از سه ثانیه عکس ترکیبی در اختیار شماست. برای نمونه میتوانید ترکیب چهره من را با این دوستان هنرپیشهام ببینید.
شباهت باورنکردنی خاتمی و جیمز باند
هفتهنامه چلچراغ– بارها پیش آمده که سینمای جهان و به طور خاص هالیوود فیلمهایی درباره شخصیتهای مشهور جهان میسازد. خیلی از شما فیلمهایی دیدهاید که درباره گاندی، محمدعلی کلی، مالکوم ایکس، ملکه انگلستان، امپراتور چین، شکسپیر، حضرت موسی، اسپارتاکوس و هیتلر ساخته شدهاند اما تا جایی که میدانم فیلمی درباره شخصیتی حقیقی یا حتی افسانهای ایرانی ساخته نشده است. موقعی که فیلم ارباب حلقهها ساخته شد، طی یک حرکت تاجوانمردانه برای پیتر جکسن، کارگردان سهگانه ارباب حلقهها ایمیلی زدم و برایش نوشتم که تا حالا چیزی درباره شاهنامه شنیده یا نه و چند لینک هم با محتوای انگلیسی ضمیمه ایمیل کردم. هر چند ایمیلم بیجواب ماند اما به نظرم شاهنامه با ماجراهای عجیبش پتانسیل زیادی داشت برای آن که از آن فیلمی در اشل ارباب حلقهها بسازند. این نکته که جای شخصیتهای فیلم کدام بازیگرهای بازی خواهند کرد، هیجانانگیز بود. چند وقت پیش سایتی پیدا کردم که امکان میداد تا با آپلود عکس خودمان، بازیگری هالیوودی یا بالیوودی شبیه به خودمان را پیدا کنیم. این سایت دستمایه این گزارش تصویری شد تا بفهمیم برخی از شخصیتهای مشهور ایرانی مشابه کدام بازیگر هالیوود هستند. هر چند یک برنامه کامپیوتری با شعوری ماشینی در حد و اندازههای این سایت نمیتواند به طور دقیق چنین چیزی را تشخیص دهد و در بسیاری از مواقع راه را به اشتباه میرود، اما در مواردی به نتایج جالبی رسیدیم در مواردی هم نتیجه چندان چنگی به دل نمیزد. خودتان ببینید:
داریوش اقبالی و بابک بیات!
به نظر شما امضای پای این آگهی تسلیت که برای استاد بیات در روزنامه ایران روز سهشنبه ۷/۹/۸۵ درج شده، آشنا نمیزنه؟ شاید هم تشابه اسمیه. چه میدونم!

مشاهده تصور صفحه، مشاهده پی دی اف صفحه
پ.ن: انگار تشابه اسمی بوده یا این که یه نفر به اسم داریوش این آگهی رو داده. به هر حال این هم جزئیات از طریق وبلاگ روز هفتم بی.بی.سی فارسی.