داشتم کتاب معمای هویدا نوشته دکتر عباس میلانی رو میخوندم رسیدم به بخشی که با توجه به وقایع اخیر جالب به نظر میرسید:
وقتی فرانسه با اشغال نازیها درآمد، کشورهایی چون ایران نهتنها روابط خود را با فرانسه اشغالی قطع کردند، بلکه دفاتر سفارت خود را هم در شهر پاریس بستند. ساختمان سفارت ایران در اختیار ابولحسین سرداری قرار گرفت که جوانترین برادر افسرالملوک (مادر هویدا) بود. مردی بااستعداد، اما جنجالآفرین، در ضمن سخت مبادی آداب، و نیز انسانی پخته و جهاندیده بود. دیپلماتی حرفهای بود و قبل از حمله نازیها، مسؤولیت امور کنسولی سفارت ایران در پاریس را بر عهده داشت. به اصطلاح رایج امروزی، آدم زرنگی به شمار میرفت. رفیقباز و رفیقیاب بود. با برخی از سران ارتش اشغالگر آلمان در پاریس از سر دوستی درآمد. آنان را به مهمانیهای مجلل در محل سفارت دعوت میکرد و خاویار و شامپانی فراوان و رایگان در اختیارشان میگذاشت و برای تفریحشان حتی دختران جوان و زیبا را هم تدارک میکرد. رابطش برای تأمین این دختران یکی از زنان زیبای پاریس به نام الکساندریا بود. مهماننوازیهای سرداری هم برای او منشاء منفع مالی فراوان شد و هم زندگی برخی از یهودیان پاریس را نجات داد.