زمین از نگاه آسمانی

نگاه کردن از بالا به زمین، منظورم خیلی بالاست، تا همین چند وقت پیش برای همه ممکن نبود. شاید تنها کسانی که مرتب سوار هواپیما می‌شدند، می‌تونستند نیم‌نگاهی به سطح زمین بندازند. تازه اگر شانس یارشون بود و ابر مزاحمشون نمی‌شد. اون‌وقت در بهترین حالت یک نگاه ۴۵ درجه به زمین ممکن بود.

اما با عمومی شدن تصاویر ماهواره‌ای با سرویس‌هایی مثل گوگل‌ارث دیگه هر کسی می‌تونه وجب به وجب زمین رو بررسی کنه. توی همین بررسی‌هاست که تصاویر جالبی هم کشف می‌شن. حتی مواردی هم بوده که این کاوشگرهای آماتور تونستند آثار باستانی هم کشف کنند.

اما دیجیتال گلوب حایی هست که برای مشتریانش تصاویر باکیفیت ماهواره‌ای آماده می‌کنه. حالا ممکنه این مشتری‌ها دولت‌ها باشن یا سازمان‌های مختلف. توی گالری این سایت می‌تونید تصاویر جالبی ببینید. تصاویر باکیفیتی از مکه تا کویر اطراف کرمان. از پارک فراری در ابوظبی تا سیل استرالیا و ساختمان‌های لاس‌وگاس. چند نمونه از این تصاویر بی‌نظیر رو اینجا می‌ذارم.

کعبه، مکه، عربستان

رانگون، برمه

پارک فراری، ابوظبی

لاس وگاس، آمریکا

نیروگاه خورشیدی، سویل، اسپانیا

در دو روز گذشته چه گذشت؟

پریروز رو تقریباً بی‌کار بودم. در واقع کلیک دو تا مصاحبه مهم داشت با پل اوتیلینی، رئیس اینتل و استیو بالمر، رئیس مایکروسافت و این وسط من قرار نبود کاری انجام بدم. مأموریت من خرید ده تا فیلم مینی دی‌وی‌دی بود. مشکل بزرگ این بود که معلوم نبود چطور می‌شه توی این شهر درندشت، یه مغازه لوازم الکترونیک پیدا کرد. رفتم روی گوگل و جست‌وجو کردم و یه چیزهایی بهم نشون داد. خلاصه شال و کلاه کردم و راه افتادم. متأسفانه چون به مقیاس نقشه دقت نکرده بودم، مسافتی که کوتاه به نظر می‌رسید، به دو ساعت پیاده‌روی در هوای داغ منجر شد و بالاخره من خودم رو وسط شهر پیدا کردم. نیم ساعت هم توی پاساژهای مختلف چرخیدم و پرسان پرسان یه مغازه عکاسی پیدا کردم و عاقبت مأموریت با موفقیت انجام شد. مشکل برگشتنم این بود که واقعاً توان پیاده‌روی دوباره نداشتم. بعد از نیم ساعت گیج زدن، متوجه شدم تاکسی‌های این شهر توی خیابون برای آدم نگه نمی‌دارن و باید بهشون زنگ زد. تصمیم گرفتم با مونوریل برگردم و پیدا کردن ایستگاه مونوریل هم نیم ساعت وقتم رو گرفت. در واقع باید از وسط لابی یه هتل که اندازه یه استادیوم بود رد می‌شدم تا به ایستگاه برسم. اما خوبیش این بود که ده دقیقه بعد از سوار شدن، به مقصد رسیدم. یه کم که استراحت کردم، بچه‌ها هم برگشته بودن و تصمیم گرفتیم برای شام به رستوران ژاپنی موساشی بریم. از اینها که آشپزش جلوی آدم ژانگولر در میاره. و انصافاً چقدر از دستش خندیدیم.
اما روز قبل از صبح رفتیم به نمایشگاه. باید همه چیزهایی رو که جلوی دوربین می‌گفتم، فیلمبرداری می‌کردیم. این کار تا ساعت ۵ عصر طول کشید و در نهایت هم برای معرفی چند تا تکنولوژی در حوزه انتقال بی‌سیم ویدئو استریم، یکی دو ساعت فیلمبرداری کردیم.
شام رو یه عالمه سوشی خوردم و بعدش از طرف CES یه کنسرت دعوت بودیم. خواننده جان لجند بود که شش تا جایزه گرمی هم برده. آخر کنسرت هم سر و کله استیوی وندر پیدا شد. همون خواننده نابینای معروفی که در مراسم تحلیف اوباما خوند. استیو از خوره‌های نمایشگاه CES هست و هر سال میاد. اگه یادتون باشه پارسال توی کلیک درباره تکنولوژی‌هایی که به درد نابیناها می‌خوره باهاش مصاحبه کردیم. بعد از این کنسرت هم از طرف نمایشگاه یه پارتی دعوت بودیم که توش حسابی بزن و برقص بود و این چیزها. حالا هم باید دوباره برم تا ببینم چه چیز جالب دیگه‌ای می‌شه پیدا کرد و فیلمش رو گرفت. فعلاً…