شکنجه در اتوبوس سیروسفر

Seir o Safarسفر دو روزه‌ام به لاهیجان تموم شد. شاید به این زودی‌ها نتونم به زادگاهم سری بزنم. گرچه طول سفرم زیاد نبود اما تا تونستم عرضش رو زیاد کردم. یک سر سُک‌سُکانه به فک و فامیل‌ها زدم و بعدش هم دنیا رو دیدم. الان هم می‌تونم ادعا کنم که آدم دنیادیده‌ای هستم!
دیدن یکی که مدت‌هاست آنلاینش رو می‌شناسی و اتفاقاً آدم‌های مشترک زندگیتون خیلی بیشتر از اونی هست که فکر می‌کنی، کمی تا قسمتی هیجانش بیشتر از یک نوشته وبلاگیه. خلاصه خوش گذشت گشت‌وگذار توی کو‌ه‌ها و جاده‌های پیچ در پیچ اطراف لاهیجان.
تنها نکته‌های منفی، هوای شرجی این روزها بود که باعث شد همیشه لباسم به پشتم چسبیده باشه و سفر برگشتم با اتوبوس‌های ویژه سیروسفر. اتوبوس ساعت ۱۲ شب به مقصد تهرون رو که خریدم، با خودم فکر کردم چند ساعتی رو توی راه می‌خوابم و صبح زود هم یک‌سره می‌رم جایی که کار دارم. غافل از این‌که کولر اتوبوس با دو روش قصد داره دهنم رو آسفالت کنه. یکی اون که راننده به هیچ وجه قصد نداشت خاموشش کنه تا ما در حالت فریز و یخ‌زده، سالم و تر و تازه برسیم به مقصد و دیگه اون‌که دریچه کولر بالای سرم چکه می‌کرد. بله طبق محاسباتم دقیقاً در یک پریود زمانی ۳۰ ثانیه‌ای یک چکه آب تگری رو کله و لای یقه من می‌چکید تا من خوابم نبره. البته استحضار دارید که این یکی از روش‌های شکنجه بود که توسط موساد ابداع شد. در این روش شخص رو محکم به صندلی می‌بندن و جلوی پاش یه ظرف فلزی قرار میدن. از شیر آبی که روی سقف تنظیم شده، آب قطره قطره می‌چکه توی ظرف. بعد از حدود یک ساعت، فشار عصبی در شخص به قدری بالا می‌ره که صدای چکیدن هر قطره آب مثل یه پتک تو سرش صدا می‌کنه. روش ابداعی اتوبوس سیروسفر ما البته این بود که قطره‌ها در کاسه سرم سقوط کنن و الی آخر. اعتراض هم نتیجه نمی‌داد چرا که راننده ادعا می‌کرد من یه کم سوسول تشریف دارم و دو قطره آب در دقیقه که چیزی نیست و حاصل بخار بازدم و فعل و انفعالات کولریه و عادی. منم که دیدم نمی‌تونم این شکنجه رو تحمل کنم اومدم نشستم روی زمین. و تموم شش ساعت باقیمونده سفرم رو یا سرپا وایسادم یا نشستم روی صندلی و با ننه سرما لاس زدم. جاتون خالی!
حالا هم می‌خوام برم ازشون شکایت کنم.