آغازین گام
اولین پیمایش
برای به چنگ گرفتن نانی
یا شاید عروسکی
ابتدایین تمنا در ژرفای نگاهی کودکانه
و آزمند
فریادی دیگر
از شوق تصاحب
عصیانی مضاعف…
نمایش
ادامه خواهد یافت.
ماه: ژوئن 2002
خوشبختی
دیشب این برگه رو انداخته بودن تو کافینتم. یه برگه تبلیغیه که یه طرفش عکس هزار تومنیه و یه طرف دیگهاش اینا رو نوشته:
آیا پول میتواند مرا خوشبخت کند؟
با پول میتوانم شکم خود را سیر کنم اما روحم را نه.
با پول میتوانم خانهای برای استراحت داشته باشم، اما نه جایی که روحم در آن آرامش یابد.
با پول میتوانم ظاهر خود را زیباتر کنم، اما قلبم را نمیتوانم عوض کنم.
شاید با پول بتوانم دوستان زیاد و همسر دلخواهم را بدست آورم، اما نمیتوانم همدم همیشگی برای خود بیابم که هرگز مرا ترک نکند.
گاهی با پول میتوانم جسم مریضم را درمان کنم اما نه روحم را که زیر بار گناه خم شده است.
با پول میتوانم خوشیهای زیادی داشته باشم اما همچنان به دنبال خوشبختی خواهم بود.
آنچه پول نمیتواند به من بدهد، خدا در عیسی مسیح مجاناً هدیه میدهد.
زیرا خدا محبت خود را به ما گناهکاران در این ثابت کرد که مسیح را فرستاد تا جانش را برای گناه ما به روی صلیب بدهد.
مسیح سه روز بعد از مرگ زنده شد و میگوید: اینک من پشت در ایستاده میکوبم، اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند، داخل خواهم شد.
کاری به مسائل تبلیغی ندارم. مطلبی که میخوام بگم فقط درباره اون قسمتهاییه که به پول مربوط میشه. به نظر من:
شاید با پول نتونم روحم رو سیر کنم اما بدون اون شکمم رو هم نمیتونم.
شاید با پول نتونم جایی رو داشته باشم که روحم در اون آرامش پیدا کنه اما بدون اون خونه ای برای استراحت ندارم.
شاید با پول نتونم قلبم رو عوض کنم اما بدون اون ظاهرم هم غیر قابل تحمل میشه.
شاید با پول نتونم همدم همیشگی پیدا کنم که ترکم نکنه اما بدون اون دوستان زیاد و همسر دلخواهی نخواهم داشت.
شاید با پول نتونم روحم رو از زیر بار گناهانم خلاص کنم اما بدون اون جسم مریضم هم درمان نمیشه.
شاید با پول همچنان به دنبال خوشبختی باشم اما بدون اون قطعا ًحسرت خوشبختی رو خواهم خورد.
هفت سنگ: سنگ اول
آغازین فریاد
نخستین عصیان
در بامداد آفرینش
زندگی…
و لحظههای بیتراکم
که در پس سالها پنهان گشتهاند
نمایش
آغاز گشته است.
انتظار
بدترین درد انتظاره و بدترین نوع انتظار اونیه که این قدر طولانی بشه که به اصل قرارت شک کنی.
پیتزا
لعنت به هر چی پیتزا. اه ه ه
بوسه
بهترین هدیهای که آدم میتونه بگیره چیه؟
– یه ماشین؟
– یه گردنبند؟
-یه بلیط هواپیما به یه جای خوش آب و هوا؟
– یه کتاب؟
– یه شعر خوب که به آدم تقدیم شده باشه؟
به نظر من بهترین هدیه اونه که بتونه غمبارترین لحظاتت رو به شادترین تبدیل کنه. حالا هر چی که میخواد باشه. حتی یه بوسه.
اخبار
در راستای ادعاهای اخیر دولت شامگوزلند مبنی بر دخالت ما در برخی از مسائل داخلی آنها سخنگوی ما هر گونه ارتباط با این مسائل را قویاً تکذیب کرد.
همچنین ایشان در پاسخ به یکی از خبرنگاران که پرسیده بود آیا؟ گفتند: ارتباط آقای گودرزی با آقای شقایقی باطل شده و باطل نشده شما را خریداریم.
ایشان عمل جنایتکارانه کارخانجات تولید کننده حشرهکش کشورهای آنور آب را محکوم کرده و خواستار تشکیل کمیته کمیته حمایتت میکنیم.
و اما ادامه خبرها…
رشد ۴۶/۳ درصدی موشهای سطح شهر حکایت از درد بی درمان دارد.
دکتر افلاطون شامپکس عضو شورای عالی حرف نداره ضمن اعلام این خبر خاطر نشان کرد که جهشهای ژنتیکی در گونههای جدید این گونه موشها موسوم به اسپاتونکا سیندرلا باعث ازدیاد مصرف بیرویه کار خیلی بدیه.
به یک خبر فرهنگی توجه کنید:
بناهای تاریخی در ایالت سانگ چوآ توسط هنرمندان کشورمان بازسازی میشود.
آقای میرگورابی معاون سازمان میراث خانوادگی با اعلام این خبر، افزود: انجام این پروژهها حکایت میکند، از جداییها شکایت میکند.
شرکت …..
لندکروز مشکی
این روزها دقت کردید که یه سری ماشین تویوتا لندکروز مشکی رنگ خداد میلیون تومانی دارند تو خیابونها گشت میزنن؟ من فکر میکردم که اینها یه سری نیروهای ویژه هستن که قراره یک سری از عوامل مزدور یا باندهای فساد و قاچاق رو دستگیر کنن. نمیدونستم که قراره به دخترها و پسرها گیر بدن. الان روشن شدم.
به زودی در این مکان موبایل نصب خواهد شد
این جا قراره تغییر کنه. حالا تو این روزها میبینید. اولین تغییر هم در ظاهر این جا خواهد بود. بعد هم تغییرات دیگه.
سنگینترین چیز
سنگینترین چیزی که تا حالا بلند کردم نه یخچال خونمونه. نه ماشینی که تو جوب گیر کرده. عذاب وجدانه به گمونم.
فغفور
فرقیست
غریو غریقی…
فغان… فغان
فرقیست
نه فروغی
و فراغی لاجرم…
تمام ناتمام ما
تناوب بیتابی
که بیتوانم…
پریچهر
چه چارهای…
چنان پیچشی
دچارم
بیچاره غریقی که به ناتوانی دچار است
ترازو
– میدونی چیه؟
– چیه؟
– چند وقته احساس میکنم یه کفهام از یه کفهی دیگهام مساویتره.
– من که نمیفهمم چی میگی.
– چطور؟
– آخه من دیجیتالیم.
دکتر نوشیروان کیهانیزاده
دکتر نوشیروان کیهانیزاده از روزنامهنگاران قدیمی است که اخیراً سایتی راهاندازی کرده است که مهمترین رویدادهای تاریخ را که هر روز در تاریخ ایران اتفاق افتاده است را در آن بیان میکند. نام این سایت iranians history on this day است که در این آدرس قابل دستیابیست.
گداهای فرشته
دیشب با دوستی رفته بودم شام بیرون. رفتیم طباخی فرشته. سر خیابون فرشته. اگه اونجا رفته باشین یه پیرمرد گدایی رو میبینین که دم درش واستاده. وقتی که اومدیم بیرون اومد به طرفمون و دستش رو دراز کرد. من اصلا ًعادت ندارم به گداها کمک کنم. اصلاً یه جورایی از این مال مفت خورها بدم میاد. اما بعضی وقتها اگه پیرمرد یا پیرزنی رو ببینم یه کمکی بهش میکنم. دیشب هم چند قدم که رفتم برگشتم و پول خردهای جیبم رو که هفتاد تومنی میشد درآوردم که بهش بدم. تا صدای پول خورد رو شنید بهم اخم کرد و غرغری زد و کلی هم حق به جانب گفت: نمیخوام… نوش جان.
انگار از سر سفرهاش خوردم که حالا هم حقش رو نمیدم. گداهای فرشته هم تریپشون خیلی خفنه بابا.
پروژه استاندارد یونیکد فارسی
دبیرخانه شورای عالی انفورماتیک به عنوان بانی تدوین استانداردهای انفورماتیکی اقدام به تحقیق و بررسی در زمینه استاندارد خط فارسی در یونیکد نموده است، تا بتواند به سرعت استانداردهای قبلی فارسی را اصلاح نموده و جامعه انفورماتیک ایران را از این نظر به روز نماید…ادامه…
به نظر شما مدیران محترم یه خورده زود نجنبیدن؟ بهتره که یه خورده بشتر فکر کنن. شاید یونیکد چیز مزخرفی باشهها!