فیلم شهر گناه Sin City یکی از بهترین فیلمهایی هست که تا حالا دیدم. یک فیلم با فضایی خاص و بازیهای خیرهکننده. جالب اینجاست که تمام این فیلم توی استودیو فیلمبرداری شده و بیننده هم اصلا حس نمیکنه که تمام فیلم جلوی پرده آبی فیلمبرداری شده. رد پای تارانتیتو جای جای فیلم دیده میشه و جالب اینجاست که توی تیتراژ آغازین فیلم ننوشته کارگردان: رابرت رودریگوئز بلکه جای کارگردان از عبارت کات اند شات استفاده کرده. فرانک میلر که خالق داستانهای استریپ و گرافیکی هست، شهر گناه رو هم به عنوان یکی از همین دست کتابها طراحی کرده بود که در کنار رودریگوئز اون رو تبدیل به فیلم کرد که در نسخه DVD فیلم میتونین پشت صحنه این فیلم رو ببینین و شباهت گرافیک کتاب و پلانها رو مقایسه کنین. نکته آخری هم این که سعی کنین این فیلم رو حتما از روی DVD تماشا کنین. من که کلی حال کردم به خصوص که زیرنویسهای فارسی فیلم هم به جز یکی دو مورد غلط املایی هیچ اشکالی نداشت. زیرنویسهای این فیلم هم کار خوب بچههای سایت زیرنویس دات کام هست که انصافا کارشون خیلی درسته.
ماه: سپتامبر 2005
برخورد نزدیک از نوع چندم
کلاغ جان این حرفا رو بیخیال، ببین این مرمرو چه گیری داده به داور خان نبوی!
اندر حکایت سرکار رفتن
خب چند وقته که رفتم سر یه کار جدید. اون هم توی یه شرکت معروف و منظم که پره از تولیدات نرمافزاری تحت وب که سرم رو حسابی گرم کرده. حالا بعداً مفصل دربارهش مینویسم. خب انگار کارها داره خود به خود و پشت سر هم پیش میره اما انگار مرتب و درستتر از قبل. توی این مدت یعنی پنج شش ماه اخیر خیلی چیزها خوندم و خیلی چیزها نوشتم. کلی مطلب دارم درباره کامپیوتر و مخلفاتش که نشد مثل قبل توی سرگردون بنویسمش. حالا یه سر و سامونی میدم بهشون و مرتب و منظم منتشرشون میکنم یه جای مناسب. تا ببینیم چه پیش آید و چه در نظر افتد!
راک ان رول
صبح که بلند شدم، دیدم که جای پای چپ و راستم با هم عوض شده. احساس مزخرفیه. هیچکدومشون اشتباه نمیکنند. هر کدوم هم راه خودشان رو درست میرن. من هم اییی میسازم با هر دوشون. مشکل اونجاست که هوس کردم یه تریپ راک ان رول برقصم.
جاده
خیلی جالب نیست که بعد از یه سفر دو روزه جالب با برو بچس، وقتی از متل قو رد میشی، ماشین جلویی بزنه به یه پسربچه ۷-۸ ساله و چند متر پرتابش کنه تو هوا. اون هم مثل یه عروسک چرخون توی توفان بپره هوا و مثل یه تیکه گوشت جلوی ماشینت بخوره زمین. شِت. لعنت به اون زمانی که فکر میکنی خیلی خوش گذشته.