ملودی شهر بارانی

امروز به دیدن نمایش «ملودی شهر بارانی» رفتم. نمایشی نوشته اکبر رادی و کارگردانی هادی مرزبان که توی کارنامه‌ش کارهای زیادی رو از این نویسنده کارگردانی کرده. از این نمایش خوشم اومد به چند دلیل. اصولاً از نوشته‌های اکبر رادی خوشم میاد. یکی از دلایلش هم اینه که فضای خیلی از نوشته‌هاش توی گیلان اتفاق می‌افته و به همین دلیل با اسامی، مکان‌های اتفاق و دیالوگ‌ها ارتباط بیشتری برقرار می‌کنم و اصولاً پاتکس‌های احتمالی که نویسنده داشته برام بیشتر قابل درک هستند.
نکته قابل توجه بازی خیره‌کننده دانیال حکیمی بود. من تا حالا از دانیال حکیمی فقط یک سری کارهای تلویزیونی و سریال‌های پلیسی و مشابه هم یاد فیلم‌هایی در حد دیگه چه خبر دیده بودم. اصلاً فکرش رو هم نمی‌کردم که توی تئاتر حرفی برای گفتن داشته باشه. به نظر من دانیال حکیمی اگه خودش رو توی تئاتر متمرکز کنه، می‌تونه حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشه.

ادامه

ریپکس آلت تناسلی مردان را تکه تکه می‌کند


«مردانی که در سوئد به زنان تجاوز می‌کنند به زودی یا از این عمل دست خواهند کشید و یا با آلت تناسلی تکه تکه شده مجبور به مراجعه به مراکز پزشکی خواهند شد. این سلاح جدید که در سوئد جلب توجه بسیاری کرده است توسط سونت اهلرز بانوی ۵۷ ساله، پزشک و تبعه آفریقای جنوبی طراحی و به جامعه زنان هدیه شده است. سالانه حدود ۵۰ هزار تجاوز به زنان در آفریقای جنوبی صورت می گیرد.» این هم اصل خبر و متن کاملش
اما تحلیل و تفسیر
خب خدا رو شکر که این مشکل هم در سراسر دنیا حل می‌شه اما این وسیله به درد همه جا می‌خوره جز ایران اون هم به هزار و سه دلیل که من اینجا سه دلیلش رو میارم:
۱- اولاً این ماسماسک فقط به درد زنان محترم می‌خوره نه دخترها. دلیلش هم واضحه چون اصولاً در صورت استفاده توسط دخترها، بلافاصله تبدیل به زن می‌شن و ممکنه دیگه اساس کار براشون مهم نباشه!
۲- من نگران آقایونی هستم که ممکنه مورد انتقام قرار بگیرن. به عبارت دیگر ممکنه یه خانوم شیر پاک نخورده‌ای پیدا بشه و وسیله رو هم جاسازی کنه و دام پهن کنه و بعد از این که لابراتوار آقاهه رو ترکوند، انتقام تمام زنان عالم رو برای همیشه از آقای خواجه شمبل قوطی بستونه.
۳- از طرف دیگه با توجه به طبع شجاع آقایون و داوطلبان روزافزون کامی‌کازه و عملیات انتحاری، هیچ هم بعید نیست که دوستان با اطلاع کامل از وجود این آلت قتاله و قرون وسطایی به استقبال برن.
به اینش فکر نکرده بودین نه؟

هویجوری

۱- همه مردان رئیس جمهور. لینک
بیت:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
۲- دلتا گلوبال برنده مناقصه فیلترینگ متمرکز در ایران. لینک
بیت:
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شبرو است او از راه دیگر آید
۳- عرب‌ها بادگیر ایرانی را هم دزدیدند. لینک
ضرب‌المثل:
دزدی که نسیم را بدزدد، دزد است.
۴- شش مسؤول زندان، استاندار شدند. لینک
بیت:
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

صبحانه‌ای برای دو نفر

مدت‌هاست که می‌خوام این رو بنویسم ولی بعد از کلنجار رفتن‌های فراوان بی‌خیالش می‌شم. این بار اما ترجیح دادم حداقل اشاره‌ای به اون داشته باشم که لااقل غمباد نشه برام.
صبحانه رو تقریباً همه می‌شناسیم. سیاست وجود سایت‌هایی مثل صبحانه در حقیقت انتشار آزاد اخبار و وقایعی هست که در وبلاگ‌ها و سایت‌ها و روزنامه‌ها نوشته می‌شن و در این سا‌یت‌ها گرد هم میان تا وقت خواننده‌ها کمتر گرفته بشه و بتونن در کوتاه‌ترین زمان ممنکن به اهم اخبار دسترسی پیدا کنن. من هم به عنوان یکی از اولین اعضای این سایت خوب که مالکیتش به حسین درخشان برمی‌گرده، سعی داشتم تا هر از گاهی لینک یا خبر جالبی پیدا می‌کنم در اون قرار بدم. متأسفانه علیرغم اینکه همیشه به قوانینش هم پایبند بودم، ده‌ها لینک از مطالبی که در این سایت گذاشتم توسط ادمین محترم حذف شده و می‌شه. از جمله خبر انفجار در تئاتر شهر رو که مطلب قبلیم بود. این برای اولین بار بود که تو صبحانه به وبلاگم لینک دادم اما این بار هم قلع و قمع شد بدون این که علتش رو بدونم! روی سخن من با حسین درخشان هست. به عنوان یکی از نویسندگان صبحانه لطفاً علت حذف مرتب اخباری رو که می‌ذارم برام روشن کنین. اگه با شخص من یا نوع اخبار یا لینک‌ها مشکلی دارین، لطفاً به من اطلاع بدین بلکه من هم به اشتباهات بی‌حد و حصرم پی ببرم! یا اینکه ادعای آزادی بیان رو کنار بذارین و غیره و ذلک. مگر اینکه جز شما فرد دیگه‌ای لینک‌های من رو حذف می‌کنه که حداقل این رو هم می‌تونین برام روشن کنین. از قرار معلوم صبحانه بدجور امر و نهی می‌کند که چه بخوریم و چه نخوریم.
لینک مرتبط:
وبلاگ Persian Buddy- صبحانه