چرا فکر میکنید که این تیتر یک اغراق است؟ (به این میگیم قصاص قبل از جنایت). به هر حال سایت GO Animate امکانات بسیاری در اختیارتون قرار میده برای اینکه بتونید به سادگی انیمیشن دلخواهتون رو بسازید.
بانک تصاویر این سایت به شما اجازه میده تا با استفاده از کاراکترهای کارتونی متعدد که شخصیتهای مشهور سیاسی و اجتماعی و هنری رو هم شامل میشن، بتونید بازیگرهاتون رو تعیین کنید. بهشون حرکات مختلفی بدید که اونها هم در فهرست حرکات موجودند. برای مثال میتونید جرج بوش رو روی صحنه برقصونید یا بنلادن رو به گریه بندازید.
بالونهای صحبت متنی، زمینههای تصویری، موسیقی متن، ابزار و ادوات و جلوههای ویژه از دیگر امکانات این سایته. همه این امکانات به سادگی کلیک کردن در اختیار شماست و شما میتونید اثر هنری خودتون رو بسازید.
دموی کار با این سایت رو اینجا و نمونه کارهای انجامشده رو میتونید اینجا ببینید.
ماه: جولای 2008
آگهیهای یک سایت ایرانی در یاهو
چند وقتیه وقتی وارد یاهو ۳۶۰ میشم، میبینم که یک سایت ایرانی به یاهو آگهی داده. در واقع چهار بنر تبلیغاتی با فرمت گیف انیمیت اون بالا خودنمایی میکنند. دیدن آگهیهای ایرانی یا مربوط به سایتهای فارسی در گوگل چندان عجیب نیست اما برام جالب بود که این آگهیها رو که به فروشگاه الکترونیک پست ایران لینک شده، ببینم. بر خلاف تصور، این فروشگاه هیچ ربطی به شرکت پست ایران یا هر نهاد دولتی دیگه نداره و کاملاً خصوصی هست.
البته جالب خواهد بود که شاهد افزایش مارکت اجناس و فروشگاههای ایرانی در سایتهای پربینندهای مثل یاهو باشیم، اما نمیدونم بخش پذیرش آگهی یاهو چقدر نسبت به فروش محصولاتی که کپیرایت رو رعایت نمیکنن، حساس هستند. امیدوارم متوجه نشن که سایتی رو که دارن براش تبلیغ میکنن، فیلمها رو بدون پرداخت حق کپیرایت میفروشه.
به هر حال اگر دوست دارید، این ۴ آگهی رو میتونید از اینجا دانلود کنید.

از آنتالیا تا آننالیا تفاوت از زمین تا زیرزمین است
چند سال پیش وقتی روزنامههایی مثل همشهری را باز میکردی، پایین یکی دو تا از صفحاتش به طور کامل اشغال شده بود توسط آگهیهای تور و سیر و سفر. بین این آگهیها همیشه دو نقطه به وفور مشاهده میشدند. دبی (دوبی) و آنتالیا.
این دو نقطه را شاید بتوان جذابترین اماکن توریستی برای گردشگران ایرانی دانست. هنوز هم درصد زیادی از گردشگران ایرانی که به مسافرتهای خارجی علاقمند هستند، در فصل تابستان به این دو نقطه سفر میکنند. اما بعد از چند وقت تبلیغ برای سفر به این دو نقطه با مشکل مواجه شد. گردشگرانی که مقصدشان سواحل آنتالیا بود، به دلیل لغو پروازهای مستقیم به آنتالیا مجبور شدند، به فرودگاهی دیگر مثل اسپارتا پرواز کنند که به علت پروازهای ایرانی، از متروک بودن خارج شد. دنباله مسیر هم با انوبوس طی میشد.
اما وضعیت آگهیهای تبلیغاتی شرکتهای برگزارکننده تور، تغییر کرد. ابتدا استفاده از کلمه آنتالیا ممنوع شد. سال گذشته با کلمه غریبه آشنای «آننالیا» مواجه میشدیم. اشتباه نکنید. در این آگهیها حرف ت آنتالیا به ن تغییر یافته بود. گاهی هم مششد «آنتانیا» یا «آنانیا» را به جایش دید. به تدریج به جای دبی با عبارتهای جایگزین «سواحل زیبای خلیج فارس» یا «جزایر خلیج فارس» مواجه شدیم. اکنون به جای واژه مهجور و بیگانه آننالیا هم مواجه با عباراتی میشویم چون «سواحل جنوب ترکیه» و «سواحل مدیترانه»!
کل موضوع خندهدار است. ما استاد تزریق معانی جدید به کلمات نامربوط هستیم. افعالی کمکی چون «کردن» را به جای آن فعل مربوط به عمل «نزدیکی» به کار میبریم (تو را به خدا ببین برای این که فیلتر نشوم چه ژانگولری اجرا میکنم). آنقدر این فعل کمکی محترم را به کار میبریم تا نامحترم شود! بعدش هم موضوع آنقدر لوث میشود که میرویم سراغ فعلهای چون «نمودن»، «گشنی کردن»، «سپوختن» و لاید بعدش هم «گردانیدن» و الخ.
اصل ماجرا هم هیچوقت تغییر نکرده و نمیکند. ما هر کلمهای را به کار ببریم اصل عمل سر جای خودش باقی می ماند. فقط ماییم که داریم خودمان را مسخره خودمان میکنیم تا همه گفتارمان بهداشتی باشد.
حالا شده حکایت آنتالیا و آننالیا که اخ است و بد است. استفاده از کلماتش ممنوع شده اما اصل ماجرا هنوز به قوت خودش باقی است. بروید دوباره روزنامهها را باز کنید و در آگهیهایش سیاحت و الخ.
ردپای گوگل در فیلم جدید Wanted
گاهی وقتها در فیلمها میبینیم که لوگوی یک شرکت را در بخشی از داستان فیلم میگنجانند. نکتهای که گاهی هدفمند دنبال میشود. برای فیلمهایی که داستانشان در آینده میگذرد، هوشمندی آگهیدهندگان بیشتر نمود پیدا میکند. برای مثال شما در فیلمی که داستانش مربوط است به صد سال دیگر، در یک فضای مدرن میبینید که بازیگر در بخشی از داستان فیلم سراغ یک دستگاه ارتباطی (چیزی شبیه به کیوسک تلفن) میرود تا با کسی تماس بگیرد. حال آنکه شما لوگوی MSN را روی آن میبینید. یا دستگاه کامپیوتر پیشرفتهای که در صد سال بعد با آرم Apple چشمنوازی میکند.
از تمام اینها که بگذریم. چند روز پیش که فیلم «تحت تعقیب» یا Wanted را میدیدم. این فیلم تقریباً یک ماه است که روی پرده سینماهای دنیاست و جلوههای ویژه بسیار دیدنیای دارد. در بخشی از فیلم دیدم که بازیگر (Wesley Gibson) ناامیدانه به دنبال اسم خود در گوگل میگردد و هیچ نتیجهای پیدا نمیکند.
آبمیوههای مصنوعی مسموم
خوشبختانه گاهی از طریق خبرمایههایی که دوستان در گودر به اشتراک میگذارند، آدم با وبلاگهای تازهای آشنا میشود و مطالب قابل بحثی در آنها پیدا میکند. یکی از این مطالب را در وبلاگ سرسام خواندم که با عنوان «آبمیوههای مصنوعی» به مسأله اخبار خصوصی هنرمندان پرداخته است.
مرتضی دلیل، نویسنده این وبلاگ، در بخشی از مطلبش نوشته:
سایتهای سینمایی و پایگاههای هنری (مشابه سینمای ما یا هفتان) وقتی مؤثر هستند که چند شبکه خوب شایعهپراکنی و اخبار عامهپسند در مورد هنرمندان داشته باشیم. اخبار عامهپسند ما محدود شده به لو رفتن عکس عروسی و عکسهای خانوادگی که اقبال به آن تنها ناشی از محدودیتهای جامعه ماست و نه چیز دیگر. تا حالا چند بار شده یک مصاحبه یا یک گزارش تصویری از یک هنرمند فک شما را پیاده کند؟ کاری که هر لحظه شبکهها و نشریات خارجی با بینندگان و خوانندگانشان میکنند… صاحبان سایتهای فرهنگی چه فکر میکنند؟
در دید بودن یک هنرمند یعنی زنده بودن. اینکه آوازهخوان برای نشان دادن کارش ویدئو میسازد، کوچکترین نمونه برای این مدعاست. اینکه بریتنی اسپیرز (اگر هنرمند بنامیمش) حتی بیمارستان رفتنش هم از دید خبرنگاران پنهان نمیماند، یک نکته مثبت است و نه منفی! اینکه ه.م.ج.ن.سبازی جرج مایکل، تیتر یک میشود یا اعتیاد خواننده متالیکا و سپس ترک اعتیادش در تیتر اخبار بود، نکته مثبت است. کمی عمیقتر نگاه کنیم. (ویراستاری از من)
چپ شدن سایت صداهای جهانی
امروز به خاطر مصاحبه «صداهای جهانی» با مهدی یحیینژاد یک سری زدم به این سایت. این سایت از جمله سایتهایی هست که حدوداً یک سال و نیم پیش دربارهاش مطلبی نوشتم و معرفیش کردم. مشترک خبرمایه (فید)ش هستم و از طریق گودر پیگیریش میکنم.
باعث خوشحالی است که این سایت بخشی هم برای زبان فارسی دارد و البته به لطف مترجم یا مترجمهای بخش فارسی آن، بخشی از محتوای وبلاگهای فارسی را به انگلیسی ترجمه میکند که بعدتر به زبانهای دیگر هم ترجمه میشوند.
اما نکتهای که به نظرم رسید، ضعف طراحی بخش فارسی این سایت است که در اتفاقاً از وردپرس (WordPress 2.5.1) هم نیرو میگیرد. متأسفانه مدتی است این بخش راهاندازی شده اما ساختار و چیدمان صفحات فارسی این سایت متناسب با نوشتار فارسی نیست.
ای کاش همه بلاگرها یک آدرس داشتند
اینکه مجلس جدید در نخستین گامهای خود طرحی را تنظیم میکند که مجازات اعدام را برای جرایم مخل امنیت روانی جامعه در نظر گرفته است، نشاندهنده این است که بیش از هر چیزی امنیت برای نمایندگان مردم مهم است اما در بخشی از این طرح آمده است که مجازات اعدام شامل حال دایرکنندگان وبلاگها و وبسایتهای پورنوگرافی و آنهایی که مروج الحاد تشخیص داده شوند، خواهد شد.
در نگاه اول مشخص است که پیشنهاددهندگان خواستهاند تا قوانینی را در خانه ملت تصویب کنند تا کنترل مشخصی بر فضای مجازی حاکم شود. اما باید دید که چه اشکالاتی بر این کلیگویی وارد است؟
سایتهای پورنوگرافی در بسیاری از کشورهای دنیا مسدود میشوند. گردانندگان این سایتها به ویژه آنهایی که به سوءاستفاده از کودکان و رواج بردهداری جنسی میپردازند مجازات میشوند. گرچه تاکنون مجازاتی همسنگ با اعدام برایشان در نظر گرفته نشده است اما میتوان حبسهای طولانیمدت برای این گونه مجرمان را در اخبار منتشرشده یافت.
اشکالی که میتوان بر این طرح روا دانست این است که بسیار کلی و مبتنی بر تفسیر است. مشکل اینجاست که ما تعریف مشخصی از برخی جرایم نداریم. همانطور که برخی از جرایم مطبوعاتی مانند سیاهنمایی و تشویش اذهان عمومی قابل تعبیر و تفسیر هستند، در این مورد هم میتوان بروز چنین اشکالاتی را محتمل دانست.
برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی ظاهراً قرار بر این است که پس از تصویب این طرح ستادهای ویژهای در مراکز استانها تشکیل شود که وظیفه کشف جرم و ساماندهی مبارزه با جرائم و احکام را بر عهده داشته باشند. مسلماً ترکیب این ستاد و بررسی مصادیق در سرنوشت تعداد زیادی میتواند تأثیرگذار باشد. از طرفی اثبات جرم در مواردی که مربوط به فضای مجازی باشد، دقت و تخصص زیادی را میطلبد. نفوذ به سایتها و وبلاگها به شیوه هک میتواند این امکان را فراهم کند تا نفوذگران بتوانند محتوای مجعول را در سایتها و وبلاگهای دیگران منتشر کنند. جستوجو به دنبال مجرم واقعی در چنین مواردی کاری صعب و گاهی غیرقابل اثبات است. از طرفی پیامد تصویب سریع چنین طرحی ایجاد تصوری تحدیدکننده بین بلاگرها و خانواده مجازی فارسی به نظر میرسد و به دنبالش واکنشهایی منفی را به دنبال دارد. تا کنون چند بلاگر پس از شنیدن این خبر در اعتراض، نوشتن را رها کردهاند. از طرفی رسانههای خارجی و نهادهای بینالمللی حقوق بشر نیز بیانیههایی در اعتراض به این طرح منتشر کردهاند و این طرح را روشی برای محدود کردن آزادی بیان میدانند.
با تمام این مسائل شاید شایسته باشد تا مطالعه بیشتری درباره این طرح صورت گیرد و امکان اجرایی شدنش با دقتی مضاعف بررسی شود. تصویب چنین طرحی به این سرعت ممکن است این شائبه را تقویت کند که متولیان با ناکام ماندن طرح ساماندهی سایتها و وبلاگها به طرق دیگر میخواهند مانع برخی وبلاگها شوند.
حکایت: میگویند پادشاهی یک سرزمین دور آرزو میکرد که ای کاش تمام مخالفان یک سر داشتند تا با یک ضربت شمشیر میتوانست آنها را قطع کند.
شاهدان عینی برای روباه آتشین
هفتهنامه چلچراغ– «فایرفاکس» یا روباه آتشین از آن اسمهایی است که بارها از گوشه و کنار میشنویم و از کنارش میگذریم. اما حالا فایرفاکس را نمیتوان به همین سادگی نادیده گرفت.
فایرفاکس یک مرورگر صفحات وب است. مرورگری که حالا یکی از بزرگترین رقبای اینترنت اکسپلورر محسوب میشود و بین کاربران حرفهای اینترنت بسیار محبوب شده است.
موزیلا فایرفاکس که آنرا به اسمهای مخفف Fx، وFF هم میشناسند، مرورگری است برای گشتزنی در صفحات اینترنتی که نزدیک به یک پنجم کاربران اینترنت از آن استفاده میکنند.
خیلی از کاربران اینترنت برای ورد به آن از اینترنت اکسپلورر بر حسب عادت استفاده میکنند. وجود این مرورگر که همراه ویندوز روی کامپیوتر نصب میشود، باعث شده تا بسیاری از کاربران مبتدی اینترنت تصور کنند که این برنامه تنها راه مرور صفحات وب است. در حالی که مرورگرهای معروفی چون فایرفاکس و سافاری هم طرفداران بسیاری دارند.
mbc Persia، دلیشز و میستوییتر
خب. عرض کنم از آنجایی که بنده در رسالت وبلاگی خودم وظیفه دارم که درباره هر چیزی اظهار نظر کنم، پس بدون اطاله کلام (حال کردین واژه رو؟) میرم سراغ اصل مطلب که چند پارهست.
عرض کنم که درباره کانال mbc Persia به هر حال باید اظهار نظر کرد چون مد شده. بنابراین ضمن اظهار تأسف نسبت به کامنتهای نژادپرستانه و ضدافغان در پایین این خبر در سایت العربیه، باید بگم که چند تا سؤال اساسی از زمانی که این کانال راه افتاده در ذهنم شکل گرفته.
یکی اینکه چرا طراحی سایت این کانال اینقدر بده؟ کیفیت گرافیکی این سایت در حد بازیهای لیگ دسته هشتم فوتبال مالدیو هست. یه نگاهی به لوگو بندازید. عجیب نیست که اینقدر بیکیفیت در سایت قرار گرفته؟ در ضمن عجیبه که لینک سایت این کانال هنوز در سایت اصلی ام بی سی گذاشته نشده. به وبلاگش هم یه نگاهی بندازید. این روزها به شدت فعال هست و البته این نشونه بدی نیست. به شرطی که قالب وبلاگ رو هم از حالت پیشفرض در بیارن و بهش سر و شکلی آبرومند بدن. هنوز هم متوجه نمیشم چرا نوشتن که امکان راست به چپ نویسی در این وبلاگ وردپرسی نیست. در حالی که این امکان وجود داره که همزمان راست به چپ و چپ به راست نوشت. همون طور که در این پست نوشته شد. امیدوارم که این دوستان این کانال رو روی ماهوارههای دیگهای به جز نایلست و عربست هم ببرن که در نقاط دیگه کره زمین قابل دیدن باشه. منطقه تحت پوشش (طبق این نقشه) بیشتر مناسب عربزبانها هست نه فارسیزبانها. طبق این نقشه تصاویر این ماهواره نباید در افغانستان، تاجیکستان و استانهای خراسان قابل مشاهده باشه. (اینجا خواننده خراسانی داره که گزارش بده؟)
زیرنویسهای فیلمهایی که پخش میشن کم و بیش خوب و قابل قبول هستند به جز فیلم آقا و خانوم اسمیت که رسماً ترجمه فاجعهای بود. یک جاهایی شدیداً به خنده افتادم.
به هر حال آرزومندم که اشکالات این کانال رفع بشه. و خدا رو شکر میکنم که ماهواره ندارم چون مجبور میشدم صبح تا شب بشینم و فیلم ببینم و از کار و زندگی بیفتم.
بازی با شهریار زند
زیگزاگ– بازیهای کامپیوتری یکی از مهمترین سرگرمیهایی هستند که کاربران را به خود مشغول میکنند. با افزایش قدرت پردازندهها و قویتر شدن کامپیوترها، بازیهای جدیدی ظهور میکنند که گرافیکشان به شیوه حیرتانگیزی به واقعیت نزدیکتر است.
بازیهایی این چنین میتوانند سود زیادی را به جیب تولیدکنندگانش سرازیر کنند. اما سهم تجارت بازی در ایران برای این تولیدکنندگان نزدیک به صفر است. به خاطر رعایت نشدن قانون کپی رایت در ایران، بازیهای کامپیوتری را در گرانترین حالت میتوان با هزینه ای حدود پنج دلار تهیه کرد.
با توجه به این مسائل شاید تولید یک بازی کامپیوتری در ایران کاری بیهوده باشد مگر آن که یک پشتیبان قوی مثل نهادی دولتی از آن حمایت کند. اتفاقی که برای بازی «رانندگی در تهران» رخ داد که با پشتیبانی نیروی انتظامی و ایران خودرو به بازار عرضه شد. با تمام این مشکلات چند سالی است که موج تولید بازیهای کامپیوتری ایرانی راه افتاده است.
شرکت «پویا آرتس» از جمله شرکتهایی است که در این زمینه فعالبت میکند و مجموعه Quest of Persia را تولید کرده است. نخستین بخش این بازی، «پایان معصومیت» چند سال پیش عرضه شد و دومین بخش آن به نام «لطفعلیخان زند» به تازگی وارد بازار شده است.
بازی «لطفعلیخان زند» یک بازی اکشن سوم شخص شمشیر بازی، با قابلیت استفاده از شمشیرهای مختلف و انجام حرکات نمایشی متفاوت است. این بازی شامل ۲۲ مرحله است که بیشتر آن در قلعه زرقان و شهر تاریخی کرمان اتفاق میافتد. به همین بهانه با تولیدکنندگان جوان این بازی گفتوگویی کوتاه انجام شد:
کفتر، کولر، لونه، آفتاب، کی میاد، من کیم، اینجا کجاست؟
تعمیر کولر از پایه تا پیشرفته. خلاصه این کولره رو راه انداختم اما دهنم به قاعده یک خدمات پس از فروش ایران خودرو سرویس شد.
داستان از اونجایی شروع شد که میخواستم همون اردیبهشت راهش بندازم. این کفترهایی که قبلاً دربارهشون صحبت کردم توش لونه ساختن. یعنی از اولش فکر میکردم توی کانال لونه ساختن اما از دومش فهمیدم که توی خود کولر لونه ساختن. بعدش هم جوجه پس اندختن و اینا تا این که من یه ماهی رفتم ترکیه و برگشتم دیدم باز سر و صدای جوجه میاد. در حالی که من مشغول محاسبه بودم که الان نسل چندم اون کفترهای اردیبهشتی جوجهکشی راه انداختن، به این نتیجه رسیدم که نباید عاشقانههای دو تا کفتر رو به خاطر گرما به هم بزنم. خلاصه اینها همچین از توی کانال کولر به صورت دالبی بغبغو میکردن که دل شمر هم براشون کباب کوبیده میشد.
مژده، مژده؛ کشف اکستاسی اسلامی توسط یک دانشجوی بسیجی
گاهی برای آنکه قبح بعضی از چیزها را بریزیم میتوانیم به آن یک پسوند بچسبانیم. بگذارید برایتان مثالی بزنم. همه ما میدانیم که آبجو چیز قبیحی است. حالا اگر الکلش را بگیریم و اسمش را به عربی ترجمه کنیم و تهش هم یک اسلامی بچسبانیم تا بشو ماءالشعیر اسلامی، میتوانیم به وجودش هم افتخار کنیم. اصولاً روشهای مختلفی برای مشروع کردن هر چیزی قبیحهای موجود است. فرض کنید که شما میخواهید یک فیلم هالیوودی یا یک کارتون ژاپنی را در صدا و سیمای خودمان نشان دهید. حالا تکلیف بعضی از موارد مشکلدار این وسط چیست؟ موارد مشکلدار که میدانید چیست؟ فرضاً نوشیدن مشروبات الکلی توسط یک بازیگر در صحنهای از فیلم یا روابط نامشروع نقشهای اول و دوم آن. اینجا هست که دوبله میتواند همه این مسائل را مشروع جلوه دهد. برای همین مشروبات الکلی در دوبله تبدیل میشوند با لیموناد. اگر هم بازیگر مورد نظر در زمستان و هوای سرد به یکی از همین مزخرفات دعوت شده باشد، برای مثال میتوان گفت: «آقای جیم یک لیوان شیر داغ در این سرما میچسبه» یا دوستدختر همین آقای جیم مادرمرده را میتوان تبدیلش کرد به خواهر با چیزی شبیه به این دیالوگ: «مارگریت جان من نمیتونم باهات بیام چون باید با خواهرم برم مهمونی».
در این راستا افتخار داریم که اعلام کنیم دانشمندان جوان ما موفق شدهاند «اکستاسی اسلامی» را به صورت انبوه تولید کنند. نکته جالب این است که این دارو سه سال است که دارد روی ۸۰ دانشجو تست میشود و البته معلوم نیست این عده چند وقت است دارند هد میزنند!