تأثیر استتوس‌ها در ادبیات معاصر!

چند وقت پیش داشتم با خودم فکر می‌کردم که پدیده‌ای به نام اعلام وضعیت یا همون استتوس چقدر توی ادبیات و گفتارمون تأثیر گذاشته. شاید شما هم بدونید که داستان توییتر از ایده استتوس‌های یاهومسنجر شروع شد. استتوس‌ها هم از یک اعلام مشغول بودن یا آزاد بودن شروع شدند اما کم‌کم عبارت‌های دیگه‌ای هم بهشون اضافه شد. وضعیت‌هایی مثل این که «دارم تلفنی حرف می‌زنم» یا «پشت میزم نیستم» یا «رفتم بیرون» و چیزهایی از این قبیل.

بعدتر هم که به جای انتخاب از بین چند گزینه، این امکان ایجاد شد تا هر کسی استتوس خودش رو بنوبسه. داستان همین طور ادامه پیدا کرد تا جایی که وقتی یه آهنگی گوش می‌کردی، می‌شد با اضافه کردن افزونه کاری کرد تا اسم آهنگ و خواننده‌ش به طور خودکار توی استتوست نمایش داده بشه.

برای نوشتن استتوس فضای چندانی در دسترس نبود. باید منظورت رو توی یک خط و با چند واژه بیان می‌کردی. این ایده‌ای بود که در نهایت منجر به ساخت سایتی مثل توییتر شد و پدیده‌ای به نام میکروبلاگ یا ریزبلاگ شکل گرفتند. این ایده چون چیز جالبی بود، توی سایت‌های دیگه هم از جمله فیس‌بوک پیاده شد. البته دیگه محدودیت ۱۴۰ نویسه‌ای توییتر رو نداشت.

ادامه