هفتهنامه چلچراغ– اینقدرها هم پوستمان کلفت نیست. نمیتوانیم چشمانمان را ببندیم روی اخبار و واقعیتها. نباید هم ببندیم. شاید بغل گوشمان، همین کنار، همین دور و بر خودمان حق خیلیها خورده میشود، حقکشی پشت حقکشی را ببینیم و صدایمان هم در نیاید. این که خسته شدهایم از این همه اتفاق ناجور که پیرامونمان میافتند و از کنارشان میگذریم، خیلی دردناک است. اما مضحکتر آن است که چشمهایمان را روی واقعیتهای دردناک ببندیم و دماغمان را بگیریم، نکند که خاطرمان آزردهتر از این شود.
یکی از تلخترین عکسهایی که دیدهام، تصویر جنینی است که کنار خیابان رها شده و مردم بیتفاوت، بیدقت و بیخیال از کنارش رد میشوند.
حالا هم گوشه گوشه دنیا پر شده از کشتارهای نسلی هولناک و نسلکشیهای دهشتبار. در کنیا به خاطر اختلافهای سیاسی، صدها هزار نفر کشته میشوند. رواندا به روایتی جدید دارد تکرار میشود. پاکستان آکنده از خشونت پنهان مردمانی شده که به هر بهانه روی هم چماق میکشند و یکدیگر را دباغی میکنند.
اما حکایت فلسطین حکایتی دیگر است. دولت اسرائیل دارد مردم را ذره ذره میکشد. آرام آرام آنها را به محاصره غذایی و دارویی میکشاند و زجرکششان میکند. هولوکاست همین امروز دارد در غزه اتفاق میافتد. آشویتس همینجاست، غزه. غزه بیآب و برق. غزه در محاصره.
برق
دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره
زیگزاگ– چشمهایت از روی بازوهایش حرکت میکنند تا میرسند به انتهای دستهای باندپیچیشده که در میانه ساعد متوقف ماندهاند. برق فشار قوی اما آسیبهای خود را تنها به همین نقطه محدود نکرده است. انگشتان پای مصطفی کرمی هم بر اثر حادثهای در حین تصویربرداری یک فیلم، آن قدر آسیب دیدهاند که پزشکان مجبور شدهاند آنها را نیز قطع کنند. علاوه بر این، برخی ماهیچهها و نسوج داخلی نیز از بین رفته و باید به تدریج عمل و برداشته شوند.
مصطفی کرمی دانشجوی سال سوم رشته کارگردانی موسسه آموزش عالی سوره، دستیار فیلمبردار گروهی بود که برای ساخت این فیلم در روستای «جلین» از توابع گرگان به سر میبرد. موضوع فیلم «کاغذ باد» به کارگردانی موسی پایینمحلی و تهیهکنندگی حوزه هنری استان گلستان، سرقت کابلهای برق است؛ اما برق، خود نقشی دیگر بر عهده گرفته و اندامهای مصطفی را میرباید.
مصطفی میگوید: «قرار بود صحنهای را بگیریم از بادبادکی که به یک کابل برق گیر کرده. قرار شد تا از زاویه بالا فیلمبرداری کنیم. با برق منطقهای هماهنگ کردیم. به ما اطمینان دادند که تا ارتفاع یک و نیم متری بالای سرم هیچ گونه برقی وجود ندارد. سیمهای متصل به ترانس، شل بود. پس از مدتی یکی از آنها آزاد شد و حادثه اتفاق افتاد».