نداشتن لپتاپ و گشت و گذار زیادی به من اجازه نداد که در طول سفرم بیشتر از دو پستی که خوندید بنویسم. این بود که ادامه نوشتن درباره لبنان رو واگذار کردم به بازگشتم. و اما ادامه داستان و جاهای دیدنی با تفصیلات بیشتر و لینکهای تکمیلی:
جیتا Jeita
جیتا به خاطر غارهایش معروف است. غارهایی که به دو بخش آن میتوان وارد شد. یک بخش را به صورت خشک آماده کردهاند و تا مناطق قابل توجهی میتوان در آن پیش رفت و دیگری بخشی که با قایقهای مخصوص قابل بازدید است و البته مسیرش بسیار کوتاه. ادامه این مسیرها به دلایل عدم آمادهسازی یا نامکشوف بودن قابل عبور نیست. در تمام طول مسیر عکاسی ممنوع است بنابراین از داخل غارها نتوانستم عکسبرداری کنم اما میتونید اینجا عکسهای این غارها رو ببینید. بخشهای کوتاهی از مسیر رو میشه با تلهکابین و قطار فانتزی هم طی کرد.
حریصا
بیروت، آن طور که واقعاً هست (قسمت دوم)
خودم را بسته بودم به قرص بلکه حالم کمی بهتر شود. حتی تب و لرز هم کردم. خیلی ضدحال است آدم دو روز اول سفرش را به سرماخوردگی مبتلا شود اما به هر حال گذشت و بهتر شدم. این روزها کلی از جاهای دیدنی را دیدهام. شهر جیتا با غار عجیب و غریبش و درههایی عمیق و چشمههای آب معدنی، مجتمع کلیساهای چهار گانه حریصا که روی قله کوه بنا شده و منظرهای بسیار زیبا به سوی شهر و دریا، شهر جبیل و قلعه صلاحالدین ایوبی که بخش بزرگی از این شهر قدیمی در جنگهای داخلی آسیب دیده و در حال بازسازی است. نمیدانم چند بار توی دفترچهام از هوای عالی و مناظر زیبا نوشتهام و رنگ لاجوری دریا اما اگر شما هم اینجا بودید، چیزی جز این نمیگفتید. توی این شهر قدیمی که قدم میزنی و به صدای پرندهها گوش میکنی روی سنگهای قدیمی دست میکشی، تنت مورمور میشود. جایی که برای هر تکهاش در طول تاریخ آدمهای زیادی کشته شدهاند.
شهر پر است از ماشینهای جدید و البته قدیمی از ماتیس و بنز و آئودی بگیر تا سیتروئن و مگان و بیامو. قدیمی و جدید کنار هم میچرخند توی خیابانها. ماشین بسیار ارزان است و هیچ حق گمرکی برای واردات آن موجود نیست. به همین دلیل بیش از جمعیت شهر، اتوموبیل وجود دارد. بیروتیها به بوق شدیداً علاقمندند و هر گونه تخلف توسط یک راننده، منجر به اجرای سمفونی بوقهای ممتد دیگران میشود.