این‌ور اون‌ور، تجربه گردش‌های روزانه

بعضی‌ها ذاتاً رستوران‌باز و کافه‌نشین هستند. این طور آدم‌ها معمولاً کشفیات خودشون رو به هم اطلاع می‌دن و پاتوق‌ها رو به اشتراک می‌ذارن. سایت «این‌ور، اون‌ور» قراره داستان این‌ور اون‌ور رفتن‌ها باشه. خودشون در تعریف خودشون می‌گن:

این‌ور.اون‌ور از اسمش معلومه قراره راجع به همه ی این‌ور.اون‌ورهایی باشه که می‌ریم و خوشمون میاد و می‌خوایم شما رو هم توش شریک کنیم، بهتون معرفی کنیم تا شما هم اگه دلتون خواست و یه روز ندونستید کجا برید بهشون سر بزنید، شاید خوشتون بیاد، حالا یا از این‌ور یا از اون‌ور.

راستش ما زیاد این‌ور.اون‌ور می‌ریم و از این‌ور.اون‌ور رفتن خوشمون میاد. پارک، کافه، رستوران، تئاتر، سینما، حتی مغازه‌های باحال. شاید شما هم اگه مثل ما بودید همین کارو می‌کردید. البته این رو بگم که قرار نیست همه این‌ور و اون‌ورها برای تهران باشه ولی خوب فعلا همه ما (این‌ور.اون‌وری‌ها) ساکن تهرانیم. پس بهمون حق بدید که بیشتر مطالب اینجا راجع به شهر تهران باشه. ولی اگه شما هم دلتون می‌خواد جایی رو معرفی کنید یا مثل ما زیاد این‌ور.اون‌ور می‌رید، می‌تونید با ما همراهی کنید، ما هم خیلی خوشحال می‌شیم.

خوبی این سایت اینه که برای نشون دادن محل مورد نظر از ابزاری مثل نقشه گوگل استفاده می‌کنه، عکس‌های اونجا رو می‌ذاره و پیشنهاد می‌ده چی بخورید. پیشنهاد من اینه که یه لوگو و یه قالب مناسب‌تر برای این کار طراحی کنن و امکانات بیشتری بذازن. مثلاً اگر وب‌سایت داره کد QR مربوط رو بذارن تا بشه با استفاده از اون به سرعت رفت به سراع سایتش. اگه بتونن نسخه موبایلی براش درست کنند یا حتی اپلیکیشن بسازن تا هر کسی با موبایلش بتونه بنابر موقعیت جغرافیایی که در شهر داره، پاتوق‌ها رو پیدا کنه، خیلی خوب می‌شه. این طوری می‌شه براش مدل تجاری هم پیاده کرد و از تبلیغات هم پول درآورد.

سیستم فروشگاهی آرگوس

Argosنمی‌دونم این چیزهایی که اینجا می‌نویسم چقدر به دردتون می‌خوره. شاید هیچی. اما برای خودم یه جور وقایع‌نگاریه که بعداً می‌تونم بیام سراغش. بعضی وقت‌ها هم ایمیلی یا نظری می‌نویسن برام که می‌فهمم به در چند نفری خورده این نوشته‌ها. بگذریم. این روزها هر وقت که تونستم، بعد از کارم رفتم سراغ خرید خرت و پرت برای خونه. اینجا معمولاً خونه رو مبله اجاره می‌دن اما منظورشون از مبله، تختخواب و میزناهارخوری، ماشین لباسشویی و یه دونه مبله. البته بعضی‌ها هم خونه رو بیشتر از این مجهز می‌کنن. اما اینی که من اجاره کردم، باید براش حتی قاشق و چنگال خرید.
مردم معمولاً از دو تا فروشگاه این چیزها رو می‌خرن. برای این‌که همه جور چیزی توش پیدا می‌شه و ارزون‌تر از جاهای دیگه هم هست. IKEA (که توی ایران بهش می‌گن ای کِ آ و اینجا می‌گن آی کی آ) و Argos (آرگوس). اولی که یه برند سوئدیه، توی ایران بیشتر به عنوان جایی که محصولات چوبی داره شناخته می‌شه اما اینجا توش حتی غذای سوئدی هم می‌شه پیدا کرد. این یکی رو هنوز وقت نکردم برم. اما آرگوس که یه جور فروشگاه زنجیره‌ایه، سیستم مکانیزه جالبی برای فروش داره.
فروشگاه‌های آرگوس تشکیل شده از یک سری میز که روشون کاتالوگ فروشگاهه و یه دستگاه الکترونیکی. شما از توی کاتالوگ محصول مورد نظر رو می‌پسندی و شماره شناساییش رو وارد دستگاهه می‌کنی. اونجا بهت می‌گه توی انبار این فروشگاه چند تا موجوده. بعدش شماره رو روی یه کاغذ می‌نویسی و این کار رو برای چیزهای دیگه‌ای که می‌خوای ادامه می‌دی. بعدش یا می‌تونی بری سراغ فروشنده‌ها تا پولش رو بدی و بهت رسید بدن یا این که بری سراغ یه دستگاه‌هایی که شبیه خودپرداز بانکه و تو فروشگاه هست. کدهای شناسایی رو به دستگاه می‌دی، روی دستگاه عکس و مشخصات اون وسیله رو می‌بینی و موجودیتش چک می‌شه. بعد پولش رو با کارت پرداخت می‌کنی و دستگاه بهت رسید می‌ده. حالا می‌مونی تا صدا کنن و جنست رو بهت تحویل بدن. یا می‌تونی ازشون بخوای که به آدرسی که می‌دی بیارنش.
کل پروسه انتخاب می‌تونه به صورت آنلاین هم انجام بشه که بحثش جداست.
البته بعضی وقت‌ها همه چیز به این خوبی پیش نمی‌ره. مثلاً رخت‌آویز خریده بودم موقع نصب‌کردن یه لولای پلاستیکیش شکست. بردمش اونجا لولا رو برام عوض کنن. گفتن باید کل رخت‌آویز رو بیاری، یه دونه نو ببری. زیاد منطقی به نظر نمی‌رسه.
با همه این حرف‌ها فکر می‌کنم عاقلانه‌ست اگه کم‌کم سر و کله چنین سیستم‌های فروشی توی ایران و به خصوص شهرهای بزرگ پیدا بشه.
پ.ن: این لوگوی بالا رو هم محسن خان امامی زحمتش رو کشیدن. بفرمایین انار شب یلدا.