گفتگو با سایت روزنامه‌نگار درباره کاربرد شبکه‌های اجتماعی برای خبرنگار

درباره استفاده خبرنگاران از شبکه‌های اجتماعی حرف و حدیث و راهنما زیاد نوشته شده. اما به عنوان کسی که مدت‌هاست از شبکه‌های اجتماعی برای کارم استفاده می‌کنم، طرح دوباره سوالاتی پیرامون استفاده‌ام آن قدر وسوسه‌برانگیز بود که به گفت‌وگویی در این باره تن بدهم.

نوشته زیر، بخشی است از گفت‌وگویی که سایت روزنامه‌نگار با من داشته و نسخه کامل آن را می‌توانید در سایتشان بخوانید.

@ROOZNAMENEGAR:چگونگی ارتباط و وابستگی روزنامه‌نگاری امروز با شبکه‌های اجتماعی و مزایا و معایب آن

NIMA@ : خبرنگاری امروزه موضوعی کاملا هم‌بسته با شبکه‌های اجتماعی است. شبکه‌های اجتماعی را به عنوان یکی از اصلی‌ترین منبع‌های خبری و دماسنج واکنش‌های کاربران به خبرها می‌توان در نظر گرفت. بسیاری از خبرها و اتفاق‌ها برای بار اول در این شبکه‌ها پخش می‌شود. با توجه به این که هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند در نقطه نقطه دنیا خبرنگار خودش را داشته باشد تا از همه خبرها آگاه شود، شبکه‌های اجتماعی می‌توانند نقش ابزاری را بازی کنند که هر اتفاقی را گوشزد می‌کنند.

به شخصه فکر می‌کنم برای یک خبرنگار، امروزه غیرممکن است که چنین ابزاری را نادیده بگیرد و به سادگی از کنارش بگذرد. در واقع یک شبکه اجتماعی وقتی تبدیل به رسانه اجتماعی می‌شود، ارزش‌اش برای کاربران و به ویژه خبرنگارها دوچندان می‌شود.

ادامه

مجموعه رایگان تاریخ شفاهی ایران

گاهی وقت‌ها یک پژوهش اون قدر ارزشمنده که هیچ قیمتی نمی‌شه روش گذاشت. به ویژه وقتی که نتیجه رو به بهترین وجه منتشر کنن. به ویژه وقتی که نتیجه رو به طور رایگان منتشر کنن. به ویژه وقتی که نتیجه رو روی اینترنت بذارن تا همه بتونن بهش دسترسی داشته باشن.

حالا اگه این پژوهش درباره کشورت باشه اون هم درباره تاریخ که همیشه توسط فاتحان نوشته شده و هر کسی که به قدرت رسیده سعی کرده اون رو به نفع خودش مصادره کنه، ارزش کار دو چندان می‌شه. تاریخی که هر کسی یک بخشش رو روایت کنه، درست‌ترینه. اگه هر کسی نگاه خودش رو نسبت به چیزی که دیده، در اختیار همه قرار بده، در مجموع می‌شه به روایت صحیح از تاریخ امیدوار بود.

پروژهٔ تاریخ شفاهی ایران نام برنامه‌ای بود برای مصاحبه با عده‌ای از ایرانیان که در تاریخ معاصر نقش داشتند. این برنامه به ابتکار دکتر حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد انجام گرفت. این مصاحبه‌ها رو خود آقای لاجوردی و دیگر همکاران او انجام دادند و در مجموع با ۱۳۴ نفر مصاحبه شد که بسیاری از اونها در قید حیات نیستند. بخش‌هایی از این مجموعه در قالب کتاب در ایران چا‍پ شد و تعدادی از اونها بعد از دولت اصلاحات تجدید چا‍پ نشد.

نتیجه این گفت‌وگوهای ارزشمند در سایت پروژه تاریخ شفاهی ایران قرار گرفت. مجموعه‌ای مرتب و منظم و فهرست‌شده با کلیدواژه‌ها و اسناد و مدارک.

فهرست الفبایی مصاحبه‌شونده‌ها رو می‌تونید از اینجا ببینید. وقتی روی یک اسم مثلاْ دکتر محمدعلی مجتهدی کلیک می‌کنید، نتایج جست‌وجو رو خواهید دید. با کلیک روی هر کدام به چنین صفحه‌ای می‌رسید. از این صفحه به متن مصاحبه‌ها (در این مورد فارسی) و صدای گفت‌وگو دسترسی خواهید داشت.

مجموعه‌ای نفیس و رایگان تقدیم به آنهایی که به تاریخ معاصر علاقمندند تا روزها مشغول باشند.

گفت‌وگو با علیرضا شیرازی درباره انتقال محتوای بلاگفا به وردپرس

Blogfa & WordPressشاید در جریان باشید که تیم وردپرس فارسی امکان جدیدی را اضافه کرد تا کاربران بلاگفا بتوانند به سرویس وبلاگی وردپرس‌فارسی منتقل شوند. علیرضا شیرازی، مدیر سایت بلاگفا هم در دو مرحله جلوی کدهای مربوط به این پروسه را مسدود کرد. حرف و حدیث‌های زیادی در وبلاگستان فارسی شکل گرفت و بسیاری معترض این کار علیرضا شیرازی شدند و تعدادی هم به حمایت از او پرداختند.
برای روشن‌شدن بیشتر قضیه با علیرضا شیرازی تماس گرفتم تا گفت‌وگویی را انجام دهم. حاصل کار یک گفت‌وگوی ۱۰ دقیقه‌ای تلفنی است که در قالب پادکست منتشر می‌شود. برای دریافت فایل پرحجم (۴٫۶ مگابایت) اینجا و فایل کم‌حجم (۲٫۳ مگابایت) اینجا کلیک کنید.
در همین رابطه جوابیه رسمی تیم وردپرس فارسی رو در وبلاگ گناهکار بخونید:رفتار حرفه‌ای٬ پاسخ‌گویی و مذاکره و پاسخ دیگر علیرضا شیرازی را.

ادامه

هایکو، رقص ایرلندی و شب هزار و یکم

– ای حلزون!
از کوه فوجی بالا برو
اما آهسته، آهسته!
چند شب پیش که خونه این دوست عزیز بودم، دوباره این شعر رو توی یک کتاب درباره هایکو دیدم. هنوز که هنوزه داره تو مخم بالا و پایین می‌پره. البته اعتراف می‌کنم که همه اینها بهانه‌ای بود برای این که به این دوستم که تازه وبلاگ‌نویس شده لینک بدم!
– چند وقتیه که یه سی دی به دستم رسیده از رقص ایرلندی. این رقص ایرلندی به خاطر ویژگی‌هایی که داره بسیار منحصر به فرده. در نظر بگیرید سازی رو (در این ساز کفش‌های پاشنه فلزی هستند) که با حرکات متعدد پا ریتم خاصی رو به موسیقی سازهای دیگه اضافه کرده. در عین حال نواختن این ساز یا همون کفش احتیاج به آمادگی بدنی وحشتناکی داره. ماهرترین فردی رو که من تا حالا تو این رقص دیدم، Michael Flatley هست. این سی دی هم مربوط به اجرایی بود که تو هاید پارک لندن داشتن با نام Feet Of Flames. از ویژگی‌های اجراهای این گروه، داستانی بودن رقص‌هاشونه و برای اجراهای خودشون دکورهای عظیم و بسیار زیبایی رو در نظر می‌گیرن. اینجا یه توضیح کامل به همراه عکس‌های جالبی از کارهای این گروه هست که بد نیست یه نگاهی بهش بندازین. این هم نتایج جست‌وجوی گوگل درباره این کنسرت که عکس‌های جالبی رو شامل می‌شه.
– دوهفته‌نامه الکترونیکی شاتوت توی شماره جدیدش متن یه گفتگوی خودمونی رو که حدود دو هفته پیش توی کافه‌بلاگ درباره کتاب داشتیم رو منتشر کرده. شبه‌مصاحبه‌ای که من و سامان و وحید با این دوستان داشتیم، گرچه کمی غلط املایی و جابجایی مطالب داره ولی حاوی پاسخ خیلی از سؤالاتیه که بارها درباره کتاب ازمون پرسیده شده. اینجا هم یک یادداشت دیگه درباره کتاب هست.
– خلاصه شنبه تونستم نمایش شب هزار و یکم بیضایی رو با کمک یه دوست خوب ببینم. درباره این نمایشنامه که نمی‌تونم خیلی حرف بزنم فقط می‌گم که اجرایی رو که من دیدم عالی بود. جمعه آخرین اجرای عمومی بود و شنبه هم قرار بر این بود که یک اجرای ویژه برای هنرمندان داشته باشن که این دوستمون کمک کرد که یه جورایی ما هم قاطی پاطی بین اونا بریم تو. سالن خیلی کوچیک بود واسه اون همه جمعیت. این بود که من یه جایی بین زمین و هوا آویزون بودم. پینک فلویدیش عزیز یکی از وبلاگنویس‌هایی بود که من موفق به زیارتش شدم فقط نمی‌دونم شیده چطوری رفت اون ردیف‌های جلو جلو نشست در حالی که من تقریباً از سقف آویزون شده بودم. هر چی باشه من خیلی پرتابل‌تر هستم تا اون D: