فیلم داستانی کوتاه کوبار (باران کوهستان)

امروز روز جهانی زبان مادری بود و من هم یک پست به زبان گیلکی نوشتم. اما سوای این مسأله می‌خوام یک فیلم کوتاه داستانی به زبان گیلکی رو هم هدیه کنم به خوانندگان این وبلاگ به خصوص گیلانی‌های عزیز.
یک بار اشاره‌ای کردم به فیلم کوتاهی که آبان ماه امسال در روستای سیاه‌رودبار شهرستان لاهیجان ساخته می‌شد و من هم عکاس و فیلم‌بردار پشت صحنه اون بودم. چند روز پیش این فیلم که بعداً اسمش شد «کوبار» (در گیلکی به معنای باران کوهستان) تونست دو تا جایزه در جشنواره فیلم بسیج رو از آن خودش بکنه. جایزه فیلم برتر جشنواره که به کارگردان فیلم، هومن سیدی رسید و جایزه بهترین فیلم‌برداری که به گلاره کیازند تعلق پیدا کرد [+].
این فیلم به زبان گیلکی هست و البته زیرنویس فارسی داره. مدت زمان این فیلم پنج دقیقه هست (تمام فیلم‌ها باید این زمان رو رعایت می‌کردند). بنابراین بهتون توصیه می‌کنم حتماً این فیلم رو ببینین. به نظر خودم که فیلم متفاوتی هست.
در ضمن کاربری سایت آی‌تی کلیپس رو تغییر دادم. از این به بعد به جای سرخط وبلاگ‌های آی‌تی میزبان ویدئوهایی خواهد بود که به نوعی تولیدی خودمونه. این هم فیلم کوبار:

ادامه

نوروزانه ۱

Lahijanاز وقتی که اومدم توی آدرس جدید، کمتر شد که روزنوشت هم داشته باشم. حالا که عیده و اتفاقات روزمره هم بیشتر می‌افته، از این جور نوشته‌ها بیشتر می‌شه این جا پیدا کرد. مخصوصاً که سرعت این کافی‌نتی که توش هستم خوبه. خب جریان از این قراره که من بیست و هفتم اسفند اومدم لاهیجان. هوا متغیر، گاهی آفتابی، گاهی ابری و گاهی هم نیمه‌ابری و کلاً غیرقابل پیش‌بینی. عرض کنم که گزارش سفر فعلاً در حد لاهیجان‌گردی بوده و البته یه مقدار چرخیدن توی رشت و این‌ها. دیشب هم توی هوای مه‌آلود گشت و گذار در بازار ماسوله به همراه هومن سیدی، آزاده صمدی و حمید پورسیف. این تا این جا. خوشبختانه گوشی جدیدم یه Sony Ercsson W800i محترمی هست و دوربین ۲ مگاپیکسلی باحالی داره که وادارم می‌کنه زرت و زورت عکس بندازم از در و دیوار. اصلاً به خاطر همین دوربین هم بوده که فتوبلاگم رو راه انداختم. حالا پنجم که برگردم تهران عکس‌هاش رو دونه به دونه می‌ذارم اون جا. ششم هم یه سفر یه هفته‌ای دارم به استانبول. اگه بشه که از اون جا هم عکس‌های خوبی بگیرم باز هم منتقل می‌شن به فتوبلاگ. خلاصه این که آسوده بخوابید که ما هم خوابیم.
از همه این‌ها که بگذریم، جشنواره زیر گنبد کبود و مراسم نوروزی ایرانیان در تورنتو رو که از اخبار دنبال می‌کردم، به نظرم حرکت جالب توجهی اومد. خیلی بهتر از این کنسرت‌های هر ساله که در جاهای مختلف برای ایرونی‌ها برگزار می‌شه. جداً دوست داشتم که اون جا بودم.