کلاغ سیاه خودشو کشت. شنیده بودم کلاغها خیلی عمر میکنن. شنیده بودم…
کسری قرار بود تو این چرخ گردون کنارم باشه. تازه باهاش صحبت میکردم. به مسنجر نرسیده بود. با ایمیل. گفته بود که تمام مطالب کلاغ سیاه، پیش کش. گفته بود سفارشی نمینویسه.
پ.ن: بعدها مشخص شد که این شایعهای بود که خود کلاغ پخش کرد. کار کلاغها همینه دیگه. کلاغ بعدها دوباره نوشتن رو شروع کرد و الان این جا مینویسه.
ماه: اکتبر 2002
مهمونی
دیشب تولد شیدا بود. ساعت نه و نیم رسیدم اون جا. خب دیگه چی باید بگم؟ خوش گذشت دیگه. مثه همیشه گفتیم و خوردیم و رقصیدیم. بماند که بعضیها سر یه چیزایی تک خوری کردن. تازه کلی هم تو تریپ بودن. اما خب منم که مثه همیشه تحویل نگرفتم. راستی مهمونی، پارتی، عروسی، خلاصه سر همه چیز پایه هستیما. کادو هم اگه نخریدیم کمک میکنیم ظرفاتون شسته بشه.
سلطان قلبها
دیگه حالم از ترانه «سلطان قلبها» به هم میخوره. توی هر سوراخی که سر میکشی یه نفر یه آکاردئون گرفته دستش و صداش رو انداخته سرش و هوار میکشه که «سلطان قلبم تو هستی، تو هستی». خلاصه مخمون سالاد شد از بس این ترانه رو اونم غلط غلوط خوندن. تقریباً هر یک ربع یه بار یکی از زیر این کافینت ما رد میشه و با تمبک و ویلون و آکاردئون و بوق برامون به زور کنسرت زنده اجرا میکنه.
مهاجرت
امروز رفتم سعادت آباد پیش یه آشنا که توی کار مشاوره مهاجرت بود. یه ساعتی باهام صحبت کرد. نتیجه:
– چهار ماهه که شرایط فدرال تغییر کرده و هر کسی باید حداقل دو شرط از این شرایط رو برای مهاجرت به کانادا داشته باشه: آشنایی به زبان فرانسه در حد متوسط، تأهل با همسر دارای تحصیلات عالیه، داشتن خویشاوند در کانادا، مدرک فوق لیسانس
– راه دوم استفاده از سهمیه هست که فقط در بعضی از استانها و برای بعضی از شغلها منظور کردن. که خوشبختانه شامل تحصیلکردههای دارای مدرک کامپیوتر میشه. اما یه چیزی حدود ۶۰۰۰ دلار آمریکا خرج داره که در سه مرحله گرفته میشه و شامل تمامی هزینهها از جمله مشاوره و وکیل و این چیزا میشه. (اما کو پولش؟!)
– راه سوم ویزای تحصیلیه که خب با برآورد حدود ۷ تا ۱۰ میلیون تومن خرج سالیانه شامل هزینه زندگی و دانشگاه و این حرفا میشه. (که باز کو پولش؟!)
– راه چهارم هم ازدواجه با یک شهروند کانادایی (اما کو شهروندش؟!)
سخن آخر: من اگه بخوام کانادا چی کار باید بکنم؟
توطئه، کودتا
بوی توطئه میاد… بوی کودتای خزنده. دیدین چی شد؟ این زن جماعت دارن نقشههایی میکشن. هی ما گفتیم مردان وبلاگستان متحد شوید به یه ور اون جاتون هم نگرفتین (منظورم یه ور سیبیلتونه). به هر حال بفرمایین سیاحت کنین فراخوان اولین اجتماع زنان وبلاگنویس ایرانی مقیم مرکز. حالا از ما گفتن بود . اگه این خانم شادی صدر، صاحاب سایت زنان ایران ماها رو به خاک سیاه ننشوند من یه شاخ سبیلم رو میدم. من میدونم اینا میخوان کاری کنن که توی مسابقه بهترین وبلاگ فارسی یه وبلاگنویس خانوم برنده بشه. اینا میخوان ما رو تحت الشعار (!) قرار بدن. میخوان بگن که دیدین مسابقه رو ما بردیم؟ از همین حالا اقدام کنین. من حوصله تشکیل کمیته بررسی شکست برای وبلاگنویسان مذکر رو ندارم. همین حالا یه سایت بزنیم به نام مردان ایران و با این کودتای خزنده مبارزه کنیم. بعدش هم اولین اجتماع مردان وبلاگنویس مقیم مرکز رو توی ورزشگاه آزادی تشکیل بدیم. آخه هیچ جای دیگه جا نمیشیم.
When You Hold Me
Marc Antony
چت
خب خلاصه امروز برای گردون یه صفحه چت متنی Text Chat گذاشتم. قبلاً هم که چت سه بعدی Tree-D Chat گذاشته بودم. احتمالاً فردا هم صفحه اولیه آشپزی آنلاین رو اضافه کنم که دستپخت گیس گلابه. چه شـــــــــــود!
نورانی
میدونم یه روزی برق چشات منو کور میکنه. میدونم…
– نامههایی به نورافکن- نویسنده: شمع
آگهی
یک عدد آبروی نریخته و دست اول به بالاترین قیمت پیشنهادی فروخته میشود.
– کمیته جمعآوری اموال منقول و غیرمنقول
نمایشنامهخوانی
دیگه کم کم این دورخوانی تئاتر داره میشه پاتوق وبلاگنویسها. یه جور میتینگ هماهنگ نشده. دیروز هم که رفتم کلی از بچهها اومده بودن. تئاتر شهر تسخیر میشود.
سخنرانی انتخاباتی
مسابقه بهترین وبلاگ هم آغاز شد. از اون جایی که احتمالاً بزودی رایزنیهایی در این زمینه شروع میشه و سخنرانیهای تبلیغاتی برای کسب رأی آغاز خواهد شد من سعی میکنم قسمتی از این سخنرانیها رو براتون بنویسم:
سخنرانی احسان:
… من فکر میکنم که باید یه جورایی این مسأله قالبها نهادینه بشه. من قول میدم اگه به من رأی بدین و من به عنوان بهترین وبلاگ فارسی انتخاب بشم برای هر کدومتون یه قالب توپ میسازم. در قدمهای بعدی یه شرکت قالبسازی با مسؤولیت نامحدود میسازم. اون جا هر قالبی که سفارش بدید براتون به رایگان ساخته میشه…
سخنرانی نوید:
… با رأی دادن به من باعث میشید که وبلاگها با نوای موسیقی اصیل پر بشه. من برای همه صفحات آهنگ میذارم. برای هر کدومتون یه لوگو درست میکنم به چه خوشگلی. به همتون دو تا کارت تلفن مجانی میدم…
سخنرانی حسین درخشان:
… یونیکد باید فراگیر بشه. اگه من به عنوان بهترین وبلاگنویس فارسی انتخاب بشم، همه سایتهای فارسی رو که یونیکد نیست هک میکنم. من کاری میکنم که نسل هر چی سایت غیر یونیکده از رو اینترنت برداشته بشه. تمام چاپخونهها باید حروفچینیشون رو حتی حروف ژاپنیشون رو با یونیکد انجام بدن. زنده باد یونیکد… مرده باد چیزای دیگه…
سخنرانی خودم:
… اگه به من رأی بدین معلومه خیلی بچه باحالی هستین و من هر روز تو وبلاگ عمومی بهتون لینک میدم. اگه هم که رأی ندین الهی جز جیگر بزنین…
خزعبلات
خیلی وقت بود خزعبلات نبافته بودم. گفتم چند چشمه بیام جیگرتون حال بیاد:
شیخ ما در بلاگ حوسین است
از بلاگرنویسان دیرین است
از کرامات شیخ ما این است
شیره را خورد و گفت شیرین است
یک، دو روزیست مهره هم خواب است
فکر موسیقی ساده و پاپ است
رنگ پیجش سیاه و هم مشکیست
چون که امسال رنگ شب باب است
اسم صندوق آمد و سلطان
بانوی مسخ سوشی و عرفان
اسم نو آر بهر صندوق او
جایزه ش هم یک نی انبان
آن کسی که مراد است بر شیخان
بچه ای است از جنوب شهر تهران
مرد امروز و بل هر روز است
روغن از بهر خودروات بهران (آگهی تبلیغاتی)
برگی از خاطرات نِوِرهود ۳۰۰۰
اِورهود مشکوک شده. امروز سومین باره که با تلهپاتیش تماس میگیرم اما ارتباط برقرار نمیشه. فکر میکنم روی موج یکی دیگه تنظیمش کرده. همشون مثه همن. اصلاً نمیشه بهشون اعتماد کرد. باید روشم رو عوض کنم. این که همیشه آدم انرژی مثبت بده به درد نمیخوره. باعث میشه که همه سوءاستفاده کنن. چرا منفی در منفی میشه مثبت اما مثبت در مثبت نمیشه منفی؟ از امروز سعی میکنم که فقط انرژی منفی بدم. انگار جاذبه اش بیشتره. میدونم چه جوری باهاشون رفتار کنم. مثه این که همشون با این که میدونن طرف دیتای غلط ارسال میکنه اما بازم خوششون میاد. از این به بعد هر کی رو دیدم بهش دیتای غلط میدم. میدونم که نه تنها اِرور نمیده کلی هم تحویل میگیره.
یک برنامه مفید
یکی از بچههای وبلاگنویس ایرانی برنامهای نوشته که با دانلود اون و اضافه کردن لیست وبلاگهای مورد نظر از Blogger و یا Persianblog میتونین از آپدیت شدن وبلاگهای مورد نظرتون که به لیست اضافه کردین آگاه بشین. البته درباره وبلاگ من عمل نمیکنه. و اون رو وبلاگ نمیدونه (؟!) به هر حال کار خیلی جالبی کرده. پسری در پله اول اگه با این وضع پیش بره میتونه پله برقی درست کنه.
علی مشاطان در حال حاضر این جا مینویسه.