بازداشت ایرانی‌های آمریکا

اخبار مربوط به بازداشت ایرانی‌های مقیم آمریکا بسیار ناراحت‌کننده هست. همه این‌ها شاید به لج‌بازی کودکانه مسؤولین دو کشور برگرده. شاید اگه خیلی از این صحبت‌ها نبود کار هم به این جا کشیده نمی‌شد. گزارش این اتفاق رو تو وبلاگ یک دختر ایرانی بخونید. متأسفانه مطلب مورد نظر لینک مجزایی نداره تا بهش لینک مستقیم بدم.

تذکره البلاگ

خب این دوست عزیز ما واسه همه تذکره نوشت. خلاصه یکی باهاس پیدا می‌شد که درباره خودش بنویسه:
“تذکره البلاگ – ۱۴”
باب چهاردهم فی ذکر مقامات و احوالات شیخنا و مولانا “فرشاد کبیری
آن شیخ فرزانه.. آن صاحب هزار و یک افسانه.. آن به ملک وبلاگ صاحبخانه.. آن مسکن به خوشه پروین.. مایه دلالت هر دین.. آن رهرو بهروز وثوق و فردین.. آن تذکره‌نویس بی‌بدیل.. هزار حور و پری به خاکش ذلیل.. آن واضع ادله و دلیل.. آن مهندس عاشق زردآلو و برگه با آب قلیل.. آن مستتر ماورای الیاف حریری.. آن شایسته به هر اورنگ وسریری.. آن بُرده خوانندگان به اسیری.. شیخنا و مولانا و وتدنا “فرشاد کبیری” شیخی با گفتار سلیس و تذکره‌نویس بود.
مرد امروز بود و هر روز بود. آورده اند چون به دیار جنوب بیامدی، خورشید از آن جهت طلوع بنمودی و خلایق و کون و مکان در عجب شدی سخت. مریدان بسیار به درگاهش آمدی و تلمذ نمودی بسیار.

ادامه

هری پاتر

دیشب فیلم ویدئویی هری پاتر ۲ به دستم رسید. ای کاش نمی‌دیدمش. نه کیفیت داشت نه هیچی. وسط‌هاش هی قطع می‌شد. خلاصه دیدن همچین فیلمی با زیرنویس‌های غلط پلوط و سانسورهای خنده‌دار و کیفیت بد، چیزی نبود جز مشاهده با اعمال شاقه.

اسارت

همه ما آدما اسیر کلماتیم. تمام طول تاریخمون هم گواه همینه. فلاسفه، سخنوران، نویسنده‌ها، پیغمبران و همه و همه با جادوی کلماتشون انسان‌ها رو به زنجیر کشیدن. کم پیدا می‌شه کسانی که با چشم‌هاشون دیگران رو اسیر کنن. اصولاً آدمایی که به نگاه‌ها دقت کنن، طیف بزرگی از انسان‌ها رو تشکیل نمی‌دن. ما همیشه در اسارت یک چیز بودیم: حرف!

عینک دودی

بعضی وقت‌ها آدم‌ها یه عینک رنگی می‌ذارن رو چشم‌هاشون و همه چیز رو رنگی می‌بینن. فکرش رو بکنین اگه یه عینک آبی گذاشته باشین رو چشماتون. اون وقت همه چیزهای سفید رو هم آبی می‌بینین. اون وقت ممکنه یادتون بره که این به خاطر عینکتونه. اون وقت رنگ آبی رو با رنگ‌های اصلی مخلوط کردین و رنگ‌های اصلی رو از یاد بردین. اما فقط بعضی وقت‌هاست که ممکنه اتفاقی اون عینک تکون بخوره و کنار بره و اون وقته که آدم متوجه می‌شه توی این مدت کوتاه چرا هیچ چیز رو درست نمی‌دیده. فکر می‌کنم بهترین راه اینه که گاهی یه دستی رو صورتمون بکشیم. شاید عینکی رو چشم‌هامون باشه و یادمون رفته. شاید با این کار از جلوی چشم‌هامون کنار بره.

BHolder

سایت Bholder رو تازه پیدا کردم. یه سایت ایرانی که خدماتی برای وبلاگ‌ها ارائه می‌ده. نمی‌دونم قبلاً کسی معرفیش کرده یا نه. اما به هر حال سایت جالبی به نظر می‌رسه که سرویس‌هایی از قبیل نشان دادن آپدیت شدن وبلاگ‌های مورد علاقه و سیستم کانتر و نظرخواهی می‌شه. برای تاسیس‌کنندگان این سایت آرزوی مؤفقیت می‌کنم چون دارن کار مفیدی رو انجام می‌دن. این جور سایت‌های تخصصی که به وبلاگرها خدمات می‌دن واقعاً کارشون جای تقدیر داره.

کتابخانه موضوعی وبلاگ‌ها

کتابخانه موضوعی وبلاگ‌ها نام سایت دیگه‌ای هست که شما می‌تونید مطالب خودتون و یا مطالبی از وبلاگ‌های دیگران رو که خوشتون اومده و خوندنش رو به دیگران توصیه می‌کنید اون جا درج و مجموعه مطالبش رو کامل‌تر کنید.
پ.ن: سایت بسته شده است.

جوابیه

دیروز یه مطلبی نوشتم درباره وبلاگ محمد کامبد. عزیزی که این وبلاگ رو می‌نویسن گویا از گفته من رنجشی پیدا کردن و جواب زیر رو در نظرخواهی نوشتن:
سلام
خدمتون عرض کنم من خودم بارها اعلام کردم این قالب مال پرشین بلاگ هست و من کمی دست کاریش کردم همین.
ولی قبول ندارم قالب بوی تلخ قهوه یا این دوستی که ادعا کرده قالبش خیلی با حاله(با اون رنگ قرمز جیغش) جالب‌تره.
در هر صورت سلیقه‌ها متفاوته و اگر همه با حرف شما موافق بودن من نفر دوم نمی‌شدم.
بدرود
اما حالا که ایشون این جواب رو دادن بهتر می‌بینم که کمی بیشتر توضیح بدم.
دوست عزیز. همون طور که می‌دونین این مسابقه در بخش‌های مختلفی برگزار شده و یکی از این قسمت‌ها، زیباترین قالب وبلاگ بوده. من فکر می‌کنم هدف از این بخش، انتخاب بهترین طراحی قالب برای وبلاگ‌های فارسیه. همون طور که خودتون هم گفتین، قالبی که وبلاگ شما از اون استفاده می‌کنه یکی از قالب‌های آماده پرشین بلاگه که به نام فراسو و توسط وحیدرضا علی‌سلیمان نویسنده وبلاگ پیر مغان طراحی شده. شما ادعا کردید که در اون دستکاری کردید و خوشبختانه خودتون تأیید کردید که این دستکاری کم بوده. خب پس باید تأیید هم بکنید که افتخار دومین قالب زیبای فارسی متعلق به آقای وحیدرضا علی‌سلیمانه و مسلماً این انتخاب به خاطر دستکاری‌های شما نبوده و اگر وبلاگ شما به این مقام نائل اومده، پس وبلاگ‌های دیگه‌ای هم که از این قالب استفاده کردن، باید همین مقام شما رو داشته باشن. اما درباره قالب وبلاگ بوی تلخ قهوه بی‌انصافی می‌کنید. به نظر من و خیلی دوستان دیگه قالب زیبایی داره و مهم اینه که قالب آماده‌ای نیست و مخصوصاً طراحی شده. البته منظور طرح اشکالات مسابقه برترین وبلاگ‌های فارسی بوده و بس. نه با شما عنادی دارم و نه با نویسنده وبلاگ بوی تلخ قهوه دوستی‌ای.
در آخر امر دوست دارم نکته ای هم به دوستان برگزارکننده این مسابقه بگم. دوستان، بهتر نبود حداقل در بخش انتخاب زیباترین قالب‌ها، این شرط رو اضافه می‌کردید که نامزدهای این بخش باید دارای قالب اختصاصی باشند نه قالب آماده؟

حسن کچل

سازمان عمران کیش از گروه تئاتری که خواهرم عضوش بود، دعوت کرد که برای یک هفته اجرا برن به کیش. نمایش عروسکی حسن کچل به عنوان یکی از نمایش‌های منتخب جشنواره عروسکی امسال به مدت یک هفته تقریباً روزی دو یا سه بار اون جا اجرا شد. هزینه‌های مربوط به رفت و آمد و اقامت رو تقبل کرده بودن. اما این برای من عجیبه که چرا هیچ پولی بهشون ندادن؟ البته من حدس می‌زنم که یه تعدادیشون حتماً چیزی به جیب زدن. اما به این طفلکی که چیزی نرسیده.

دوری و دوستی

نمی‌دونم این مسأله برای همه صدق می‌کنه یا نه. اما فکر می‌کنم این مسأله به من منحصر می‌شه. برای من همیشه این جوری بوده که کسایی که منو خیلی دوست داشتن، خیلی هم از من دور بودن. هیچ وقت یادم نمیاد که کسی منو خیلی دوست داشته باشه و در عین حال بهم نزدیک هم باشه. این روزها بعضی وقت‌ها به این فکر می‌کنم که شاید علتش اینه که اصل این دوست داشتن به خاطر همین دوریه. اگر فاصله کم بود شاید اصلاً منو دوست نمی‌داشت. به هر حال این نمی‌تونه اتفاقی باشه که توی این ۲۸ سالی که زندگی کردم، همش این اتفاق بیفته. به هر حال باید علتی وجود داشته باشه. به هر حال باید این علت به من مربوط باشه و به هر حال اگه قراره جایی از این مسأله بلنگه، جایی باشه که به من مربوط باشه. می‌ترسم وقتی علتش رو کشف کنم که ۵۸ ساله شده باشم. خب مسلماً تأیید می‌کنین که اون موقع یه کمی دیره. البته این به شرطی ممکنه اتفاق بیفته که من به اون سن برسم.

اشکال در نتایج مسابقه بهترین وبلاگ‌های فارسی

مسابقه بهترین وبلاگ های فارسی مدتیه که نتیجه‌ش رو اعلام کرده. خیلی وقته که می‌خواستم چیزی درباره اون بنویسم، گفتم ممکنه که یه سری حرف و حدیث پیش بیاد برام. اما خب حالا که آبها از آسیاب افتاده بد نیست فقط یه چیزی بگم. بعضی از انتخاب‌ها واقعاً حقشون بوده و خب طبعاً به اون‌ها تبریک می‌گم. مخصوصاً این که تعدادی از کسایی که من بهشون رأی دادم انتخاب شدن اما یکی از انتخاب‌هایی که من اصلاً نمی‌تونم بپذیرم انتخاب وبلاگ محمدکامبد به عنوان یکی از بهترین قالب‌ها بوده. البته من نه ایشون رو می‌شناسم و نه دشمنی دارم با نویسنده این وبلاگ اما وقتی اون رو با قالب‌هایی مثل قالب وبلاگ بوی تلخ قهوه مقایسه می‌کنم، می‌بینم که واقعاً حقش نبوده در بخش زیباترین قالب‌ها انتخاب بشه.
بازم میگم: وبلاگ صاحاب محمد کامبد ما مخلصیم‌ها. به دل نگیری.

به ما ربطی نداره!

آقای آصفی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران امروز درباره حضور گروه معارضان عراقی در تهران گفته که این گروه‌ها تا چند وقت دیگه توی لندن با هم جلسه دارن (و لابد می‌دونین واسه چی) و این ملاقات‌های اخیرشون در تهران به میل و اراده خودشون بوده و اصلاً هیچ ربطی به ما نداره.
انتظار می‌ره که از این به بعد انواع اقسام معارضین کشورهای مختلف دنیا در تهران دور هم جمع بشن و با همدیگه کافی‌شاپ و سینما و شهربازی برن. خب مسلماً این مسأله اصلاً به ایران ربطی نداره. اصولاً این جا رو قراره منطقه آزاد سیاسی اعلام بکنن که هر کسی از هر جای دنیا بتونه بیاد و رفیق‌ها و دشمناشو ببینه و با همدیگه نقشه‌های خوب خوب بکشن.