خبرنامه یا Newsletter در اصطلاح به ایمیلهایی گفته میشود که حاوی مطالب جدید یک سایت هستند. برای آنهایی که سایت یا وبلاگ دارند، Bloglet نام آشنایی است.
Bloglet ابزاری است که به نویسندگان وبلاگها امکان میدهد مطالب وبلاگ خود را برای کسانی که عضو آن شدهاند ارسال کنند. طرز کار آن به این صورت است که با هر بار نوشتن مطلب جدید، یک ایمیل حاوی مطلب منتشر شده بطور خودکار برای اعضای آن ارسال میشود. این سیستم بسیار محبوب بوده و در کنار بسیاری از وبلاگها (اعم از بلاگر، پرشینبلاگ و مووبل تایپ)، شما باکسی را پیدا میکنید که با اضافه نمودن آدرس ایمیل خود در آن، ایمیل حاوی مطلب آخر را دریافت نمایید که بعدها به طور مفصل درباره آن توضیح خواهیم داد.
اما برای کسانی که وبلاگ یا سایتشان با سیستم Movable Type کار میکند (مثل همین وبلاگ)، لزومی به استفاده از Bloglet نیست. در کنترل پنل Movable Type قسمتی وجود دارد که صاحب وبلاگ میتواند بطور دستی ایمیلهایی را وارد کند تا هنگام پست مطلب، همین کار صورت گیرد. اما یک اشکال عمده برای این روش وجود دارد و آن این است که افرادی که تمایل به دریافت این ایمیل دارند، نمیتوانند خود را به لیست اضافه کنند و باید از صاحب وبلاگ درخواست نمایند تا توسط وی به لیست اضافه شوند.
ماه: آگوست 2003
Moi
موآی عزیز… بگذار برایت تعریف کنم. عصر امروز کمی از قفسه سینهام را بریدم و تویش را نگاه کردم از آینه. دست خودم را گرفتم و یک دور حسابی والس رقصیدم. دست خودم که نیست. خودت که میدانی، هر بار که هیجانزده میشوم باید برقصم. نرم و طولانــــــــــــی. بگذریم. بگذار بگویم… صدای طپش یک حفره خالی، برخلاف تصورم اصلاً وهمانگیز نبود.
Copywrite یا Copyright؟
این جریان استفاده از مطالب وبلاگها برای پر کردن صفحات روزنامه بدون ذکر منبع اصلی داره بدجوری اذیتم میکنه. درسته که بیقانونی همه جا رو ورداشته. هر کی هم هر کاری که دلش میخواد میکنه. قانون هم معمولاً برای ضعفا اجرا میشه. اما هر دم از این باغ بری میرسد. مطلب ما رو از تو سرگردون ورداشتن چپوندن تنگ ابرار اقتصادی. بدون این که یه ریزه هم از ما اسم ببرن. اینجا کامل موضوع رو نوشتم.
ما میکاریم تا دیگران بخورند!
از زمانی که وبلاگها به رسانهها اضافه گشته و به تولید خبر و یا نوشتن مقاله و گزارش پرداختهاند، انبوهی از خبرنگاران بیمدعا و سر به زیر به مجموع همکاران سنتیشان پیوستهاند. از این دیدگاه آیندهای درخشان را میتوان نظارهگر بود. چرا که این مهم نشاندهنده پذیرش و قبول وبلاگها به عنوان یک رسانه توسط اسلاف سنتیش یعنی مطبوعات و رسانههای کاغذیست. لیکن چندیست که متأسفانه مشاهده میشود برخی از نشریات اقدام به درج مطالب و مقالات وبلاگها، بدون ذکر مأخذ و منبع مینمایند. و هیچ گونه اسمی از نویسنده آن مطلب و یا آدرس وبلاگ وی نمیبرند.
این مسآله را به گمانم باید از چند منظر نگریست. اینکه نویسندگان آماتور چنین مورد توجه نویسندگان حرفهای قرار گرفتهاند، جای بسی خوشوقتی دارد و لیکن ذکر نکردن نام آنها به نوعی سوءاستفاده از نبود قدرت اجرائی لازم در قوانین کپیرایت و اجحاف بزرگی در حق آنهاست.
مطلبی را که در این وبلاگ و با عنوان صفحه مورد نظر در دسترس نمیباشد نوشتم، چند روزی است که به صورت یک ستون در صفحه آخر روزنامه ابرار اقتصادی چاپ میشود (شماره ۱۴۸۷ و ۱۴۸۸). بدون آنک ه نامی از نویسنده آن و یا آدرس این وبلاگ برده شود.
ازدواجهای وبلاگی
خب بعد از اولین عروسی وبلاگی بین خورشیدخانوم و این آقای همسر، دومین ازدواج هم بین پینک فلویدیش و پیام چرندیاتی به فاصله کوتاهی صورت گرفت. خلاصه دور دور عروسیه. سامان هم وایساده بالا سرم با یه چماق داره به من تفهیم میکنه که بنویسم عروسی داداش تحفشه و باید اون رو هم ذکر کنم. انگاری بعد از خبر بی بی سی درباره بحران شوهر، همه به فکر افتادن. دختر خانوما بجنبین که اوضاع خیلی خیطه. دارن همه رو قاپ میزنن! جهنم… به همشون تبریک میگم.
« ~ »، عملگر جدید در جستوجوی گوگل
چندی است که موتور جستوجوی گوگل، عملگر (Operator) جدیدی را برای جستوجوی دقیقتر و رسیدن به نتایج مطلوب به عملگرهای قبلی خود اضافه کرده است. این عملگر جدید به کاربران کمک میکند که نه تنها جستوجوی خود را مطلوبتر انجام دهند بلکه به نتایج مشابه هم دسترسی پیدا نمایند.
این عمل با افزودن کاراکتر « ~ » به ابتدای کلمه مورد نظرشان مقدور میشود. این کاراکتر را اغلب میتوانید در گوشه چپ و بالای صفحهکلیدتان بیابید و دسترسی به آن با فشردن دکمه Shift به همراه دکمه مورد نظر ممکن است. با استفاده از این عملگر قبل از هر کلمه، شما میتوانید نتایج جستوجو را برای مترادفهای آن کلمه نیز در اختیار داشته باشید.
موارد استفاده از این عملگر کدام است؟
گوگل درباره این عملگر مثالی زده است. در این مثال شما به دنبال راهنمایی برای HTML هستید و در باکس جستوجو عبارت html ~help را درج مینمایید. نتیجه جستوجو علاوه بر کلمه help، کلمات guide و tutorial و همینطور support و موارد مشابه دیگر را در بر خواهد گرفت.
در مثالی دیگر شما خواهید دید که اگر کلمات tehran ~hotel را برای جستوجو انتخاب کنید، علاوه بر نتایج مربوط به hotel، نتایج را برای کلماتی از قبیل accomodation یا vacation و حتی بطور مفرد برای hotel یا resort دریافت خواهید کرد.
این عملگر جدید گرچه برای زبان فارسی به درستی عمل نمیکند اما در جستوجو به طور مؤثری در رسیدن به پاسخ مطلوب یاریگرتان خواهد بود. اما به یاد داشته باشید که ~ را قبل از کلمه مورد نظر و بدون فاصله با آن بکار ببرید. به عبارت دیگر این عملگر باید به ابتدای کلمه مورد نظر چسبیده باشد.
بیت
ترسم نرسی به برکه، ای مرغابی
این ره که تو میروی آخر عاقبت نداره!
مواد لازم برای به جیب زدن مقادیر هنگفتی پول
۱- کاغذ سفید به مقدار لازم
۲- چند کیلو بازیگر اعم از ریز و درشت (باسابقه و بیسابقه)
۳- اختیارات نامحدود
۴- زمان
طرز تهیه:
ابتدا بودجه هنگفتی را از شبکه مربوطه تلویزیونی دریافت میکنید. سپس بازیگرهای خود را درجهبندی کرده و برای هر یک حقوقی از ۵۰۰ هزار تومان به بالا در نظر میگیرید. برای شروع، یک سوژه آبکی در نظر گرفته و سعی کنید آن را به نحوی روی کاغذ بیاورید سپس قسمت اول را استارت میزنید. زیاد نگران نباشید. میتوانید داستان خود را درباره دفتر یک مجله، یک بانک، یک آپارتمان و یا یک باغ در نظر بگیرید. سپس داستان را شروع کرده و بازیگران خود را آزاد میگذارید تا هر چه دل تنگشان میخواهد بگویند. اینجا یک چهره یا یک بازیگر احتیاج دارید که تولیدکننده بیوقفه تکیه کلام باشد. مطمئن باشید که با پررویی او در تکرار آن، به زودی در بین مردم جا بازخواهید کرد. سعی کنید در انتهای هر قسمت یک پیام مردمی داشته باشید. مثلاً اینکه «تنبل همیشه خوابه، جاش توی رختخوابه»، «از هر دست بدی از همون دست جیزه»، «تو نیکی میکن و در دجله انداز خودم شیرجه میرم درش میارم»، «انگشت مکن رجنه به در کوفتن کس، تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت» و… سپس به تعداد بینهایت قسمت برای سریال خود درنظر بگیرید و حسابی پول به جیب بریزید. از یک خواننده بدصدای گمنام غافل نشوید که در انتهای سریالتان نعره بزند و دلبری کند. اکنون میتوانید مطمئن باشید که گرچه پول زیادی به جیب زدهاید لیکن یک برنامه فرهنگی مفید برای بینندگان تولید کردهاید که ممکن است به خاطر استقبال زیاده از حد بینندگان سری ۲ و ۳ آن را در آینده نزدیک بسازید.
مِی و متالیکا!
مِی و متالیکا! …عجب چیز نافرمی!
اطلاعیه گیس گلابتون
گیس گلاب مدتی نمیتونه چیزی بنویسه، یا به کسی آشپزی یاد بده، یا حتی خاطراتش رو براتون تعریف کنه. آخه دزدی به خونه گیس گلاب اومده و جا خوش کرده. آقای دزد از همه خواهش کرده برای پس دادن خونههاشون برن و ازش خواهش کنن یا حداقل براش میل بزنن. اما گیس گلاب برای پس گرفتن چیزی که متعلق به خودشه از کسی خواهش نمیکنه. گیس گلاب متأسفه که بین این همه همشهری وبلاگنویس، اگه کسی حمایتی و تشویقی هم از کسی کرده، از دزد بوده نه از دزد زده. گیس گلاب هیچ وقت امروز، برای فرداش تصمیم نمیگیره. برای همین اگه میگه دیگه نمینویسم برای امروزش میگه نه فرداش. گیس گلاب صبر میکنه شاید این آقای اشغالگر، خودش از خونهاش بیرون بره. اما اگه نرفت اونوقت گیس گلاب برای برگشتن پیش شما یه فکر دیگهای میکنه.
گیس گلاب هر جا بره بازم یه وبلاگ نویس باقی میمونه. با تشکر از همه دوستان و حتی دشمنانی که توی این مدت با نظراتشون من و خوشحال و گاهی هم ناراحت میکردن.
گیس گلابتون
اون ور آب
پریشب هم یکی از آشنایان رفت ایتالیا. این جور که داره پیش میره احتمالاً کشور خالی میشه از جوون. خیلی از مردم به هر دری میزنن تا از ایران برن. اونها هم که نمیرن، اون قدر درگیر مسائل زندگی شدن و اون قدر دست و پاشون گیره کار و زن و بچه شده که نمیتونن برن. اینجا که زندگی میکنی بعضی وقتها فشار اون قدر زیاد میشه که تنها راه باقیمونده فریاد کشیدنه. بلکه یه کم خالی بشی. چند روز پیش، با تافته صحبت میکردم. بهم گفت که تو سر یه سری مسائل خیلی حساسی. بهش گفتم که هر آدمی ظرفیتش محدوده. وقتی میرسی به یه سنی که فکر میکنی نصف عمرت رفته، اون هم نیمه مفیدش و هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده که احساس آرامش کنی، منفجر میشی. واسه همینه که وقتی میبینم یه کسی اومده بالای سر پلاستیک آشغال در خونمون و داره به خاطره یه تیکه پلاستیک زیر و و روش میکنه، احساس میکنم که داره به شخصیت من توهین میکنه. واسه همین ناراحت میشم. یا وقتی میبینم که از زمین و زمان گدا میباره تو خیابون، یا این که مجبورم بعد از کلاس زبان دقیقاً یک ساعت منتظر ماشین وایسم تا یه ساعت هم تو ترافیک باشم و برسم خونه، فکر میکنم تقصیر من چیه که باید تو یه مکان اشتباه یا یه زمان اشتباه به دنیا بیام؟
آره این ملت علاوه بر مشکلات روزمره تحت فشارهای این جوری هم هستن. فشارهایی که خردشون میکنه و هیچ تقصیری هم در ایجادشون نداشتن. چرا که هیچکس سر جای خودش نیست. افراد اشتباهی، شغلهای اشتباهی، زمان اشتباهی، مکان اشتباهی، تحصیلات اشتباهی، ازدواجهای اشتباهی و هزار و یه چیز اشتباهی دیگه داره ماها رو فرسوده میکنه. اینه که همه میخوان فرار کنن. حتی اگه دوست داشته باشی ادامه تحصیل بدی باید هزار بار دو دو تا بکنی. نه این که اون ور دنیا همه چیز سر جاش باشه. اما شاید چیزهایی که دقیقاً سر جاشون قرار دارن از این ور بیشتره. آره این جوره. کارت معافیت من هم از خدمت سربازی خلاصه به دستم رسید. دو سال دوندگی الان نتیجه داد. حالا دیگه فکر نمیکنم یه جا زندونی هستم. تو اولین موقعیت مناسبی که برام ایجاد بشه از اینجا میرم. شاید تو ۳۰ سال دوم زندگیم -اگه زنده بمونم- بتونم یه کم رنگ آرامش رو ببینم.
بیت
همان احساس پشمالو
…مثال فرق بین کیوی و آلو!
پیتزا مخلوط
۱- خیلی از دوستان میپرسن از کتاب وبلاگستان، شهر شیشهای که چی شد تکلیفش. وحید قاسمی، دوست عزیزی برای چاپ کتاب زحمت زیادی کشید، مطلبی رو در اختیارمون گذاشت درباره مشکلات پیش اومده توی پخش کتاب که کاملاً گویای اتفاقاتی هست که تو این مدت افتاده. اگه تا حالا نخوندینش، حتماً بخونین. امیدوارم که این مشکلات هر چه سریعتر رفع بشه.
۲- این پنجشنبه گذشته با چند تا از دوستان رفتیم کوه. شوشو که حالا مهمون خونه نیما شده، یه مکالمه فلسفی بین من و جینجین رو گذاشته اونجا. آخه به نظر شما همچین سخنانی در امور فلسفی که عموم از درکش عاجزن، جاش تو وبلاگه؟
۳- ادبیات مینیمالیستی یه جورایی با بعضی از وبلاگها عجین شده. بعضیها تماما از تو وبلاگشون از سبکش پیروی میکنن، بعضیها هم گهگاه گریزی میزنن بهش. کاپیتان هادوک که تو این زمینه پیشرو بوده کاملاً. اگه کاریکلماتورها رو از سبک مینیمالیستی جدا کنیم، میشه گفت که هادوک از اولین مینیمالیستها تو زبون فارسی بوده. حالا اگه از این سبک خوشتون میاد، میتونین وبلاگ مینیمالیده رو هم بخونین که انصافاً خوب مینویسه.
۴- آقا جان ما خلاصه نفهمیدیم. این پارس آنلاین بازم بلاگاسپات رو فیلتر کرده، یا بلاگر هم مثل پرشینبلاگ، پارسآنلاین رو؟ آخه بازم با اکانت پارسآنلاین نمیشه وبلاگهای این مجموعه رو دید!
۵- راستی این وبلاگ فریاد رو دیدین؟ یه وبلاگ گروهی استانیه. بر و بچ گیلانی توش مینویسن. بخونیدش دیگه. (مردم از حس ناسیونالیستی!)
۶- هیچ میدونستین مطالعه لینکدونی عصیان از اهم واجباته؟ حالا یادم نیست. ولی فکر کنم واجب عینی بود.
۷- این رو هم هوار ساله میخوام بگم، یادم میره. خیلیها این اسم مستعار زیر نوشتههام رو اشتباه تلفظ میکنن. یا این که فکر میکنن اسمم همینه. آقا این نورهود (Neverhood) یه بازی خوشگل بود که من عاشق شخصیت اولش هستم. یه شخصیت خمیری شکل بامزه. حالا اگه میخواین این موجود رو ببینین، میتونین این جا کلیک کنین. این قدر هم بهش نگین Noorhood، بگین Neverhood.
قدرشناسی
آخ… بشکنه این زبون که مو نداره!
آمادگی مایکروسافت برای مقابله با حمله DoS
بنابر گزارش بخش اطلاعرسانی شرکت مایکروسافت، این شرکت با مسدود کردن روزنههای مربوط، خود را برای یک حمله DoS یا Denial of Service پیشبینی شده در نیمه شب ۱۵ اگوست آماده میکند.
حمله مورد نظر که بوسیله گسترش سریع کرم Blaster صورت گرفته، میتواند باعث شود که دسترسی به سایت مایکروسافت برای دریافت security patches غیرممکن شود. زیرا که این کرم طوری برنامهریزی شده است تا با ایجاد ترافیک مداوم در پایان هفته به www.WindowsUpdate.com ضربه بزند. کارشناسان امنیتی هشدار دادهاند که این حمله میتواند به شدت دسترسی به سایت را تحتالشعاع قرار دهد.