در بین همه تبلیغات و آگهیهای مزخرفی که بیشتر در شبکههای ماهوارهای پخش میشود، یکی از آنها با طراحی مناسب و شخصیتپردازی درست و حسابی خودش را از بقیه متمایز کرده است. آن هم سری آگهیهای انیمیشن سهبعدی املاک رابینسون هست که کاراکترها و به ویژه دیالوگهای بامزهای برایشان نوشته شده. کمی جستوجو کردم و متوجه شدم که این انیمیشنها کار مجموعهای به نام ادیب تریدی است. متأسفانه یکی از بامزهترین آگهیهایشان را پیدا نکردم اما این یکی روی گوگل ویدئو بود و این هم. این آقای رابینسون آگهی که در واقع شخصیتش از رابینسون کروزوئه الهام گرفته شده عکسالعملهای جالبی مقابل پسرک شیطانی دارد که کمی هم خنگ است و یک جور شخصیتش به بوشوگ لوک خوششانس شبیه شده است.
با وجود آنکه آگهیهای اینچنینی برای تبلیغ در اینترنت بسیار مناسب هستند، ماندهام که این شرکتها با سرمایه مناسبی که دارند و هزینههایی که برای تبلیغات میکنند چرا هنوز تبلیغات اینترنتیشان را برای سایتهای ایرانی آغاز نکردهاند. این هم یکی از آگهیهایی که ذکرش رفت:
ماه: فوریه 2008
آغازی برای فایت کلاب
این مقاله زمانی نوشته شد که سایت کلوب فیلتر شده بود. خوشبختانه در حال حاضر این سایت رفع فیلتر شده است [+].
هفتهنامه چلچراغ– سایت کلوب یکی از پربینندهترین سایتهای فارسی است. اگر سری به سایت الکسا بزنید که کارش رتبهبندی سایتها در دنیا است، در بخش ایران خواهید دید که کلوب همواره رتبهای زیر پنج داشته. این یعنی یکی از پربینندهترین سایتهای ایرانی در این میان تنها سایت ایرانی برتر از کلوب، سایت بلاگفا است و بقیه سایتهایی مانند گوگل هستند.
حالا کلوب هم مسدود شده است. ماجرا از زبان محمدجواد شکوری مقدم، مدیر این سایت چنین است:
«ساعت ۱۲ بیست و هشتم بهمن ماه بود که به تدریج تماسهای تلفنی کاربران آغاز شد. کاربران از رشت، کرمان و شهرستانها تماس میگرفتند و میگفتند که در دسترسی به سایت مشکل دارند. عصر همان روز سیل تماسهای تهران نیز شروع شد و ترافیک سایت در ساعت چهار به پنجاه درصد حالت عادی رسید. کمکم به این نتیجه رسیدیم که سایت فیلتر شده است آن هم بدون آنکه پیش از این اخطار یا هشداری به ما داده باشند».
آفتابه لگن هفت دست، چاپ کتاب خیلی
واقعاً متعجب شدم وقتی فهمیدم که کتابی در همین ایران خودمان توسط ۲۸ ناشر با اسامی مختلف منتشر شده است. این کتاب که نام اصلیاش The Secret است، از جمله کتابهایی است که در حوزهای دستهبندی میشوند که راه و روشهای موفقیت و مبارزه با مشکلات را توضیح دادهاند. چند کتابی که تا به حال در این زمینه خواندهام، کلی مطالب امیدوارکننده دارد که میتواند باعث امیدواری هر کسی شود. اما مشکل زمانی پیش میآید که همه بخواهند به دستورهای این کتابها عمل کنند. آنوقت عملی کردن مفاهیم آن گاو نر میخواهد و مرد کهن. اقبال و رو آوردن مردم به این دسته از کتابها و پرفروش بودن آنها باعث شده تا ناشران متعددی به ترجمه و انتشارش رو بیاورند. شاید بد نباشد که تحقیقی جامعهشناسانه در اینباره انجام شود. اینکه چه تغییری در سالهای اخیر در اجتماع دیده شده که چنین نسخهپیچیهایی مقبول افتاده و بازارشان را داغ کرده است.
به هر حال ایبنا گزارش کرده که این کتاب با عناوینی چون «راز»، «راز هستی»، «راز پنهان»، «راز شکرگذاری» و «راز، استادان بزرگ جهان راز موفقیت را آشکار میکنند»، برای گرفتن مجوز به اداره ارشاد ارائه شدهاند. انتشارات معتبری چون نشرهای تجسم خلاق، نوربخش، حافظنوین، اقبال، البرز، مس، علم، رسا، کلکآزادگان، نسل نواندیش، روانشناسی و هنر، لیوسا، پردیس دانش، آسیم، قصهگو، لطیف، سبزان، دانشگران محمود، کتابسرا، حوض نقره، بهجت، امید، پیکان و سبزان از جمله علاقهمندان به انتشار این کتاب هستند.
فکر میکنم چاپ همزمان یک کتاب به اینصورت اگر نشاندهنده بلبشوی فرهنگی در مجموعه مرتبط نباشد، حداقل نمایانگر سردرگمی بازار کتاب محسوب خواهد شد.
جیرهای برای کتابخوانی
هفتهنامه چلچراغ– میگویند که هر ایرانی ماهانه تنها یک دقیقه مطالعه میکند. این آمار کل مطالعه اعم از کتاب یا روزنامه را شامل میشود.
نکته وحشتناکی به نظر میرسد! این موضوع شاید به خاطر ضیق وقت باشد. شاید هم به خاطر تنبلی ذاتی که در ایرانیها وجود دارد. خیلیها حوصله ندارند تا کتابفروشی بروند و چیزی بخرند. در حالی که همین آدمها ساعتهای متمادی پاساژها و خیابانها را گز میکنند و بالا و پایین میروند. البته ممکن است کتابفروشی دم دست خیلیها نباشد. در این صورت نمیتوان بیش از حد بر این دسته از افراد خرده گرفت. من معتقدم که همیشه برای مشکلات این چنینی راه حلی وجود دارد.
یکی از راهها این است که به فروشگاههای الکترونیکی کتاب سر بزنیم و خرید کنیم. اما راه حل دیگری هم وجود دارد که دوز هیجانش بیشتر است. شما کتاب را در منزلتان تحویل میگیرید با این تفاوت که شما نمیدانید کتابی که این ماه برایتان ارسال میشود، چیست.
عضویت در «جیره کتاب» مثل مشترک شدن یک مجله است. شما با پرداخت حق عضویت این طرح به صورت ماهانه یک کتاب از طریق پست دریافت خواهید کرد و به این ترتیب امکان مییابید تا «لذت خواندن» را تجربه کنید.
برگزاری جشن به مناسبت کشف یک بیماری تازه به نام هپیبرزدیتومی!
هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی اینقدر گنده شم. ۰ – ۳۳ به نفع من. هپی برز دی تو می!
دوستان از اتاق فرمان اشاره میکنند که به همین مناسبت مجلس جشن و پایکوبی در هالیوود و در مراسمی تحت عنوان اسکار با شرکت بزرگترین هنرمندان جهان در حال برگذاری است. توجه شما را به کامنتدونیمام (Comment de Nima) جلب میکنم.
دنباله، لینکهایی از نوع اشتراک
هفتهنامه چلچراغ– آنهایی که با مقوله اشتراک لینک آشنا هستند، میدانند که سایتهایی چون بالاترین وظیفه دارند تا لینکهای محبوب کاربران را به همگان معرفی کنند.
سیستم انتشار لینکها و به اشتراکگذاری این نوع سایتها فرآیند سادهای دارد و با امتیاز تکتک کاربران تعیین میشود. هر کاربر با رأی مثبت یا منفی خود میتواند در داغ کردن یک لینک سهمی داشته باشد. نمونههای خارجی این نوع سایتها از قبیل سایت «دیگ» و «دلیشز» بسیار پربیننده هستند. نمونههای ایرانی هم اکنون به یکی از معتبرترین منابع کشف اتفاقات و اخبار بدل شدهاند. این استقبال باعث شده تا سایتهای مشابه دیگری نیز پدیدار شوند.
سایت «دنباله» با آنکه چند هفتهای از عمرش نمیگذرد به رقیبی جدی برای سایت «بالاترین» بدل شده و روز به روز محبوبتر میشود.
زمانی برای قطعی کابلها
هفتهنامه چلچراغ– در هفتههای قبل کابلهایی که اینترنت منطقه خاورمیانه را تغذیه میکردند به تدریج قطع شدند و ارتباطات منطقه را دچار مشکل کردند. قطع کابلهای زیر دریا در حوالی بندر اسکندریه مصر دسترسی به اینترنت در بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس و هند دچار مشکل شد. ۳۰ ژانویه، کارشناسان مخابرات در این منطقه اعلام کردند که هفتاد درصد از شبکه اینترنتی مصر و حدود شصت درصد از ارتباطات اینترنتی هند با مشکل روبرو شده است. آیاسپیهای مشهور تهران نیز وقوع این اختلالات را تأیید کردند و این مساله را به شرکت مخابرات نسبت دادند.
پس از آن اعلام شد که تعمیر کابلها حدود یک هفته طول خواهد کشید. پهنای باند اینترنت هند به نصف تقلیل یافت و اختلالات این مناطق سایر نقاط جهان را نیز تحت تأثیر قرار داد. چرا که بسیاری از شرکتهای خارجی فعالیت کاری خود مانند پاسخگویی به تماسهای تلفنی مشتریان را به هند منتقل کردهاند.
بلافاصله شایعاتی پیرامون این مسأله شکل گرفت. «امریکن کرونیکل» هم گزارشی منتشر کرد و ادعا کرد که این قطعیها احتمالاً تصادفی نبوده است و این سؤال را مطرح کرد چرا کسی باید خواهان آن باشد که ارتباطات داخل ایران (و سایر کشورها) مختل شود؟ در عین حال این احتمال را مطرح کرد که این اقدام پیامی برای ایران است.
چاپ روزنامه از روی خوراک شما
گاهی وقتها شکموها (اهل خوراک و فید) شاید حوصله نداشته باشند که اخبارشان را روی مانیتور بخوانند. شاید هم هوس کردند که یک نسخه چاپی از لینکهای به اشتراک گذاشته خودشان در گوگلریدر را بچاپند (چاپ کنند) و بدهند به یکی از دوستان یا پدر و مادرشان که اهل اینترنت و فیدبازی و اینجور سوسولبازیها نیست.
آنوقت به جای آنکه جانشان از یک جایشان در برود تا اخبار را بتپانند توی مایکروسافت ورد، میتوانند بروند توی سایت Feed Journal یا مجله خوراک و لینک یک فید را بدهند بهش تا یک روزنامه خوشگل با فرمت پیدیاف تحویلشان بدهد به چه ماهی!
حالا میماند فقط چاپش کنند و بدهندش به بابای کچل یا سیبیلو یا هر دو یا هیچکدام تا حالش خوب شود و جگرش حال بیاید.
فقط بالاغیرتاً دور و بر اخبار فارسی را خیط بکشید که هنوز ساپورتش نمیکند. عوضش یک روزنامه انگلیسی چاپیدهاید که کلی کلاس دارد. این را هم بگویم که به خاطر ترافیک بالا فعلاً گزینه عکسهای اخبار غیرفعال است و روزنامه شما بدون عکس منتشر میشود. در عوض میتوانید در قطعهای مختلف از A4 تا تابلوید و انواع دیگر اندازهها روزنامه خودتان را منتشر کنید. در نسخههای پولی هم میتوانید لوگو دلخواه و امکانات بیشتر مثل فونت و اندازههای دلخواه را داشته باشید. به جای آنکه بروید چلغوز و گوز و یالغوز منتشر کنید، بگویید که من و کریستین رونالدو را کجا میبرید؟ (معنا رو ولش، قافیه رو بچسب).
این شما و این مجله امروز من برای شما.
فیلم داستانی کوتاه کوبار (باران کوهستان)
امروز روز جهانی زبان مادری بود و من هم یک پست به زبان گیلکی نوشتم. اما سوای این مسأله میخوام یک فیلم کوتاه داستانی به زبان گیلکی رو هم هدیه کنم به خوانندگان این وبلاگ به خصوص گیلانیهای عزیز.
یک بار اشارهای کردم به فیلم کوتاهی که آبان ماه امسال در روستای سیاهرودبار شهرستان لاهیجان ساخته میشد و من هم عکاس و فیلمبردار پشت صحنه اون بودم. چند روز پیش این فیلم که بعداً اسمش شد «کوبار» (در گیلکی به معنای باران کوهستان) تونست دو تا جایزه در جشنواره فیلم بسیج رو از آن خودش بکنه. جایزه فیلم برتر جشنواره که به کارگردان فیلم، هومن سیدی رسید و جایزه بهترین فیلمبرداری که به گلاره کیازند تعلق پیدا کرد [+].
این فیلم به زبان گیلکی هست و البته زیرنویس فارسی داره. مدت زمان این فیلم پنج دقیقه هست (تمام فیلمها باید این زمان رو رعایت میکردند). بنابراین بهتون توصیه میکنم حتماً این فیلم رو ببینین. به نظر خودم که فیلم متفاوتی هست.
در ضمن کاربری سایت آیتی کلیپس رو تغییر دادم. از این به بعد به جای سرخط وبلاگهای آیتی میزبان ویدئوهایی خواهد بود که به نوعی تولیدی خودمونه. این هم فیلم کوبار:
بالاترین دعوتنومه، گیلکی زبونون واسی
ورگ زاکان چن روز پیش مِه بئِه یک تِه نظر بِنَن و مَه دعوتَه گودن به گیلکی نیویشتن، مارِ زبونِ روزِ واسی.
منم بوئتم که اگه ای یک ته روزِ واسی هیچّی ننویسم تا آخرِ عومره پَشیمُنَه بوئنم.
اینی واسی بوئتم که ایسه چی بینویسم. بدِئم بهترین کار اینی که گیلون جغلانه دعوتَه کونم بالاترین (جوئرترین) مئن. هر کی از گیلکی زاکانی که خئنه بالاترین مئن کاری دست ویگیره، مِه بئه یک ته ایمیل روونه بوکونه تا ایشونه دعوتَه کونم.
مو فکر کوئنم که یک ته از بهترین کارانی که گیلکی زبونه واسی انجام ببؤ گت ولک (گیلکی ویکیپدیا) ایسه که بتؤنیسته امی زبونه اینترنت مئن زینده بوکونه.
شیمئه چاکیرپیچیم.
چلچراغ شماره ۲۸۶
در شماره ۲۸۶، شنبه ۴ اسفند میخوانید:
* روزی روزگاری ایران: اعلان قدیم، آگهیهای جدید – معجون ترک تریاک تواب ابراهیم میرزا رسید
* نوستالژی: عجب میچسبد این پوسیدگی
* بازار شلوغ روزهای سفر – تور میشویم
* تریبون: ای کاپوچینوی وابسته حیا کن!
* سکوت برهها: با تشکر از مهرجویی بزرگ!
* سینمای جهان: همراه با مدعیان اسکار – به زودی خون به پا میشود
* سینمای ایران: تاریخنگاری قاچاق فیلمهای ایرانی به بهانه توزیع «سنتوری»: لبه تاریکی
* صدای بیصدا: گفتوگو با گروه سون و آچارهایی که به هر پیچی میخورند – خاطرات تو رو چه خوب چه بد حک میکنم
* پدیدهای به نام «سیدحسن خمینی» – دلتنگیهای نوه یک پدربزرگِ بزرگ
* چت: وقایعنگاری فیلترینگ سایت کلوب – اکران دوباره فایت کلاب
* موسیقی جهان: ستارگان موسیقی راک از نگاه دوربین بهترین عکاسان – از نگاتیو تا آلترناتیو
* پرونده: سایه سنگین شماره ۱۰ بر فوتبال ایران – این شماره را بر تنم بدوز
* مدار صفر درجه: در یک روز دیگر و ماجراهای میچ آلبوم – تقدیم به چند بچه ننر وقتی پیر شدند
فیلی به نام تاریخ
هفتهنامه چلچراغ– به این فکر میکردم که این روزها چرا کمتر تلویزیون نگاه میکنم و چرا بیشتر مینشینم پشت کامپیوتر و فیلم میبینم. یادم هست که یکبار دیگر در همین زمینه چیزی نوشته بودم و برای خودم تحلیلهایی هم کرده بودم. درست یا غلطش بماند. به هر حال تحلیل یک چیز شخصی است برای کسی که جامعهشناس نیست.
به هر حال اینکه بعضیها مینشینند و تمام سریالهای تلویزیون را الف تا ی نگاه میکنند و لذت هم میبرند کمکم برای من دارد تبدیل میشود به یک موضوع عجیب. آنهم با روی آوردن تلویزیون به وقایع و شخصیتهای تاریخی و لغزشهایی که بنا بر مصلحتهایی، در تاریخ به روایت سریالهای تلویزیونی مطرح میشود (برای مثال توجه کنید به سریال شهریار در قسمتی که ایرجمیرزا را به خاطر مدیحهسرایی برای حکام وقت تخطئه میکند و مقایسه کنیدش با مدیحهای که شهریار برای دولتمردان ایران گفته است).
به شخصه به این نتیجه رسیدهام که هیچگاه نباید به روایت یکطرفه اعتماد کرد چرا که ممکن است همان جریان داستان توصیف فیل در تاریکی تکرار شود. آنوقت که هر کسی روایت خودش را از فیلی به نام تاریخ بگوید باید فاتحه تاریخ را خواند. مگر آنکه همه را در کنار هم بچینیم و به تصویری موزاییکوار از تاریخ بنگریم.
برخی میگویند حقیقت آینهای بود که از عالم بالا بر زمین افتاد و شکست و هر کسی تکهای از آنرا برداشت. با این وصف روایتهای تصویری از تاریخ، اینگونه که در سریالهای پرشمار تاریخی میبینیم، اعتماد به نفسی دوچندان میخواهد. بسیاری از مخاطبان تلویزیون، رسانهای دیگر را دنبال نمیکنند. بسیاری از مردم روزنامه یا کتاب نمیخوانند و نمیتوانند تاریخ را از زبان دیگران واکاوی کنند. در یکی از پژوهشهایی که یک سال پیش توسط دفتر مطالعات و توسعه رسانههای وزارت ارشاد انجام شده روزنامهها منبع خبری ۱۳٫۲ درصد از مردم هستند و برای ۷۷٫۸ درصد از مردم رادیو و تلویزیون منبع اصلی خبر محسوب میشود. حال تصور کنید اگر روایتی یکطرفه در یکی از داستانهای این سریالهای تاریخی رخ دهد، چه میزان اطلاعات غلط به خورد مردم میدهیم. این یعنی داده نادرست در دورهای که اسم عصر انفجار اطلاعات را به دوش میکشد.
فراخوانی برای تولید کتاب صوتی
امروز برخوردم به یک وبلاگ خوب به نام «راوی» که هدفش تولید کتابهای فارسی در قالب صدا است. کتابهای صوتی در زبانهای خارجی کم نیستند و به علل مختلف تولید میشوند. خودمان هم این کتابها را در دوران کودکیمان تجربه کردهایم. مجموعه ۴۸ داستان از شرکت سوپراسکوپ و مجموعههای دیگر از این دست را کودکان دهه پنجاه به یاد میآورند. رادیو زمانه هم مدتی است تلاشی را در این زمینه شروع کرده و برخی از نویسندگان، داستانهای خود را میخوانند.
حالا وبلاگ راوی میخواهد محلی باشد برای جمعآوری فایلهای صوتی با محتوای داستان. این حرکت نیاز به حمایت دارد و بیشتر از حمایت نیاز به تولید محتوا. پس اگر از کتابی خوشتان میآید، بخواندیدش و با یک رکوردر ضبطش کنید.
پاسخ به یک سؤال مهم به نقل از این وبلاگ:
چرا کتاب صوتی؟
خیلی سؤال عجیبی نیست، تقریبا ۵ میلیون نفر در ایران قادر به خواندن کتاب نیستند! این ۵ میلیون نفر شامل نابینایان، کمبینایان، پیرزنها و پیرمردهایی که دچار پیرچشمی حاد هستند. پس عدد کمی نیست، حالا این آدمها نگاه اصلی کتاب صوتی متوجهشان است و بعد از آن همه مردم. از بچههایی که خواندن و نوشتن بلد نیستند بگیرید تا آدمهای بزرگ که شنیدن کتاب را به خواندنش ترجیح میدهند.
ولی زاویه نگاه اصلی من برای راهاندازی کتاب صوتی همان کسانیست که نعمت بینایی از آنها گرفته شده است. ما حداقل میتوانیم بخشی از زکات چشمهایمان را در اختیار این دسته از آدمها بگذاریم. کار بزرگیست. اگر در دور و برتان پیرمرد و پیرزن یا نابینا و یا کمبینا دارید، این کتابها را برایشان رایت کنید و بدهید گوش کنند، اگر دست یک نابینا را نمیتوانید بگیرید، حداقل کمی به زندگی امیدوارش کنید.
خبر مهم درباره آیدیهای یاهو
یاهو تصمیم گرفته کاربرای ایرانی رو سرویس کنه. یعنی دیگه براشون سرویس نده. اگه میخوای همچنان با یاهومسنجر چت کنی، آیدی سه نفر رو از توی ادلیستت پاک کن و آیدی manyemongolam رو اد کن. بعد سه بار پشت سر هم بگو «منگلترازمنچهکسیخنگولترازمنچهکسی» و این پیام رو برای هیژده نفر بفرست.
مدیونی اگه نفرستی. نامردی. خیلی بیمعرفتی. جون مادرت بفرست.
در ضمن اگه هر روز به osyan.net سر بزنی و مطالبش رو بخونی، سه سال بعد شوور میکنی یا زن میگیری و همه مشکلاتت حل میشه. اگه اینکار رو نکنی از طرف یاهو میان و میلگرد تو پاچهت میکنن و هر روز سر کوچه چوبت میزنن. بعد از دو سال چشمات چپ میشه و بچه دختر عمه مادربزرگ رفیقت کور به دنیا میاد و خودتم ایدز میگیری.
این پیغام رو برای هیژده نفر بفرست و منتظر یه خبر خوب بمون. این یک پیام خیلی مهم هست که خود آقای سلیکون والی از اعضای هیأت مدیره یاهو در سایت مایکروسافت نوشته. به خدا.
اصل این خبر رو میتونید همینجا بخونید:
۳۰نما دات کام، تولدی دوباره
چه کسی یادش رفته است روزهایی را که تنها مرجع درست و حسابی سینمای ایران روی وب سایت ۳۰نما دات کام بود؟
دامون مقصودی یکی از آن بچههای گل بود و از نخستین بلاگرهای ایرانی که پربینندهترین سایت سینمایی فارسی را راهاندازی کرد. چند سال پیش، بعد از آنکه دامون تصمیم به مهاجرت از ایران گرفت، قلب ۳۰نما دات کام هم ایستاد و وبلاگش هم از اردیبهشت ۸۴ به اینور به روز نشد. اما در گوشهای از این سایت وبلاگ خسرو نقیبی همچنان نفس میکشید.
حالا ۳۰نما دات کام به کوشش خسرو دوباره به دنیا آمده. اغراقآمیز است اگر بگویم ققنوسوار؟ فعلاً که بالای سایت دوباره نسخه بتا دیده میشود. این یعنی تولدی دوباره برای سایتی که آرشیو غنیاش را باید دوباره گردگیری کرد و دوباره در سایت گذاشت.
تیمی که از وبلاگها سر بلند کردند و در مطبوعات نمو کردند و حالا از بهترین سینمایینویسهای ایران هستند، حالا تریبونی دارند در این سایت که مطمئناً موفقتر از دوره پیش خواهند بود. جمعیت کاربران اینترنتی ایران نسبت به آن سالها بسیار رشد داشته و حالا جذب تبلیغات برای سایت نوشتن آنلاین رو مقرون به صرفهتر از قبل خواهد کرد. مخاطبان و کاربران اینترنتی با استفاده از سایتهای اشتراک لینک و امکانات وب ۲ به سوی اخبار صحیح روی میآورند و آن را به دوستاشان توصیه میکنند.
۳۰نما دات کام به نظرم مثل یک ورزشکار است که بعد از یک دوره استراحت و تجربهاندوزی خودش را برای مسابقات جهانی آماده میکند. منتظر تماشای این مبارزههای لذتبخش و دیدنی خواهیم بود.