اگه یادتون باشه نوشتم که «زندگی در یک روز» یا Life in a day، یک تجربه جهانی تاریخی برای تولید یک فیلم کاربرساخت یا user-generated بود که قرار شد در یک روز ساخته بشه. مردم در بیست و چهارم جولای گذشته در طی ۲۴ ساعت، بخش از زندگی خودشون رو جلوی دوربین بردند و برای ساخت فیلمی به تهیهکنندگی ریدلی اسکات و کارگردانی کوین مکدونالد ارسال کردند. حالا این فیلم از بین هشتاد هزار ویدئوی ارسالی و چهارهزار و پانصد ساعت ویدئو ساخته شده.
حالا در صفحه ویژه این فیلم در یوتیوب فیلمی هست به طول یک ساعت و سی و پنج دقیقه که میتونید از اینجا ببینید.
ماه: ژانویه 2011
همه مردان شاه روی آیپد
این اپلیکیشن مخصوص آیپد، یک بازگویی گرافیکی از کودتای ۱۳۳۲ هست که با حمایت سازمان سیا که در ایران اتفاق افتاد. نام رمزی عملیات سازمان سیا، عملیات آژاکس بود. این اپلیکیشن بهتون اجازه میده تا در تاریخ فرو برید و با استفاده از تصاویر جذاب گرافیکی، تجربه دلچسبی از خواندن کتاب «تمام مردان شاه» به دست بیارید.
کتاب «همه مردان شاه»، به نوعی روزشمار وقایع قبل و بعد از این کودتا هست (بیشتر). این کتاب که به زبان انگلیسی نوشته شده، برای اولین بار جامعه آمریکا رو با دخالتهای سازمان سیا در دولت دکتر مصدق آشنا کرد و واقعاً تأثیرگذار بود. به شیوهای که حتی نمایشنامه اپرایی هم توسط مایکل مین نوشته شد و در شهرهای مختلف آمریکا به روی صحنه رفت.
این اپلیکیشن پر از جلوههای بصریه و باعث میشه که به جای مطالعه یک کتاب متنی، با تصاویر کارتونی و به نوعی کمیک استریپ مواجه بشید.
متآسفانه نسخهای از این اپلیکیشن برای آیفون موجود نیست و البته قیمتش هم ۹۹ سنت یا همون یک دلاره. بهتون توصیه میکنم گزارش جالب بهمن کلباسی رو درباره این اپلیکیشن ببینید.
وقتی یک خواننده توییتهای خوانندهای دیگر را آهنگ میکند
جاش گروبن یک خواننده، ترانهسرا، پیانیست، درامر و بازیگر آمریکایی متولد لسآنجلسه که صدای واقعاً بمی داره. اولین بار به طور اتفاقی صداش رو از مجموعهای که پنج سال پیش از روی اینترنت دانلود میکردم، شنیدم. راستش تا همین چند وقت پیش اصلاً نمیدونستم که تا این حد معروفه. سبکی که جاش توی آهنگهاش دنبال میکنه یه بازه از موسیقی کلاسیک تا پاپ رو در بر میگیره. شاید شما هم صداش رو در تیتراژ پایانی فیلم تروآ شنیده باشید. این رو داشته باشید تا برم سراغ یک نفر دیگه.
کانیه وست یکی از معروفترین رپرهای دنیاست. البته باز هم اعتراف میکنم که از کارهای این بابا چیزی نشنیدم.
همه اینها رو گفتم تا برم سراغ این خبر. آلبوم شیرینکاری جدید جاش، چیزی نیست جز آوازی که بر توییتهای کانیه خونده. یعنی توییتهای این بابا رو برداشته و روشون آهنگ گذاشته و خونده. حاصل کار هم طبیعتاً اونقدر کمدی شده که این ویدئو که گوشهای از این آهنگها رو نشون میده بیشتر از دو میلیون بازدیدکننده در طول دو هفته پیدا کنه.
پیادهروی در کنار دیوار
اولین بار وقتی دیدمش که آمدم پشت پنجره اتاقم. دوشنبه شب بود. دوشنبه بودنش را یادم هست برای آن که دوشنبهها تعطیلم و فردایش باید بروم سر کار. هفتههای من سهشنبه آغاز میشود. هر کسی یک جور است. زندگی ما هم یک جور دیگر. به خاطر کارم یکشنبهها و دوشنبهها تعطیلم. اولین بار، وقتی دیدمش که آمدم کنار پنجره اتاقم. علتش هم سر و صدای آتشبازی بود که ساعت یازده شب بر پا شده بود. طبق معمول علتش هم نامعلوم بود. بچه که بودم هر وقت صدای هلیکوپتر یا هواپیما میشنیدم، میدویدم کنار پنجره تا نگاهش کنم. ما شهرستانیها رفتارمان کمی متفاوت است با ساکنان شهرهای بزرگ. شهرهای بزرگ معمولاً یک فرودگاه دارند. از بچگی با سر و صدای هواپیما بزرگ میشوی. این جور چیزها هم برایت عادت که بشود، هیجانی نخواهد داشت. درست مثل کسی که صدای ساعت دیواری اتاق برایش عادی میشود. میشود پسزمینه صداهای دیگر. شب هم که میخوابد صدای تیک و تاک برایش فرقی با سکوت ندارد. برای همین است که تماشای هواپیما برای یک شهرستانی جذابتر از یک پایتختنشین است. این جور چیزهای ریز عادات ما را تشکیل میدهند. عادتهایی که نمیدانیم از کجا آمدهاند. رفتارهایی که ریشهاش را باید در گذشتهها جست.
یک روز بارانی در جای خشک و بیبارانی مثل تهران، چند نفری را میبینی که همیشه کنار دیوار حرکت میکنند. چنین کسی حتماً از یک شهر بارانی میآید. جایی که خانههایش شیروانیاند و راه رفتن کنار دیوار، مترادف است با در پناه بودن از باران… این یعنی قدم زدن زیر یک سقف یک متری در طول مسیر. یک عادت میتواند همراهمان سفر کند. از شمال بیاید تا تهران و از آنجا برود دور دستها تا لندن. هر چند هیچ سقفی، هیچ کجای دیگر، شیروانی نباشد. هر چند ارتفاع ساختمانها آن قدر بالا رفته باشد که تأثیری در شیروانی بیرونزده فرضی هم نداشته باشد. برای همین است وقتی باران میبارد کنار دیوار راه میروم. برای همین است که سر و صدای آتشبازی را که میشنوم مثل یک آتشبازیندیده میآیم لب پنجره. مثل یک آتشبازیندیده؟ چرا مثلش؟ خود خودش.
اولین بار که دیدمش کنار پنجره ایستاده بودم تا آتشبازی را ببینم. چشمم افتاد به پنجره زیرشیروانی خانه آن طرف خیابان. ایستاده بود بین پرده نیمهباز اتاقش. داشت رو به رو را نگاه میکرد. به گمانم او هم محو آتشبازی بود. اما آتشبازی که بالای خانه من نبود، سمت مخالف من بود. آن سو که من داشتم نگاه میکردم.
ایستاده بود و زل زده بود به من. خیره نگاهم میکرد و سیگارش را میکشید. با یک تونیک سفید تا روی زانوهایش. این را وقتی فهمیدم که نشست روی لبه پنجره و تکیه داد به یک سویش و کف پایش را چسباند به سوی دیگر. آرنج دستش را گذاشته بود روی زانویش و هر از گاهی پکی به سیگار میزد و به من خیره میشد. سعی کردم خودم را بیتفاوت نشان دهم و به آتشبازی نگاه کنم. به خوشههای نورافشان رنگارنگ در هوا که معلوم نبود انفجار بعدیش کدام نقطه آسمان را روشن خواهد کرد.
نگاهم ناخودآگاه سُر میخورد به پنجره اتاق زیرشیروانی رو به رو. دختری با موهای باز و نگاهی که میشد حدس زد خیره ماندن به آن یکی از سختترین کارهای ممکن است.
چند روز بعد در سوپرمارکت یکدیگر را دیدیم. اسمش کارمِن بود و اسپانیایی. دوست شدیم و چند ماه بعد نزدیکتر از دوست. یک شب در اتاق زیرشیروانی رو به رو خوابیده بودم. صدای نفسهای آرام کارمن تنها صدایی بود که نمیشد مانند تیک و تاک ساعت در سکوت حلش کرد.
صدای آتشبازی کشاندم به کنار پنجره. آتشبازی در سمت دیگر این خانه بود. همان جای قبلی. امکان دیدنش نبود جز با تماشای انعکاسش روی پنجره خانه من. داخل اتاقم را نمیشد دید. فقط انعکاس بود. نشستم روی لبه پنجره و سیگاری گیراندم و به تماشای انعکاس آتشبازی نشستم. دستی از پشت دور گردنم حلقه شد و آبشاری از مو بود که پاشید روی گردنم.
سال نوی میلادی و آمار و ارقامی با استفاده از گوگل و توییتر و یوتیوب
سال ۲۰۱۰ هم تموم شد. بد نیست برای این که وقایع سال گذشته رو بررسی کنیم. بر اساس جستوجوهایی که مردم انجام دادن، اهمیت اخبار سال قبل رو متوجه بشیم. خب بذارین از یه ابزاری استفاده کنم که گوگل ارائه داده و میشه از این طریق متوجه شد که چه کلماتی بیشتر جستوجو شدن. پس اولش میریم سراغ Google Insights for Search و حالا لوکیشن رو میذاریم ایران و تاریخ رو میبریم روی سال ۲۰۱۰، بالاترین جستوجوها به ترتیب این کلمات هستن: دانلود، ایران، عکس، دانشگاه آزاد، yahoo، فیلم، نرمافزار، فال، google، بازی.
اما شاید جالبتر باشه که بدونیم چه کلماتی در سال گذشته میلادی در جستوجو بیشترین رشد رو داشتن. فهرستی که نشون میده مردم بیشتر از همه دنبال این کلمات و ترکیبات تازه رفتن: اطلاعات خانوار، قهوه تلخ، یارانه، translate، آموزش و پرورش، آمار، وام ازدواج، facebook، لخت، نود.
شاید با نگاهی به این کلمات بشه دغدغههای سال گذشته جستوجوگران اینترنت رو فهمید. با توجه به واژههای: اطلاعات خانوار، یارانه، وام ازدواج، میشه فهمید مردم، بیشتر دغدغه اقتصادی دارن و نگران مسائل مالیشون هستند. روی هر کدوم این کلمات اگه کلیک کنیم، اطلاعات بیشتری به دست میاریم.
بذار یه چیز جالب دیگه هم نشونتون بدم و اون روال جستوجوی ۵ اتفاق مهم دنیا در سال گذشته هست که میشه اون رو از این صفحه دید. این قسمت گوگل به صورت یک خط زمانی نشون میده که مردم به عنوان مثال برای جستوجوی اخبار جام جهانی و زلزله هاییتی، ماه به ماه چه رفتاری نشون دادن. میتونین یکی یا چند تا از این اتفاقات رو انتخاب کنین و دکمه پلی رو بزنین تا ببینین هر ماه روال جستوجو چطور بوده. چنین اطلاعاتی برای سالهای قبل هم موجوده: ۲۰۰۷، ۲۰۰۸، ۲۰۰۹.
اما بریم سراغ توییتر. توییتر هم چنین جدولی رو منتشر کرده. در این صفحه میتونین ده کلمه برتر رو ببینین و البته بر حسب موضوع هم جداگانه کلمات رو دستهبندی کرده و ده برچسب برتر رو هم نوشته: