توییتر فارسی، از خبر فوری تا مشکلات پولدارها

به نظر می‌آید که امسال تعداد کاربران فارسی‌زبان توییتر افزایش یافته است. این روند را شاید بتوان به نوعی تأثیر انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر در ایران دانست. همان‌طور که در سال ۸۸ هم توییتر نقش مؤثری در اطلاع‌رسانی در میان بخشی از مردم داشت، این بار هم یکی از منابع مناسب برای دنبال کردن اخبار بود. این بار اما برخی از نامزدهای انتخاباتی و هوادارانشان فعال‌تر از دوره پیش از توییتر استفاده می‌کردند. ضمن این که اضافه شدن زبان فارسی به زبان‌های پشتیبانی‌کننده توییتر توانست بخش تازه‌ای از کاربران فارسی‌زبان را به خود جذب کند.

persian_twitterاما در ماه‌های اخیر در میان کاربران فارسی‌زبان توییتر موارد جالبی را می‌توان دید. یکی از این موارد رویکرد سازمان‌های مردمی و شرکت‌های خصوصی و برخی دولتمردان به شبکه‌های اجتماعی و البته توییتر است. شبکه‌های اجتماعی وقتی که کارکرد رسانه‌ای پیدا می‌کنند، می‌توانند برای اطلاع‌رسانی بی‌واسطه، جلب بازخوردها و حتی معرفی محصولات و بازاریابی نقشی متفاوت و در مواردی بهتر از رسانه‌های سنتی‌تر ایفا کنند.

ادامه

ایرانسل و ارسال هرزنامه

این روزها اگر فارغ از تعصب نگاهی به فضای مجازی بیاندازیمٰ به راحتی به این نتیجه می‌رسیم که بخش بزرگی از تجارت آنلاین به دروغ با این واژه نام‌گذاری می‌شود. اصطلاحاتی که این روزها با واژه‌های دلفریب ایمیل مارکتینگ و کسب درآمد از راه اینترنت به خورد ما داده می‌شود توهم و دروغی بیش نیست بلکه مزاحمت‌هایی آنلاین است که تنها بار یک نام انگلیسی را برای آبرومندانه کردن کاری ناشایست به دوش می‌کشند. اصلاً معلوم نیست که چرا عده‌ای فکر می‌کنند بکارگیری واژگان معادل انگلیسی، کلاس کاری را بالا می‌برد.

این دسته از فعالان اینترنت را باید مزاحمانی دانست که هر روز چند بار زنگ خانه‌تان را می‌زنند و فرار می‌کنند. برایشان فرقی هم نمی‌کند که نیمه‌شب است یا صبح یا ظهر. اگر خوره وب هستید، حتماً صابون این دوستان به تنتان خورده است. کسانی که با چند برنامه و نرم‌افزار اینترنت را به دنیال ایمیل‌ها شخم می‌زنند و آنها را دسته‌بندی می‌کنند و به هرزنامه‌فرستان و آزمندان بازاریابی می‌فروشند.

اما بر خلاف تصور مقصران اصلی فروشندگان بسته‌های ایمیلی نیستند. تقصیر اصلی متوجه مشتریان این کالاست. این تجارت نامشروع هم از قانون همیشگی عرضه و تقاضا تبعیت می‌کند. تا مشتری نباشد فروشنده هم نیست.

ادامه

کارت شارژ تلفن همراه ایران، پول الکترونیک معاملات غیرقانونی

Iranian Mobile Top-up Cardsیک بار نوشته بودم که بیشتر جاهای اروپا روسپی‌ها طبق قوانین خاصی می‌تونن فعالیت کنن. البته در این تجارت پرسود، فعالیت‌های غیرقانونی زیادی هم وجود داره. یکی از چیزهایی که اون اوایل متعجبم کرده بود، وفور آگهی‌هایی بود که توی کیوسک‌های قرمز تلفن همگانی می‌شد دید. آگهی‌هایی که معمولاً خود روسپی‌ها دور و بر دستگاه تلفن می‌چسبوندن. اما این مقدمه‌چینی برای این بود که به موضوع دیگه‌ای بپردازم. وجود کارت‌های الکترونیک و سهولت تجارت الکترونیک باعث شده که نقل و انتقالات مالی در این مورد هم از همین طریق انجام بشه. اما اتفاقی که ماه‌هاست ذهن من رو مشغول کرده، ابزارهای جایگزینیه که توی ایران جایگزین کارت‌های الکترونیک شده. امروز که بر حسب اتفاق این مطلب رو خوندم، دوباره این موضوع به یادم افتاد. البته در مطلب وبلاگ ام تی، به سوءاستفاده دختران برای گرفتن کارت شارژ ایرانسل مفتی اشاره شده اما من می‌خوام بگم که می‌شه از نگاه دیگه‌ای به ماجرا نگاه کرد. بذارین داستان رو این طوری توضیح بدم.
توی ۳۶۰ و چت‌روم‌ها یک عده دختر هستن که علناً اعلام می‌کنن، حاضرن چت صوتی یا تصویری سکسی داشته باشن به شرطی که شما بری سر کوچه‌تون، یه دونه کارت شارژ ایرانسل، تالیا یا همراه اول بخری، و رمزش رو براشون بخونی. از اونجایی که هر کسی می‌تونه بره یه کارت بخره و برای خرید کارت هم هیچ مشخصاتی ثبت نمی‌شه، بنابراین پسره کارت و می‌خره و رمزش رو به دختره می‌ده. و خب کسی هم نمی‌تونه یقه دختره رو بگیره چون می‌تونه ادعا کنه که خودش خریده.
حالا به قول این دوست وبلاگیمون این شارژها رو این دخترها می‌تونن برای خودشون استفاده کنن. اما من فکر می‌کنم این شارژها می‌تونه زیر قیمت بازار فروخته بشه و تبدیل بشه به پول نقد. در واقع یه جور اعتبار قابل نقد شدن مثل پول الکترونیک. در واقع خلاء پول الکترونیک در ایران داره با اعتبارهای الکترونیکی دیگه پر می‌شه.

پ.ر.ا.ک.ن.د.ه گویی

این طور که به نظر می‌رسه من به نمایشگاه موبایل بارسلونا نمی‌رسم. اون هم به خاطر کندی صدور ویزای شینگن از طرف اسپانیا. به هر حال همکاران انگلیسی کلیک این نمایشگاه رو پوشش می‌دن اما حیف شد که خودمون مستقیماً اونجا نیستیم.
برای کلیک فارسی یه گروه توی فیس‌بوک درست کردم که فعلا ششصد هفتصد تا عضو داره. یه اکانت هم توی توییتر براش درست کردم که کم‌کم اون رو هم راه بندازیمش. خودم از وضعیت سایت کلیک راضی نیستم. خیلی وقته که تقاضا کردیم امکان یه سایت با امکانات حداقل براش فراهم بشه. امیدوارم که زود جوابم رو بدن و باهاش موافقت کنن.
یکی از کارهای دیگه‌ای که این روزها بهش علاقمند شدم، گرفتن عکس با موبایل و ارسال سریعش به اکانت فرندفیدمه. یه جور توییت تصویری. تقریباً هر کسی اونها رو ببینه متوجه می‌شه دارم به چی نگاه می‌کنم.
این گوگل لاتیتود هم هنوز اپلیکیشن خودش برای آی‌فون رو فعال نکرده که تستش کنیم. یه جورایی تو کفش موندم که ببینم چطور کار می‌کنه. فعلاً انتظار می‌کشیم تا فرهنگ انتظارمون ارتقا پیدا کنه.
امروز چشممان یا بهتره بگم گوشمان به صدایی روشن شد که مدعی بود بنیامین بهادری هست. از قرار معلوم یکی یه آهنگ سفارشی خونده برای تبلیغ ایرانسل که حداقل از نظر ترانه اعصاب خورد کنه و اولش هم گفته می‌شه که مال بنیامینه. آهنگ رو برای بهزاد فرستادم و بهم گفت که این صدای بنیامین نیست. به هر حال بهزاد یه جورایی کارشناس سر و صداهای آهنگین ایرانیه!