چند ویدئو از سامان کشاورز

شاید نماهنگ تو بدی از سینا فریاد رو دیده باشید. یک کار ویدئویی مستقل از ترانه که داستان مجزایی رو روایت می‌کنه. قبل از هر چیزی بگم که این کار به طور مستقل از این ترانه، یعنی ویدئوی Luv Deluxe، برنده جایزه اس‌اکس‌اس‌دبلیو و جایزه ساچی اند ساچی (ساعتچی) در سال ۲۰۱۰ شده. این ویدئو ببینید تا باقی ماجرا رو بعد بگم براتون.

سامان کشاورز یا اون طور که در سایت imdb نوشته سایمون کشاورز، در ۸ اوت ۱۹۸۶ در تهران متولد شد و در تابستان ۱۹۸۸ به کالیفرنیا مهاجرت کرد. از ۱۳ سالگی شبفته فیلم‌سازی بود. هر چند در سال های نوجوانی به کسب و کار علاقمند شد اما در ۱۸ سالگی تصمیم نهایی خودش رو گرفت و از اون به بعد روی ساخت فیلم تمرکز کرد و در مدرسه دانش خودش رو افزایش داد. در سال ۲۰۰۶ نخستین فیلم کوتاه خودش رو با نام Drug of Choice به پایان رسوند و جایزه منتخب بینندگان رو در جشنواره اسمال اسکرین هالیوود از آن خودش کرد.
اگر یه نگاهی به کارهای تولیدشده سامان بندازین، متوجه می‌شید که در بیشتر داستان‌هاش با زمان بازی کرده. روای داستان یک کنترل از راه دور رو در دست گرفته و هر جا که بخواد با دکمه‌هاش به عقب و جلو می‌ره و بیننده رو در زمان حرکت می‌ده.
یکی از بعترین کارهایی که ازش دیدم، باشگاه نیمه‌شب بوده در سه اپیزود. این سه تا ویدئو رو زیر هم می ذارم تا ببینید که چه شاهکاریه.

Russ Chimes – Midnight Club EP (Part 1: Never Look Back)

Russ Chimes – Midnight Club EP (Part 2: Tertre Rouge)

Russ Chimes – Midnight Club EP (Part 3: Targa)


اگه دوست دارید کارهای بیشتری ببینید، یه کلیک روی این لینک بزنین.

انیمیشن: حیات وحش

علی درخشی یکی از کارتونیست‌ها و انیماتورهای ایرانیه که انیمیشن «حیات وحش» اون موفق به کسب جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره بین‌المللی کارتون وانیمیشن AYACC چین شده.

این انیمیشن بانمک رو ببینید.

 

 

فراخوان نخستین جشنواره فیلم‌های ایرانی در لندن

1st London Iranian Film Festivalقراره که نخستین جشنواره فیلم‌های ایرانی در لندن برگزار بشه. چند روز پیش با دبیر این جشنواره و چند نفر دیگه از دوستان فیلمساز و منتقد و فعال حوزه سینما جایی قرار داشتم و درباره این جشنواره حرف زدیم. اگه همه چیز درست پیش بره این جشنواره می‌تونه خلاء نمایش فیلم‌های خوب ایرانی رو توی لندن پر کنه. شرایط شرکت در جشنواره خیلی سخت نیست. اما هیأت داوران ارزنده‌ای داره. به هر حال فکر کردم شاید بد نباشه یه توضیحات کوتاهی درباره این جشنواره بدم بلکه اگر کسی علاقمند به شرکت دادن فیلم‌هاش بود، باخبر بشه. ضمن این که یک بخش جانبی برای ارائه آثار عکاسی هم وجود داره.
هدف جشنواره
جشنواره فیلم لندن با هدف حمایت از فیلم‌سازان تجربی و حرفه‌ای در توسعه فرهنگ و هنر ایران برگزار می‌شود. شرکت در این جشنواره برای تمامی فیلم‌سازانی که فیلم‌هایشان با شرایط حضور در جشنواره منطبق باشد آزاد و رایگان است.
بخش فیلم
جشنواره فیلم ایرانی لندن در سه بخش برگزار می‌شود:
سینمایی: با مدت زمان بیش از شصت دقیقه
مستند: با مدت زمان کمتر از سه ساعت
فیلم کوتاه: با مدت زمان کمتر از سی دقیقه
مهلت ارسال آثار
پذیرش فیلم‌ها از ششم اوت (پانزدهم مرداد) سال جاری (۲۰۱۰ / ۱۳۸۹) آغاز شده و آخرین مهلت ارسال آثار روز هفده سپتامبر (بیست و ششم شهریور) خواهد بود.

ادامه

با ریدلی اسکات و کوین مک‌دونالد همکاری کنید

Life in a Day«زندگی در طول یک روز» یا Life in a day، یک تجربه جهانی تاریخی برای تولید یک فیلم کاربرساخت یا user-generated هست که قراره در یک روز ساخته بشه. امروز یعنی بیست و چهارم جولای شما ۲۴ ساعت وقت دارین تا شمه‌ای زندگی خودتون رو جلوی دوربین بیارین. فیلم‌های تولیدی انتخاب و به سرعت برای تبدیل به یک فیلم سینمایی تدوین می‌شن. این فیلم به تهیه‌کنندگی ریدلی اسکات و کارگردانی کوین مک‌دونالد ساخته می‌شه. تمام این پروژه با حمایت شرکت ال‌جی و روی سایت یوتیوب در حال انجام هست. اگر شما هم علاقمندین تا توی این پروژه باشین چند ساعت بیشتر وقت ندارید. توی صفحه این پروژه در سایت یوتیوب یه شمارش معکوس هست که داره به سرعت به صفر نزدیک می‌شه.
فیلم در جشنواره ساندنس در ژانویه ۲۰۱۱ اکران می‌شه و روی یوتیوب هم در دسترس خواهد بود. اگر فیلم شما پذیرفته بشه و توی فیلم نهایی باشه، شما به عنوان دستیار کارگردان یکی از ۲۰ نفری خواهید بود که می‌تونید در جشنواره ساندنس به همراه کوین مک‌دونالد شرکت کنین.
پ.ن: در صفحه سؤال‌های رایج این مسابقه آمده هر کسی که بیش از ۱۳ سال سن داشته باشه، می‌تونه فیلمش رو بفرسته مگر این که ساکن یا تابع کشورهای ایران، سوریه، کوبا، سودان، کره شمالی و برمه (میانمار) باشه یا جزو افراد یا نهادهایی باشه که توسط ایالات متحده در برنامه تحریم قرار گرفته باشن. دست یوتیوب درد نکنه!

ادامه

مسابقه بهترین ویدئوی نوروزی

Doreh, Social Networkجشنوراه نوروزی وبلاگستان هم یکی از آن کارهای ویژه و جالب است که به ابتکار فتحی عزیز شروع شده. من هم برای آن که یک هدیه نوروزی به ملت وبلاگپرور بدهم شما را دعوت می‌کنم به جشنواره ویدئوهای نوروزی. جریانش هم این است که سایت دوره یک شبکه اجتماعی است از دانشگاهیان و تحصیل‌کرده‌ها. این شبکه اجتماعی از آنها است که برای تشویق به عضویت جوایزی را در نظر گرفته است و البته برای عضویت نیاز به دعوتنامه دارد. این سایت به مناسبت آغاز به کار این سایت در جمعه ۳ اسفند ۱۳۸۶، به نخستین سه کاربری که تعداد دعوت‌شدگان آنها به دویست نفر برسد هدایای نفیسی در نظر گرفته است. اما یک مسابقه نوروزی هم در نظر گرفته شده است:
دوره از شما می‌خواهد از تعطیلات خود یک ویدئوی کوتاه بگیرید و در مسابقه نوروزی شرکت کنید. شرایط مسابقه از این قرار است:
* ویدئوی ارسالی می‌تواند در ارتباط با تعطیلات نوروزی، مراسم نوروز و یا سفری که رفته‌اید باشد.
* زمان ویدئو می‌تواند از سی ثانیه تا سه دقیقه باشد. استفاده از هر نوع دستگاه ضبط فیلم اعم از دوربین فیلمبرداری، گوشی موبایل و یا وب‌کم امکان‌پذیر است.
* به سازندگان سه ویدئو که از سوی بینندگان سایت به عنوان پرطرفدارترین شناخته شوند جوایزی مانند گوشی موبایل، دوربین عکاسی و پخش‌کننده موسیقی داده می‌شود. پرطرفدار بودن یک ویدئو بر اساس مجموعه‌ای از پارامترها شامل تعداد و متوسط آرای داده شده توسط کاربران سایت، تعداد مشاهده، نظرهای نوشته شده، و تعداد لینک‌های داده شده به ویدئو از سایت‌های دیگر محاسبه می‌شود.
برای شرکت در این مسابقه به این صفحه مراجعه کنید و از شرایط دیگر مطلع شوید.

کارت سوخت خودروی فرشته مرگ چند لیتریه؟

جشنواره فیلم فجر داره تموم می‌شه. تقریباً تمام فیلم‌های مطرح رو دیدم. کلی هم صدا و مصاحبه صوتی گرفتم که امیدوارم بتونم مرتبشون کنم و به صورت برنامه صوتی و گزارش متنی منتشرشون کنم. اما نکته مثبت جشنواره از نظر من هیچ‌کدوم اینها نیست. مثبت‌ترین ارزش جشنواره اینه که در طول ۱۰ روز روزنامه‌نگارها و اصحاب رسانه رو توی یک سینما گرد هم میاره. چه بهانه‌ای بهتر از فیلم برای حرف زدن، دور هم نشستن، قهوه و چای و آبمیوه خوردن و البته سیگار دود کردن آن هم با چاشنی شایعه و غیبت و سبزی پاک کردن‌های لایت! جشنواره فیلم فجر در سینما مطبوعات یک اردوی ۱۰ روزه هست که برای خبرنگاران ترتیب داده شده. قول می‌دم نطفه خیلی از همکاری‌ها و کارهای مشترک که در سال بعد انجام می‌شه توی همین ۱۰ روز بسته می‌شه.
از همه اینها گذشته امروز یک فیلم دیدم که باعث شد چند تا سؤال به ذهنم برسه. توی فیلم «جعبه موسیقی» فرزاد مؤتمن نقشی هست که رامبد جوان بازی می‌کنه. در واقع نقش یک فرشته مرگ رو بر عهده داره. یکی از کارمندان عزرائیل لابد. ایشون وظیفه داره که مرده‌ها رو برای رفتن به اون دنیا راضی و آماده کنه. خب توی این فیلم ایشون همیشه سوار یه ماکزیما می‌شه. سؤال من اینه که کارت سوخت خودروی ایشون چند لیتریه و از چه مرجعی صادر شده و از همه مهم‌تر چرا کمربند ایمنی نمی‌بنده هیچ‌وقت؟ واقعاًها!

فیلم‌واره سه

Fajr Film Festival Guide 3زیگزاگ– با پایان یافتن جشنواره فیلم فجر، در هفته‌های باقی‌مانده تا پایان سال خورشیدی، فیلم‌های ایرانی آماده قرار گرفتن در برنامه نمایش سینماهای تهران و شهرستان‌ها می‌شوند. فصل سینمایی بهار یا آن گونه که پخش‌کننده‌های فیلم در ایران می‌گویند، «سزون عید»، آغاز رقابت تازه‌ای برای فیلم‌ها و فیلمسازان ایرانی است که این بار، نه برای دستیابی به سیمرغ‌های بلورین بلکه برای پیشتازی در فروش بلیت سینماها، صف‌آرایی می‌کنند.
گرچه چندین دوره است که شرط حضور در جشنواره برای نمایش عمومی فیلم‌ها حذف شده و برخی تولیدات سینمایی، پیش از موعد جشنواره راهی سینماها می‌شوند، اما از همین حالا می‌توان پیشبینی کرد که بحث برانگیزترین و مطرح ترین فیلم‌های سینماها در سال آینده، از میان همان آثاری خواهند بود که در دوره ده روزه جشنواره بیست و پنجم به نمایش درآمده‌اند.
* بچه‌های ابدی
* اقلیما
* روز برمی‌آید
* رئیس

ادامه

فیلم‌واره دو

Fajr Film Festival Guide 2زیگزاگ– جشنواره فجر در بیست و پنجمین دوره نیز به روال هر ساله، هرچه به پایان نزدیکتر شد، گرمای بیشتری یافت. همان طور که پیش‌بینی می‌شد با نمایش آثار فیلمسازان مطرح، در نیمه دوم این جشنواره ده روزه، صف‌های سینماها رونق بیشتری گرفت و بر استقبال تماشاگران افزوده شد. تب جشنواره در واپسین روزها با خبر ورود مجدد فیلم داریوش مهرجویی، «سنتوری» به برنامه مسابقه و نمایش فیلم «اخراجی‌ها» ساخته مسعود ده‌نمکی، بالاتر گرفت. با این حال، فضای کلی جشنواره تحت تأثیر سینمای «معناگرا» و فیلم‌هایی با مضامین دینی و معنوی قرار داشت که نه تنها همچون سال گذشته، بخش ویژه‌ای را در جشنواره به خود اختصاص داده بودند، بلکه حضور پرشماری نیز در کنار فیلم‌های جنگی در مسابقه سینمای ایران داشتند.
* پابرهنه در بهشت
* باز هم سیب داری؟
* پارک‌وی
* سنگ، کاغذ، قیچی
* خون‌بازی

ادامه

فیلم‌واره یک

Fajr Film Festival Guide 1زیگزاگ– جشنواره فیلم فجر، بزرگ‌ترین رویداد سینمایی ایران به بیست و پنجمین دوره رسیده است.
در ربع قرن گذشته، این جشنواره ده روزه جایگاهی همچون «نوروز» سال سینمایی یافته است؛ نوروزی که زمان ارزیابی کارنامه سالانه است و در عین حال، گردهمایی‌ها و رویدادهایش درست مانند دیدوبازدیدهای سال نو، حاشیه‌های جذاب، چشم و هم‌چشمی و حرف‌های درگوشی را به دنبال دارند.
هر سال، سوز و سرمای بهمن ماه که آغاز می‌شود، بسیاری از سینماگران با شتاب می‌کوشند تا حاصل فعالیت‌های یک ساله خود را سروسامان دهند و فیلم‌هایشان را برای نخستین نمایش، آماده کنند. چند هفته بعد، تب جشنواره که می‌خوابد، برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های سال آینده یا گمانه‌زنی درباره سیاست‌های فرهنگی و وضعیت بازار شروع می‌شود.
در سالی که گذشت، پیش‌بینی می‌شد که سینمای ایران به دلیل تغییر در نگاه مدیریت فرهنگی کشور، دوره‌ای از رکود و بی‌رونقی را بگذراند. اما شکسته شدن رکورد فروش بلیت‌ها که حکایت رونق سینمای ایرانی داشت، ناظران را شگفت‌زده کرد.
اما این رونق تا بهمن ماه دوام نیافت و به صف‌های جشنواره کشیده نشد. بیرون ماندن فیلم‌های شاخصی مانند «علی سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی از برنامه این دوره، سبب شد که جشنواره فجر در روزهایی که از آغاز آن می‌گذرد، گرما و رونق همیشگی را نداشته باشد. صف‌های سینماهای جشنواره، امسال چندان طولانی نیستند و در برخی موارد هم صندلی‌های خالی زیادی در سالن مشاهده می‌شود؛ چیزی که برای تماشاگران پروپاقرص و قدیمی جشنواره فجر، کسانی که ساعت‌ها در سرما و گاهی زیر بارش برف صف می‌بستند تا فیلم‌های سینماگران مطرح ایرانی را در نخستین نمایش ببینند، باور کردنی نیست.
گذشته از تماشاگران، برخی حامیان مالی و آگهی‌دهندگان همچون «ایرانسل» هم از جشنواره روگردان شده‌اند و از حمایت مالی آن کناره گیری کرده‌اند.
* آدم
* آفتاب بر همه یکسان می‌تابد
* مینای شهر خاموش
* اتوبوس شب

ادامه

فیلم می‌بینیم!

Fajr Film Festivalنمایش فیلم‌های جشنواره بیست و پنجم فجر امروز رسماً شروع شده و من هم برای اولین بار تصمیم گرفتم که کل فیلم‌های بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران) رو ببینم. سال‌های قبل فقط تونستم بعضی از فیلم‌ها رو ببینم. چند تاییش رو با حوصله زیاد صف وایسادم و بلیتش زو تهیه کردم و چند تاییش رو هم از طریق دوستای بازیگرم و با بلیط میهمان. خب احتمالاً یه کم خنده‌داره که بعد از چند سال مداوم روزنامه‌نگاری بایستی ۴۰ هزار تومن پول ناقابل رو برای ۲۰ تا فیلم از جیب مبارک پرداخت کنم و مجله‌ها و روزنامه هایی که توش کار می‌کنم، کارت مخصوص خبرنگاران که چه عرض کنم، حتی یه دونه بلیت هم برام تهیه نکنه. حالا می‌تونید این رو به حساب خویشتنداری، حب نفس، غرور یا حتی خنگی و بی‌عرضگی من بذارید که مثل بقیه باید برم بلیت بخرم. آخ مردیم از مردم‌داری و شدت مهرورزی و همراهی با اقشار مردم. بگذریم از این که سر و کله زدن با دوستان غیرمطبوعاتی‌مان که در توهم این به سر می‌برند که ما در بلیت مفتکی غوطه می‌خوریم و بعضی‌هایشان که سال به سال خبری از حال ما نمی‌پرسیدند، این روزها مرتب تماس می‌گیرند که برایشان بلیت جور کنیم!
علی ای حال (دارین که سواد عربی رو؟) با کمک یکی از دوستان تونستم سری فیلم‌های بخش سودای سیمرغ یک و دو رو در بالکن سینما سپیده یک در سئانس‌های هشت و ده شب بخرم (چون خریدنش هم پارتی لازم داره). هر چند دوستان همکار مطبوعاتی‌مان در سینما فلسطین که سینمای مطبوعات هست، حضور دارند و قاعدتاً سر و کله‌شان در سینمای مردمی سپیده یافت می‌نشود، از امشب تا ده شب از شما ملت غیور تقاضا می‌شود اگه من رو اونجا دیدین، یه بای‌بای پرتاب کنید برام تا بلکه غم غربت هم به غم خرج از جیب اضافه نشه.
سعی داریم تا گزارش‌ها و گفت‌وگوهایی چند در این جشنواره انجام دهیم. تا چه پیش آید و چه در نظر اوفتد.

حاشیه‌ای بر پس‌لرزه‌های جشنواره یزد

قبل از هر چیز این را بگویم که این یادداشت نه جوابیه است و نه دفاعیه و نه به خاطر تهدیداتی مبنی بر پس دادن جوایز، که هر رقابت، جشنواره و یا مسابقه‌ای راضی و ناراضی دارد.
لازم دیدم توضیحاتی بر نوشته برخی دوستان بدهم یک بار برای همیشه و طبیعی است که منظور تنها رفع برخی شبهات است که از قول من و به نادرست پراکنده می‌شود.
ابتدا مواردی که در وبلاگ فناوری اطلاعات یزد آورده شده است:
در میزگردی که با دوستان بلاگر داشتم، بارها و بارها تأکید شد که اطلاق لفظ استاد نه شایسته ما است و نه وبلاگ‌نویسی استاد و شاگرد دارد مگر این که دوستان با کم‌لطفی قصد تمسخر داوران را داشته باشند که فبها. و اما بعد:
گفته‌اند که قرار بود نفرات اول تا بیستم اعلام شوند که نشده است. می‌گویم تا آن جا که من در جریانم قرار بود در هر بخش سه نفر به ترتیب رتبه اعلام شوند که شدند و با تلاش داوران وبلاگی هم به عنوان انتخاب ویژه به این جمع افزوده شد. من نمی‌دانم چه کسی به شما گفته است که انتخاب از میان چند وبلاگ صورت گرفته است. اتفاقاً انتخاب وبلاگ‌های برگزیده کاملاً مرحله‌ای بود. این را قبل از اعلام نتایج در نشست توضیح دادیم. تعجب من از این است شما که در ردیف اول نشست حضور داشتید چطور خاطرتان نمانده است که گفتم ما در هفته گذشته وبلاگ‌هایی را در مراحلی انتخاب کردیم و در دو روز آخر مرحله گزینش نهایی را انجام دادیم. امیدوارم پاسخ تیتر «یک روز برای داوری کافی نبود» را هم دریافت کرده باشید. درباره داوری بخش علمی – فنی. عارضم خدمتتان که داوری امری سلیقه‌ای است. من منکر آن نیستم کما این که بارها هم این نکته را در حضورتان عرض کردم. نتیجه داوری هم در این موارد سلیقه‌ای خواهد بود. بدیهی است که سلیقه شما با من متفاوت است. و باز هم بدیهی است که علاوه بر معیارهای مذکور مبنی بر رعایت مسائل فنی که مد نظر داوران بود، مسائل محتوایی انتخابی سلیقه‌ای دارد. وبلاگ شما از نظر محتوایی برای من دومین وبلاگ غنی بود و چه بسا از نظر یک شرکت‌کننده یا کارشناس دیگر بیستم هم نباشد. کما این که وبلاگ‌های پرمحتوای دیگری که در مضامین مهندسی صنایع، حقوق یا دریا و کشتی بودند که تنه به تنه برگزیدگان می‌زدند.

ادامه

اعتراض مسلمانان به راز داوینچی!

Da Vinci Codeرسا، سرویس بین‌الملل– مسلمانان کشورهاى مصر، هند و کانادا، توهین فیلم راز داوینچى به حضرت مسیح را محکوم کردند و خواستار جلوگیری از اکران آن شدند.
من هنوز فیلم راز داوینچی رو ندیدم. البته طبیعیه که ندیده باشم. برای این که هنوز اکران عمومی اون آغاز نشده و برای اولین بار روز قبل در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم کن به نمایش در اومد. در کنار اعتراض مسیحیان متعصب نسبت به نمایش این فیلم، مسلمانان برخی از کشورها نسبت به نمایش آن اعتراض کردند. در هند مولانا منصور على خان، دبیر کل علماى سنى هند، در گفت‌و‌گو با رویترز گفته: فیلم «راز داوینچى» تهمت‌هاىی ناروا و دروغى به حضرت مسیح نسبت داده است. قرآن مسیح را پیامبرى از سوى خداوند معرفى مى‌کند و داستان این فیلم مخالف چنین باورى است.
من کتاب راز داوینچی را دو بار خوندم. در این کتاب نه تنها نبوت مسیح زیر سؤال نرفته بلکه به جنبه انسان بودن عیسی تأکید شده. یعنی همون روایتی از مسیح که در قرآن هست. قرآن، عیسی رو انسان می‌دونه و نه فرزند او و راز داوینچی هم به مسیح جلوه‌ای انسانی می‌ده. به عبارت دیگر نکته‌ای که این کتاب بر اون تأکید داره اینه که مسیح ازدواج کرده بود و مانند خیلی‌های دیگر فرزندی داشته و در حال حاضر نسل او به طور مخفیانه به زندگی خود ادامه می‌دن و گروهی هم از این راز حفاظت می‌کنن. در عین حال کلیسا رو به تحریف واقعیات تاریخی و پوشاندن این حقیقت متهم می‌کنه.
محمد، پیامبر مسلمانان هم ازدواج کرده بود و فرزندش هم مادر نسلی بود که امامان شیعیان بودن. نامفهوم برای من اینه که سنت پیامبر یعنی ازدواج، با نبوت عیسی چه منافاتی داره که توهین به مسیحت تلقی و باعث اعتراض مسلمانان بشه؟

نوروزانه ۱

Lahijanاز وقتی که اومدم توی آدرس جدید، کمتر شد که روزنوشت هم داشته باشم. حالا که عیده و اتفاقات روزمره هم بیشتر می‌افته، از این جور نوشته‌ها بیشتر می‌شه این جا پیدا کرد. مخصوصاً که سرعت این کافی‌نتی که توش هستم خوبه. خب جریان از این قراره که من بیست و هفتم اسفند اومدم لاهیجان. هوا متغیر، گاهی آفتابی، گاهی ابری و گاهی هم نیمه‌ابری و کلاً غیرقابل پیش‌بینی. عرض کنم که گزارش سفر فعلاً در حد لاهیجان‌گردی بوده و البته یه مقدار چرخیدن توی رشت و این‌ها. دیشب هم توی هوای مه‌آلود گشت و گذار در بازار ماسوله به همراه هومن سیدی، آزاده صمدی و حمید پورسیف. این تا این جا. خوشبختانه گوشی جدیدم یه Sony Ercsson W800i محترمی هست و دوربین ۲ مگاپیکسلی باحالی داره که وادارم می‌کنه زرت و زورت عکس بندازم از در و دیوار. اصلاً به خاطر همین دوربین هم بوده که فتوبلاگم رو راه انداختم. حالا پنجم که برگردم تهران عکس‌هاش رو دونه به دونه می‌ذارم اون جا. ششم هم یه سفر یه هفته‌ای دارم به استانبول. اگه بشه که از اون جا هم عکس‌های خوبی بگیرم باز هم منتقل می‌شن به فتوبلاگ. خلاصه این که آسوده بخوابید که ما هم خوابیم.
از همه این‌ها که بگذریم، جشنواره زیر گنبد کبود و مراسم نوروزی ایرانیان در تورنتو رو که از اخبار دنبال می‌کردم، به نظرم حرکت جالب توجهی اومد. خیلی بهتر از این کنسرت‌های هر ساله که در جاهای مختلف برای ایرونی‌ها برگزار می‌شه. جداً دوست داشتم که اون جا بودم.

جشنواره دانشجویان وبلاگ‌نویس

چند تا کار پشت سر هم پیش اومد برام که کلی سرم رو شلوغ کرد. بعدش هم یه سفر به همدان داشتم واسه داوری جشنواره دانشجویان وبلاگ‌نویس و درآوردن بولتن جشنواره. یه جشنواره درست و حسابی و با برنامه ریزی دقیق بود. کلی هم بر و بچه های وبلاگ نویس اومده بودن و کلی هم از دوستان رو اونجا دیدم. خلاصه در کنار علیرضا شیرازی، محمود اروج زاده، محمود فرجامی، شهرام شریف، رضا شکراللهی، امید معماریان، شهاب مباشری، جلیل اکبری، علی پیرحسین‌لو، عطا خلیقی و کلی دیگه از بچه‌های دانشگاه همدان خیلی خوب بود و جای خیلی‌های دیگه خالی.
در همین زمینه:
انقلاب فیروزه‌ای، کامنتی برای گوریل‌ها، روایت خوابگرد از نخستین جشنواره‌ی دانشجویان وبلاگ‌نویس ایران
جشنواره وبلاگ‌ها و نگاه‌های مشتاق، امید معماریان
– راپورت اولین فستیوال وبلاگ نویسی محصلین در همدان، (۱) و (۲)، محمود فرجامی
در همدان چه گذشت؟ مصطفی قوانلوی قاجار

رقص مردان روی شیب

فیلم کوتاه این دوست عزیزمون با عنوان رقص مردان روی شیب توی جشنواره سونی پذیرفته شد و پنجشنبه در سینما فلسطین به نمایش در میاد. متأسفانه الان خبردار شدم که پدرش فوت شده. متأسفم. مهدی عزیز امیدوارم تو غم از دست دادن پدرت محکم باشی. من رو هم توی این غم شریک بدون عزیز. به تو وخونواده هنرمندت تسلیت می‌گم.
امروز دوست داشتم یه چیز خوب بنویسم. فعلاً که حالم گرفته شد تا ببینم بعدش چی می‌شه. چرا این روزها خبرها این قدر بد شده؟