مروری بر سینمای ایران در سال ۱۳۸۵

Iran Cinema Review 1385بی‌بی‌سی فارسیاگر اتفاقات سینمایی ایران در سال ۸۵ را به دقت بررسی کنیم به این واقعیت می‌رسیم که این سال یکی از خبرسازترین سال‌های سینمای ایران بود.
انتظار عمومی پس از تغییر دولت و به دنبال آن تغییر سیاست‌های سینمایی بر آن بود که سینمای ایران حداقل در فروش متحمل شکست شود اما با وجود تشدید ممیزی توانست از این نظر موفق‌ترین باشد چرا که گیشه ۸۵ بیش‌تر از هشت میلیارد تومان فروخت.
میم مثل مادر، به نام پدر
دو فیلم شاخصی که سال گذشته از بخش سینمای جنگ به نمایش درآمدند میم مثل مادر و به نام پدر بودند که به ترتیب مقام دوم و ششم را در رده ‌بندی فروش به دست آوردند. میم مثل مادر که آخرین ساخته رسول ملاقلی ‌پور بود، در کنار استقبال مردمی، با توجه به مضمون خود اعتراضاتی را از سوی برخی اصول‌گرایان به دنبال داشت.
به نام پدر، ساخته ابراهیم حاتمی کیا، نیز همچون کارهای پیشین این کارگردان، جنگ را از زاویه‌ای دیگر می‌نگرد. داستان این فیلم نیز همچون آژانس شیشه‌ای، ارتفاع پست و روبان قرمز به مشکلاتی می‌پردازد که میان نسل جنگ و نسل بعدیش پیش آمده است.
در کنار این دو فیلم می‌توان به فیلم طبل بزرگ زیر پای چپ کاظم معصومی نیز اشاره کرد که حکایتی در آخرین روز جنگ ایران و عراق است. این فیلم برخلاف بازی‌های قوی بازیگران کم‌تعدادش نتوانست رتبه‌ای بهتر از ۳۰ را در جدول فروش کسب کند.

ادامه

ایستاده با مُرغ

Singleداستان طولانی‌تر از آن است که من بخواهم ابتدایش را به خاطر بیاورم. این داستان را کم و بیش بسیاری از ما می‌دانیم. در صفحات جراید ما کم نیستند مطالبی که درباره تبعیض نوشته شده‌اند. تبعیض طبقاتی، تبعیض جنسیتی، تبعیض نژادی، تبعیض مذهبی و انواع و اقسام تبعیض‌ها که در سراسر دنیا به چشم می‌خورند و همواره عده‌ای را از برخی مزایا محروم می‌کنند و آزارشان می‌دهند. درباره هر کدامشان هم به تفصیل صحبت شده و نوشته و مقاله و بحث و جدل در گرفته است. اما من می‌خواهم درباره نوع دیگری از تبعیض بنویسم. تبعیض تجرد یا به کلامی دیگر آپارتاید تأهل!
۱
زمان: ۱۳۷۹
مکان: شهربازی
می‌خواهی با دوستانت چند ساعتی را داد و فریاد بزنی. هیجان، ترس و سرگرمی را با هم تجربه کنی. به پیشنهاد دوستان شهربازی برای تفریحی چند ساعته انتخاب می‌شود و پس از کلی درگیری در ترافیک خسته‌کننده شبی تعطیل، می‌رسی به مکان مورد نظر. مقابل در جلویت را می‌گیرند و راهت نمی‌دهند. علت را که می‌پرسی جوابت می‌دهند که «مجردها را راه نمی‌دهیم. فقط خانواده»!

ادامه