۷ ترفند عکاسی با گوشی

این روزها حتی خیلی از عکاسان حرفه‌ای دوربین‌های حرفه‌ای خود را کنار گذاشته‌اند و با گوشی عکاسی می‌کنند. در اینستاگرام عکس‌های متنوعی هم‌خوان می‌شوند اما چطور است که بعضی از این عکس‌ها فوق‌العاده‌اند؟ چرا دو نفری که از گوشی‌های یکسان استفاده می‌کنند، سطح عکاسی‌شان این همه از هم فاصله دارد؟ فارغ از این که دسته‌ای از افراد دانش عکاسی و ذوق هنری آن را دارند، ترفندهایی هم هستند که می‌توانند عکس‌های آماتورمان را حرفه‌ای‌تر کنند.
در این ویدئو ۷ ترفند عکاسی ساده اما عالی آموزش داده شده است.

در نهایت اگر اهل اینستاگرام نیستید، توصیه می‌کنم در این شبکه اجتماعی عضو شده و هنر عکاسی خود را با دیگران سهیم شوید. در اینستاگرام می‌توانید من را از اینجا دنبال کنید.

اینستاگرام و راه‌اندازی پروفایل کاربران

اینستاگرام عاقبت به درخواست پرشمار کاربران خود برای ارائه یک نمایه یا پروفایل تحت وب پاسخ گفت و حالا هر یک از کاربران این اپلیکیشن عکاسی معروف یک صفحه مستقل روی دامنه اینستاگرام دارند که به راحتی برای عموم و حتی کسانی که خود حساب کاربری اینستاگرام ندارند، در دسترس است.

در بالای این صفحه آخرین عکس‌هایی که به اشتراک گذاشته‌اید، دیده می‌شود که عوض می‌شوند. همراه اینها یک زندگینامه کوتاه از شما نوشته شده که خودتان پیشتر به حساب کاربری اینستاگرام افزوده بودید. در عین حال می‌توانید تصاویری بیشتری از آن چه را که همخوان کرده‌اید ببینید، کاربران دیگر را دنبال کنید، برای عکس‌ها نظر بگذارید و لایک بزنید و نمایه خود را به راحتی ویرایش کنید.

برای دسترسی به این صفحه کافی است در انتهای دامنه اینستاگرام، شناسه کاربری خود را بیافزایید. برای مثال نشانی نمایه من در اینستاگرام یه این صورت است: http://instagram.com/niimaa

پیشتر این امکان به کمک سایت‌های واسط دیگری چون ایستاتیگرام ممکن بود اما با این اوضاع جدید به نظر می‌آید که دکان این سایت‌های واسط تخته شود!

این امکان هنوز برای همه کاربران فعال نشده است اما به تدریج برای همه فراهم خواهد شد. اگر به دنبال اطلاعات بیشتر هستید، این نوشته وبلاگ اینستاگرام می‌تواند مناسب باشد.

خانم و آقای عکاس عزیز ویکی‌پدیا را دریابید

تقریباً می‌شه گفت انسان وبگردی نیست که گذرش به ویکی‌پدیا نیفتاده باشه. یک دانشنامه رایگان برای عموم کاربران اینترنت که توسط همه کامل می‌شود. پروژه ویکی‌پدیای فارسی هم در کنار زبان‌های دیگه داره به کار خودش ادامه می‌ده. هر کسی هم به نوبه خودش یه گوشه کار رو گرفته و سعی می‌کنه به جلو ببرتش.

اما در کنار همه مشکلات ریز و درشتی که نویسندگان و مدیران ویکی‌پدیای فارسی با اون دست به گریبان هستند، یه مشکل هست که کمی بهش بی‌توجهی شده. اون هم کمبود تصاویر در ویکی‌پدیای فارسیه. درسته که هنوز مقالات کمی داریم و مقالات موجود نقص دارن یا غلط املایی اما یک تصویر بهتر از هزار واژه عمل می‌کنه.

من عکاسان حرفه‌ای و آماتور زیادی رو می‌شناسم که هزاران عکس از اماکن و اشخاص گرفتند. در مراسم مختلف حاضر می‌شن و پرتره‌های خوبی تهیه می‌کنند. خیلی امیدوارم که این دوستان کپی‌رایت تعدادی از این تصاویر رو به گونه‌ای تغییر بدند که بشه ازشون در ویکی‌پدیا استفاده کرد. این صفحه در ویکی‌پدیا توضیحات خوبی درباره کپی‌رایت عکس‌های فلیکر می‌ده. اگه موارد موجود در این صفحه رو برای بعضی از عکس‌هاتون به وجود بیارید، می‌شه ازشون در ویکی‌پدیا استفاده کرد.

ادامه

عکس‌های اختصاصی از نمایشگاه ایفا ۲۰۱۱

هفته پیش برای ساخت برنامه کلیک نمایشگاه ایفا رفته بودیم و چند روز رو به طور کامل در غرفه‌های مختلف با فناوری‌های تازه سر و کله زدیم. نتیجه‌ش رو به طور قطع در هفته‌های آبنده خواهید دید. اما کمی درباره خود نمایشگاه:
نمایشگاه ایفا در برلین یکی از مهم‌ترین نمایشگاه‌های فناوری در دنیاست که تمرکزش روی محصولات مصرفی الکترونیکه. ایفا از سال ۱۹۲۴ یعنی ۸۷ سال پیش در حال برگزاریه و این دوره پنجاه و یکمین نمایشگاه بین‌المللی مخابرات و لوازم برقی خانگی بود.

انواع و اقسام فناوری‌های روز در قالب محصولاتی از قبیل گوشی همراه، نت‌بوک، تبلت، تلویزیون، کنسول‌های بازی و سخت‌افزارهای مربوط به شبکه و موارد متنوع دیگه نمایش داده می‌شن. در عین حال می‌شه نمونه‌های آزمایشی محصولاتی رو دید که معلوم نیست چند سال دیگه به تولید انبوه و به دست مصرف‌کنندگان برسن. مساحت این نمایشگاه ۱۳۴۴۰۰ متر مربعه و گشت و گذار توی همه این مساحت و همه غرفه‌ها و بررسی همه وسایل توی شش روز تقریباً کاری غیرممکنه اما در این مدت زمان کوتاه چند تا عکس گرفتم که می‌تونید اینجا ببینید.

ادامه

دست‌نوشته‌های بوداپست

این برای بار دوم بود که به مجارستان و شهر بوداپست می‌آمدم. دفعه پیش به خاطر کنفرانس گوگل به ابنجا اومده بودم. این بار علت دیگه‌ای داشت که اگه فرصت بشه توی پست‌های دیگه توضیح می‌دم. قبل از هر چیز بذارید کمی درباره این شهر و چیزهایی که توش دیدم صحبت کنم.
فرودگاه بوداپست در مقایسه با فرودگاه پایتخت‌های دیگه اروپا، فرودگاه کوچیکی محسوب می‌شه. بهترین راه برای رفتن به هتل اینه که به محض این که رسیدید، به پیشخوان اتوبوس‌های شاتل برید و اسم هتلتون رو بگید. این طوری چند نفر که هم‌مسیر هستند، سوار ماشین ون می‌شن و ارزون‌تر به مقصد می‌رسن.
هتلی که این چند روز توش اقامت داشتم، یک هتل چهارستاره بود. در مقایسه با هتل‌های چهارستاره ترکیه و لبنان باید گفت که یا باید به چنین هتلی شش تا ستاره بدن یا دو تا ستاره هتل‌های استانبول و بیروت رو ازشون بگیرن. هتل کنتیننتال زارا قبلاْ حمام بوده و تازگی بازسازیش کردند. در واقع مخروبه‌ای بود که بعد از بازسازی تبدیل شد به یک محل اقامتی دلپذیر با کارکنان مؤدب در مرکز شهر بوداپست. بوداپست یا به قولی بوداپشت از دو بخش بودا و پشت تشکیل شده که رود دانوب این دو بخش رو از هم جدا می‌کنه. بخش پشت شلوغ‌تر و شهری‌تره و بخش بودا از قرار معلوم ویلایی‌تر.

ادامه

هیپستاماتیک، اپلیکیشن محبوب عکاسی

من با آیفونم زیاد عکس می‌گیرم. به خصوص از وقتی که دوربین نیکون دی ۸۰ نازنینم سوخت. برای همین انواع و اقسام اپلیکیشن‌های عکاسی روبرای گوشیم گرفتم و امتحانشون کردم. هر کدوم هم ویژگی‌های خاص خودشون رو دارن. این وسط من اپلیکیشن هیپستاماتیک Hipstamatic رو ترجیح می‌دم. اون هم به خاطر جلوه‌هایی که می‌تونه به عکس‌ها بده.

شما یک بدنه دوربین دارید که می‌تونید لنزهای مختلف و فیلم‌های مختلف رو براش انتخاب کنید. اگه دوست داشته باشید می‌تونید لنزها و فیلم‌ها و فلش‌های تازه هم براش بخرید. از ویژگی‌های عکس‌های گرفته‌شده اینه که حاشیه‌های جالبی برای عکس‌ها می‌اندازه. زمان عکس‌ها هم توی دهه هفتاد میلاد می‌چرخه و جلوه‌های سی چهل سال پیش رو داره که من می‌پسندم. شما هم اگه از این تیپ عکس خوشتون میاد، این اپلیکیشن رو می‌تونید از فروشگاه اپل دریافتش کنید، باهاش عکس بگیرید و مستقیماً در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید.

نمونه عکس‌هایی که گرفتم رو می‌تونید توی توییت‌پیکم ببینید.

پروژه عکاسی خانه‌سوزان

می‌گن یه روزی یه مسابقه‌ای برگزار می‌کنند که اگه شما توی موزه لوور باشید و آتش‌سوزی بشه. اگه قرار باشه یه تابلوی نقاشی رو نجات بدید و با خودتون به بیرون ببرید، کدوم رو انتخاب می‌کنید؟ هر کسی یه جوابی می‌فرسته. اما اونی برنده می‌شه که این جواب رو داده بود: نزدیک‌ترین تابلو به در خروجی!

کاری ندارم که این حکایت چقدر واقعیه. اما بیاین به این سؤال جواب بدید. اگه خونه‌تون در حال سوختن باشه و قرار باشه که شما یه سری از وسایلتون رو بیرون ببرید، کدومشون رو انتخاب می‌کنید؟ رابرت هولدن، با پروژه عکاسی خانه‌سوزان یا  The Burning House سعی داره نشون بده که مردم چه پاسخی به این پرسش می‌دن. یک سؤال ساده که جواب‌های تأمل‌برانگیزی داره. بعضی از این جواب‌ها رو اینجا ببینید و برای مشاهده عکس‌های اصلی یه سری به سایت این پروژه بزنید.

پانورامای ویمبلی و فیس‌بوکی‌ها

جفری مارتین، عکاسی هست که این عکس پانورامای ده گیگاپیکسلی ۳۶۰ درجه از استادیوم ومبلی لندن رو می‌شه در سایت استادیوم ویکبلی ازش دید. البته عکس اصلی بیست گیگاپیکسل بوده که شاید بشه گفت بزرگ‌ترین عکس ورزشی پانوراما در دنیاست. هر چند عکس‌های مشابهی هم با همین کیفیت داشتیم که از اینجا می‌تونید ببینید.این عکس در جریان فینال جام حذفی انگلستان بین دو تیم منچسترسیتی و استوک سیتی در ۱۴ ماه مه گرفته شده. این عکس یکی از هزار عکس اختصاصی کیفیت‌بالا شمرده می‌شه که در حوزه عکس‌های ۳۶۰ درجه ورزشی پانوراما گرفته شده.

اگه یه سری به سایت این پروژه بزنید، می‌تونید با شناسه فیس‌بوکتون وارد بشید (البته امکان ورود بدون فیس‌بوک هم هست) خواهید دید که امکان حرکت در این تصویر و درشت‌نمایی اون وجود داره. اما نکته اینجاست که شما خواهید دید روی برخی از تماشاگران این بازی یک نشانگر قرار گرفته.

سایت از شما درخواست می‌گه که خودتون و دوستانتون رو توی این عکس بزرگ پیدا کرده و برچسب بزنید. در واقع خودتون رو تگ کنید. الان که دارم این پست رو می‌نویسم، نزدیک به بیست هزار نفر از تماشاگران این بازی، روی این عکس تگ شدن.

تکنیک این نوع عکاسی رو قبلاً در برنامه کلیک توضیح دادیم. سوای لنز و دو دوربین، چیزی که مهمه، یک نوع سه‌پایه هست که سری با یه روبات داره. این روبات میلی‌متر به میلی‌متر حرکت می‌کنه و یک عکس می‌گیره که بعداً این عکس‌ها در کنار هم قرار می‌گیرن و یک تصویر کامل رو تشکیل می‌دن.

جفری مارتین همون کسیه که عکس چهل گیگاپیکسلی پانورامای لندن رو گرفته و همون کسیه که عکس پانورامای کتابخانه استراهوف موناستری در انگلستان رو گرفته و البته پروژه‌های مشابه دبگه.

تو دلِ کیفِ کی، چیه؟

توی کیف شما چه چیزهایی پیدا می‌شه؟ این سؤالی هست که سوژه چند تایی سایت مثل این و حتی برنامه‌های تلویزیونی شده. برای خیلی‌ها جالبه که محتویات کیف یکی دیگه رو ببینن. حالا این می‌تونه از روی کنجکاوی باشه یا حتی شاید دوست دارن اخلاق ئو سلیقه طرف رو بدونن. این وسط گاهی چیزهای عجیب و غریبی هم پیدا می‌شه. مثلا براتون جالب نیست اگه توی کیف یه دختر پنجه بوکس ببینید؟

چند وقته توی فیس‌بوک یه صفحه درست شده که ایرانی‌ها از محتویات کیفشون عکس می‌گیرن و به اشتراک می‌ذارن. اگه دوست دارید یه نگاهی به عکس‌هاشون بندازید یا محتویات کیفتون رو به اشتراک بذارید، به این صفحه برید.

به نظرم مجموعه جالبی شده و فکر می‌کنم جالب‌تر هم بشه. بگذریم از این که بعضی‌ها حتی دنبال اینن که ببینن توی یخچال کی چیه!

عکاسی از باربی‌های قاتل

عروسک‌های باربی، شاید یکی از محبوب‌ترین اسباب‌بازی‌های قرن باشه. هر چند هیچ وقت جای لگو و بازیچه‌های فکری دیگه مثل مکعب روبیک رو نگرفت. به هر حال مهم نیست که این عروسک باربی چندی پیش ۵۰ سالگی خودش رو جشن گرفت و در طول این سال‌ها چندین بار تغییر چهره داد، مهم اینه که نماد زندگی آمریکایی شد.

چند وقت پیش وقتی که در محله کمدن لندن و بین مغازه‌ها و غرفه‌های بیشمارش قدم می‌زدم، توجهم به غرفه‌ای جلب شد که با استفاده از «باربی» و دوست‌پسرش «کن» صحنه‌هایی اروتیکی خلق کرده بودند که در نوع خودش عجیب بود.

چندی پیش در وبگردی‌هام به عکاسی به نام ماریل کلایتون برخوردم که برای خلق صحنه‌هایی که می‌خواست عکاسی کنه از باربی و کن کمک می‌گرفت. هر کدوم از این عکس‌های روایت‌گر یک داستان هست. خانوم ماریل در سایتش نوشته، کارش رو با عکاسی در سفر شروع کرده اما وقتی به یک اسباب‌بازی فروشی در توکیو می‌رسه، از مینیاتور ژاپنی ایده می‌گیره و سعی می‌کنه با عروسک‌ها داستانی رو خلق کنه و ازش عکس بگیره.

این عکس‌ها من رو به یاد کارتون هپی‌تری فرندز انداخت که ماجراش رو اینجا نوشتم. چند تا از این کارها رو اینجا می‌ذارم و اعلام می‌کنم که ممکنه بعضی از این کارها خوشایند همه نباشه. بنابراین اگه با تصاویر اروتیک، خشونت‌بار یا غیرعادی مشکلی دارید، لینک‌های این نوشته رو دنبال نکنید.