جدایی این مستقل کوچک

شاید الان زمان مناسبی برای پرداختن به فیلم جدایی نادر از سیمین نباشد. اما با این حال خواندن این یادداشت کوتاه حتی در این زمان خالی از لطف نیست.

نویسنده میهمان: تارا پارسا

جدایی نادر از سیمین با صحنه دادگاه شروع می‌شود و همان‌طور که از اسمش هم پیداست اختلاف، یکی از محورهای اصلی آن است. از اختلاف‌ نادر و سیمین، حجت و راضیه، حجت و نادر و همه دیگر که بگذریم، یک اختلاف ناپیدا در فیلم وجود دارد. تفاوتی که بین راضیه به عنوان نماینده زن‌های سنتی می‌بینیم و سیمین که بار زن روشنفکر را به دوش می‌کشد.

سیمین برای خودش تصمیم می‌گیرد و از حقی نسبتاً مساوی با همسرش برخوردار است. راضیه اما حتی وقتی برای کمک به خانواده‌اش برای کار می‌رود بازخواست می‌شود. او مدام در حال «ترسیدن» است. ترس از بی‌پولی، از این که بودنش با یک مرد، حتی پیرمرد از نظر اسلام برایش گناه محسوب شود، از این که شوهرش بفهمد سر کار می‌رود، ترس از دست دادن بچه‌اش، ترس از بی‌آبرویی و خوردن انگ دزدی، ترس از این که قاضی شوهرش را به بازداشتگاه بفرستد و دست آخر هم بزرگ‌ترین ترسش، این که مال حرام وارد خانه‌اش شود. انگار راضیه هیچ کاری جز ترسیدن ندارد و کیست که نداند ترس از ضعف سرچشمه می‌گیرد و آن‌که می‌ترسد، لااقل در موردی که ترسیده ضعیف.

در مقابل سیمین اما جنگنده است. به جای ترسیدن از چیزی که قرار است سرش بیاید سعی می‌کند شرایط را تغییر دهد. برای زندگی در خارج از کشور اقدام می‌کند، سعی می‌کند همسرش را همراه کند و بعدتر که ناامید می شود برای به دست آوردن دل دخترش به این در و آن در می‌زند. با همه این‌ها سیمین همیشه منتظر چیزی یا کسی است. ویزایش، شوهرش یا دخترش. سیمین همیشه یک «اما» دارد. می‌خواهد برود اما شوهرش نمی‌آید. می‌خواهد برود اما دلش نمی‌آید دخترش را تنها بگذارد. می‌خواهد بماند اما از دست شوهرش عصبانی است و….

ادامه

گوگل‌جا، سرویسی برای مشتری‌مداری

یکی از خدمات گوگل که به تازگی راه افتاده، «گوگل جا» یا Google Place هست. خلاصه کاری که ایم سرویس انجام می‌ده اینه که از شما درخواست می‌کنه تا درباره جاهایی که رفتید، اظهار نظر کنید. بهشون امتیاز بدید و یک چند خطی درباره‌شون بنویسید.

در چند سال اخیر هر وقت که می‌خواستم هتلی رو برای مسافرتم رزرو کنم، سری به سایت تریپ ادوایزر می‌زدم. هنوز هم این کار رو انجام می‌دم تا ببینم کسانی که از یک هتل، هاستل یا محل اقامی استفاده کردند، چه نظری درباره‌ش داشتند. اون وقت متوجه می‌شم که مثلاً فلان هتل چهارستاره در استانبول، کارکنان بی‌ادبی داره یا هفته پیش، کولر اتاق شماره ۳۰۵ خراب بوده و هتل نه تعمیرش کرده و نه اتاق مسافر رو عوض کرده. این طوری می‌شه تصمیم بگیرم که پولی که دارم خرج می‌کنم حروم نمی‌شه. این فرهنگیه که ما از اون به عنوان «تکریم ارباب رجوع» یا «مشتری‌مداری» در ایران نام می‌بریم اما کمتر بهش عمل می‌کنیم. بگذریم…

گوگل سال‌هاست داره داده جمع می‌کنه. همیشه هم سعی کرده که این داده‌ها رو تبدیل به اطلاعات ارزشمند کنه. تقریباً تمام این اطلاعات رو ما کاربران تولید می‌کنیم. گوگل سعی می‌کنه تا این اطلاعات رو به شکل قابل مصرف در بیاره و ارزششون رو مضاعف کنه و دوباره بهمون عرضه کنه. جریان «گوگل جا» هم همینه. رستوران، سینما، موزه، دانشگاه، گل‌فروشی، بقالی و خلاصه همه جا رو می‌شه توی این سرویس بررسی کرد. از طرفی دوستاتون رو هم می‌تونید در این سرویس اضافه کنید تا به هم کمک بیشتری کرده باشید. حدس من اینه که این سرویس یه جورهایی به سرویس جست‌وجوی اجتماعی گوگل که چندی پیش راه افتاد متصل بشه.

ادامه

ویروس کپی و پیست در سایت دادستانی کل کشور

البته این هیچ اشکالی نداره که آدم به مراجع معتبر و تقریباً بی‌طرفانه ویکی‌پدیا برای نوشتن یک مقاله یا شرح حال رجوع کنه. به ویژه که قرار باشه یک شخصیت رو معرفی کنه.
حالا هم اتفاقی نیفتاده، فقط سایت دادستانی کل کشور، یک مقداری عجله کرده و رفته برای صفحه شرح حال غلامحسین محسنی اژه‌ای، کل متن رو از مدخل مربوطه در ویکی‌پدیا کپی کرده و انداخته توی سایتش. حتی وقت نکرده لینک‌های میان‌متنی رو پاک کنه. اینه که الان توی صفحه یک همچین شرح حالی رو می‌خوانید که برای دادستانی کل کشور زیاده از حد بی‌طرفانه‌ست و حداقل بالاتر از حد و اندازه‌‌های تحمل یک سایت دولتیه. بخش‌های جالبش رو میارم این پایین و البته یک اسکرین‌شات ضمیمه‌ش می‌کنم چون نوشته داخل سایتشون احتمالاً در چند روز آینده منهدم خواهد شد.

ادامه

غرغرهای پایانی نمایشگاه اله‌کامپ ۸۵

نمایشگاه دوازدهم تمام شد. فایده عملی این نمایشگاه، نزدیک به دو جعبه تراکت تبلیغاتی و کارت ویزیت بود که نصفش رو تراکت‌های مربوط به پخش غذا و رستوران‌های محترم آی‌تی‌دوست تشکیل می‌دادند. و اما توجه شما را به اهم اخبار جلب می‌کنم:
– تجارت الکترومیخ: تصور بسیاری از فناورمردان و آی‌تی‌مندان جامعه ما از تجارت الکترونیک، همون نت‌ورک مارکتینگ است. یعنی چیزی در حد رابطه آقای گودرزی با خانوم شقایقی. یعنی رابطه‌ای میان انرژی هسته‌ای (که به قول بعضی‌ها حق مثلث ماست) با قارچ‌های پسالوتاکمپسترس (حال کردن اسم علمی رو؟) و ایضاً رابطه لوریس چکناواریان با پلنگ صورتی.
– بیزنس: البته نمایشگاه علی‌الخصوص چیز خوبی است و بسیار برای شرکت‌ها و بیزنس مفید به فایده می‌باشد. اما بیشترین سود برای غرفه‌های غذای هایدا، آیدا، هایلا، شهلا، مهلا، سهیلا و دوستان صنعت تولید ساندویچ به شیوه کامپیوتری است. بهترین کاسبی پاره‌وقت هم متعلق به دوستان مسافرکش خطی و غیرخطی و خط‌خطی مسیر محترم ونک به نمایشگاه است که برای این مسیر پنج دقیقه‌ای به ازای هر مسافر یک برگ تحفه سبز درویشی معادل هزار تومان تیغ می‌فرمایند.
– گوگل در نمایشگاه: غرفه ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات یک استند تبلیغاتی به قاعده درازی یک مرد در جلوی غرفه گذاشته بود که تصویر روی جلد یکی از شماره‌های آن بر رویش خودنمایی می‌کرد با لوگوی بزرگ شرکت گوگل. شماره مذکور مربوط به ویژه‌نامه گوگل بود. گزارش‌ها حاکی است که دوستان این غرفه بارها درباره فعالیت‌های آینده شرکت گوگل در ایران مورد سؤال قرار گرفته‌اند چرا که با مشاهده استند مذکور، بازدیدکنندگان نابغه آنجا را با غرفه گوگل در نمایشگاه اله‌کامپ اشتباه می‌گرفتند.
– سولاریون رایگان نمایشگاه: روز ما بعد النمایشگاه روز جمع‌آوری غرفه‌هاست. ساعت باز کردن در سالن‌ها ۱۰ صبح است. البته این ساعت در نسخه دهلی ۱۱ و در نسخه قونیه ۱۲ ذکر شده است. گزارش‌ها حاکی است که این اتفاق تا ساعت ۱۳ به تأخیر افتاد و شرکت‌کنندگان توانستند ساعات زیادی را زیر آفتاب دلنواز و در مواردی دلکش و در اوقاتی دلاویز مرداد ماه به بحث و تبادل دانش بپردازند و حمام آفتاب بگیرند و به رایگان پوستشان را برنزه کنند و مخشان را تفت نماند.
– فشن در نمایشگاه: چه می‌کنه این زانتوس. غرفه شرکت زانتوس به عنوان نماینده فشن تی وی و لا مُدا در نمایشگاه حضور داشت. در و دیوار این غرفه پر از مانکن‌ها، مدل‌ها و خوشتیپ مک کوین‌هایی بود که تی‌شرت‌ها، جین‌ها و خرت و پرت‌های دیگر تنشان کرده بودند و به ما غرفه‌داران کت و شلوار پوش به طرز غریبی دلت بسوزه پرتاب می‌فرمودند. رابطه این غرفه با نمایشگاه اله‌کامپ، فروشگاه الکترونیکش بود که همان طور که مشاهده می‌فرمایید بسیار الکترونیکی و پیپرلِس است.
– باب راس در نمایشگاه: این باب راس عزیز ما با آن موهای فرفری و شلوار جین و تپ لوند و دلبرانه‌اش نمایشگاه اله‌کامپ را بی‌نصیب نگذاشت. سی‌دی های آموزش نقاشی باب راس که با عنوان «لذت نقاشی با باب راس» و با شعار «آموزش نقاشی توسط بزرگ‌ترین نقاش دنیا» عرضه و به طرز زابلویی از تلویزیون خودمان ضبط شده بودند و در یکی از غرفه‌ها عرضه می‌شدند، جمعیت مشتاق را از شوق زیادی ترکاندند. گزارش‌ها حاکی است که پابلو پکاسو، لئوناردو داوینچی و ونسان ونگوگ شدیداً به رد صلاحیت توسط خبرگان نمایشگاه اعتراض کرده و خواستار حضور سی‌دی آموزش نقاشی خود در نمایشگاه شدند.
– آگهی میان‌برنامه: آوردن هر گونه ناهار از خارج به داخل ناهارشگاه ممنوع است چرا که ما بهترین غذا را با بهترین سزا به شما عرضه می‌کنم.
– بانیه پایانی: بدینوسیله (کدام وسیله؟) ما شرکت‌کنندگان دوازدهمین نمایشگاه الکترونیک، کامپیوتر، تجارت الکترونیک، موبایل، ساندویچ، سیب‌زمینی سرخ کرده، آب معدنی، نوشابه انرژی‌زا و خرده ریزهای دیگه از مسؤولان و برگزارکنندگان این بزرگ‌ترین اتفاق کامپیوتری کشور بابت اینترنت اینترنت‌لس InternetLess جهت استفاده از آن در طول نمایشگاه که با سرعت باورنکردنی نیم بیت در ثانیه عرضه شد و باعث مباهات و غرورمان به عنوان یک ایرانی گردید، تشکر می‌نماییم. در همین راستا (کدام راستا؟) پیشنهاد می‌شود تا دیش‌های مربوطه را به عنوان ماهی‌تابه در اختیار ارگان‌های ذی‌ربط قرار دهید تا هر ماه یک بار در آن املت درست کرده و در جهت برآورده شدن نذر اینترنت دوستان خیرات نمایند.