شمارش معکوس

۵- مسلماً شترمرغ برای این تخم نمی‌ذاره که دوست داره، قطعاً به خاطر اینه که نمی‌تونه بچه بزاد. نورهود حکیم
۴- این جمله حکیمانه فقط برای اثبات اینه که می‌گن بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. یعنی این که من از سفر برگشتم.
۳- خام بُدم، پخته شدم، سوختم. یعنی این که سفرای اینجوری خرجش زیاده و یه جایی از آدم بیخودی از گرما ملتهب میشه و می‌سوزه اونم به خاطر این که جنبه‌ش یوخده کمه.
۲- یکی از تجارب کسب شده در این سفر این می‌باشد که یادگاری نوشتن بر روی ابنیه قدیمی از جمله مفاخر ما ایرانیان است. جملات حکیمانه، از مشخصات فرزانگی نویسنده آن بوده و باعث می‌شود که صاحبان ابنیه (که در جهان دیگر به خوشگذرانی مشغولند)، دچار غلغلکی ناخوشایند شوند و کمی به مظالم رفته بر رعیت‌های خود بیاندیشند و بدانند که ملت و بازماندگانش انتقام خون از دست رفتگان خود را خواهند گرفت. «آقای امیر کبیر… به اتفاق خواهر و مادرم خدمت رسیدیم. تشریف نداشتید» یکی نیست به این مراجعه‌کننده بگه که بابا جان امیرکبیر که تو حموم فین زندگی نمی‌کرد که اینو رو در حموم نوشتی. باید میرفتی در خونش اینو می‌نوشتی. اصولاً امیرکبیر خدابیامرز به روایت تاریخ از حموم همچین دل خوشی نداشت.
۱- گفتم خواهر و مادر یاد یه مسأله دیگه افتادم. دیدین تا یه سیگار خوب میاد تو بازار و چند وقت میگذره، یه عالمه مشابه وطنیش سرازیر می‌شه؟ (اگه ندیدین پس این شماره رو نخونین) رو جعبه کنت و دانهیل (البته از نوع لایت) رسماً به زبون فارسی هشدار می‌نویسن. اگه قبل از انقلاب بود، می‌گفتم حتماً این سیگار به سفارش اداره دخانیات ایران توسط خارجی‌ها تولید شده. اما حالا چی باید بگم؟ یادش به خیر. از بین سیگارا، این سیگار بهمن حکایت غریبی داشت. بهمن سوئیسی بماند، یه جورش بود که بهش میگفتن بهمن خار مادر (همون خواهر مادر) کیفیتش از همه هم اسماش بیشتر بود. حکایت اسمش هم این بود که رو برچسب هشدارش نوشته بودن: «خواهر و برادر گرامی، مصرف سیگار برای سلامتی شما مضر است» یا یه چیزی تو همین مایه‌ها. اما رو انواع دیگه‌ش نوشته بودن: «مصرف‌کننده گرامی، مصرف سیگاربرای سلامتی شما مضر است» حالا سیگارای دیگه رو توضیح نمیدم. فقط بدونین که وینیستون خط ریز و خط درشت و کنت پرخط و بی وای و از این جور برنامه‌ها تنها انگیزه من برای سیگار کشیدنه (ارواح شیکمم)!
۰- یه چیز نامربوط. هیچ دقت کردین که چقدر خورشید خانوم شبیه بانوی آفتابه؟ (بابا جان چرا بد میخونین؟ آفتابه یعنی آفتاب می‌باشد). به هر حال من خوندن فارسی رو به انگلیسی ترجیح میدم.

فتوبلاگ یا وبلاگ عکس

شاید دوست داشته باشید که یه وبلاگی باشه که توش عکس‌هایی رو که می‌گیرین بذارین و به همه هم نشونش بدین و از نظراتشون آگاه بشید. خب اگه جدی به همچین چیزی نیاز دارین، می‌تونین از سایت Fotolog استفاده کنید. این سایت صفحه‌ای رو در اختیارتون قرار میده تا عکس‌های مورد نظرتون رو در اون آپلود کنین و برای تموم دنیا یه گالری عکس از کارهای خودتون تشکیل بدین. صفحه اول این سایت دو ردیف عکس داره که سمت چپ شامل آخرین عکس‌های آپلود شده از تموم فتوبلاگ‌های موجوده و سمت راست شامل عکس‌هایی میشه که بیشترین بازدید‌کننده‌ها رو در ۲۴ ساعت گذشته داشتن. در صفحه اختصاصی خودتون هم آخرین عکس در وسط صفحه وجود داره و سمت راست ردیفی از آخرین عکس‌های آپلود‌شده توسط شما و سمت چپ آخرین عکس‌ها از دوستان شما که به لیست دوستاتون اضافه کردین رو شامل میشه. برای نمونه فتوبلاگ من رو در این سایت ببینید. از جمله امکاناتی که این سایت بهتون می‌ده، امکان گذاشتن نظرخواهی برای هر عکس و اضافه کردن دوستانی که در این سایت صفحه دارن به لیست و در نتیجه نشون دادن آخرین عکس اونها در کنار فتوبلاگ شماست. نکته مورد توجه تو این سایت اینه که شما فقط اجازه دارین یک عکس در روز آپلود کنید و برای این که اجازه داشته باشید این مقدار رو افزایش بدین، باید براشون پول واریز کنین. اما برای یک عکس در روز این خدمت رایگانه.
از سرویس‌دهنده‌های دیگه تو این زمینه می‌شه از Fotopages نام برد. این سایت نسبت به سایت قبلی امکانات بهتری رو در اختیارتون قرار میده و شما تعداد بیشتری عکس رو می‌تونین آپلود کنین. نمونه فتوبلاگ ساخته شده در این سایت رو هم می‌تونید این جا ببینید. شما می‌تونید تو فتوبلاگتون در این سایت فارسی هم بنویسد و به عبارت دیگه این سایت یونیکد رو پشتیبانی میکنه. از افراد مشهوری که در این سایت فتوبلاگ ساختن، میشه به سلام پکس اشاره کرد که عکس‌هایی از عراق رو در صفحه خودش قرار داده.

هتل عباسی

از هتل عباسی اصفهان می‌نویسم. فعلاً که همه چیز ردیفه. اما یکی از دوستان بی‌معرفت اصفهانیمون که قرار بود ببینیمش احتمالاً از ترس این که بریم خونشون موبایلش رو جواب نمی‌ده. راستی این جا استفاده از اینترنت مفته. ساعتی ۴۰۰۰ تومن ناقابل. پس هر چه زودتر برم از کافی‌نتش بهتره. راستی این آقاهه هم با منه اینجا.
پ.ن: عکس‌های این سفر دو روزه به کاشان و اصفهان رو می‌تونین این جا ببینین. اگه دوست دارین که یه فتوبلاگ مثل این داشته باشین، یه توضیحاتی این جا نوشتم.

خروس زری، پیرهن پری

ای خروس سحری
چش نخود سینه زری
پیرهن زر به برت بود پیش از این
تاج یاقوت به سرت بود پیش از این
شنیدم رنگ پرت رفته
ببینم پرتو
تاج یاقوت سرت ریخته
ببینم سرتو
یه کم دیر جواب دادم شبح جان. خواسته بودی یه شعر عاشقانه بگیم از احمد شاملو. من فقط این رو پادم بود.

طنز تلخ اینترنت در ایران

۱- یکی از بزرگ‌ترین گروه‌هایی که برای جاری شدن قانون کپی رایت در دنیا تلاش می‌کنند، تفاوت بین یک سایت که سرویس مجانی ارائه می‌دهد را با یک کاربر ساده که به آدرس یک فایل در خارج از آن سایت لینک داده متوجه نمی‌شوند و کل سایت را به همین دلیل مسدود می‌کنند. انگار نه انگار این همه سایت و وبلاگ در باره هک و کرک در نت‌فیرمز و جئوسیتیز و بلاگ‌اسپات و هزاران سایت مشابه داریم. همچنین به نظر می‌رسد این گروه بزرگ (و لابد معتبر) مدافع کپی‌رایت در دنیا که تفاوت بین سایت سرویس دهنده و کاربر، و کرک نوشتن و در دسترس عموم قرار دادن را با لینک دادن به یک کرک در اینترنت درک نمی‌کنند، اسم و مشخصاتی به جز بزرگ ندارند!
۲- مدیران سایت مسدود شده در چند روز گذشته ناگهان عرق ملی‌شان‌ به جوش آمده و یک تنه متولی ناموس و آبروی کاربران اینترنت در ایران می‌شوند و در مقابل مقاله‌ای که CNN و رویتر در باره استقبال ایرانیان از سایت‌ها و وبلاگ‌های سکسی منتشر کرده‌اند (چه دروغ بزرگی!) ، به شدت واکنش نشان می‌دهند. آنها در حالی که رگ‌های گردنشان بیرون زده گزارش مذکور را با شدت و حدت تمام رد می‌کنند و نامه‌ی سرگشاده‌ای به دو زبان خطاب به خبرگزاری‌های مذکور می‌نویسند و خواستار پس گرفتن آن مقاله و عذرخواهی رسمی می‌شوند. نامه‌ی سرگشاده مذکور را نیز برای امضای دیگران در سایتشان قرار می‌دهند.
۳- بعد از این اتفاقات کماکان تمامی وبلاگ‌هایی که از آن سایت سرویس می‌گیرند، بر خلاف صفحه اصلی سایت و البته نامه سرگشاده اعتراض آمیز، در تعدادی از ISPهای معروف ایران قابل دسترسی نیستند و تنها می‌توان با دور زدن مسیر و به کمک پروکسی آنها را دید.
۴- روزها و هفته‌های گذشته بحرانی‌ترین و ملتهب‌ترین روزهای ایران در دو سه سال گذشته از نظر سیاسی و اجتماعی بوده‌اند.
۵- پرتقال فروش رفته امیر آباد بوق بزنه!

طراحی سایت در سه سوت

واقعاً عنوان وسوسه‌کننده‌ای به نظر می‌رسه مگه نه؟ مطمئن باشید تیتر جنجالی برای این مطلب انتخاب نکردم. حقیقت چیزی جز این نیست. امروزه تعداد سایت‌هایی که حامل ابزارهای آنلاینی برای طراحی سایت هستند، روز به روز در حال افزایشه. هدف این سایت‌ها ساده کردن کارهای تقریباً پیچیده‌ای از قبیل طراحی سایت، برای افرادی هست که تخصص طراحی ندارند و به همین علت هم شدیداً از سوی کاربرانی که قصد تشکیل یک سایت با ظاهر زیبا رو دارن، مورد استقبال قرار گرفته.
نمونه‌ای بسیار کاربردی که من با اون برخورد کردم، سایتیه با عنوان Presto Web Maker. عنوان این سایت کاملاً بیانگر سرویسی هست که ارائه می‌ده. امکانات این سایت برای ساخت صفحات اینترنتی به حدی زیاده که توضیح و تشریح اون در یک مطلب معرفی مثل این نمی‌گنجه. اول یک نمونه صفحه ساخته شده توسط من رو اینجا ببینین و بعد به گوشه‌ای از امکانات این سایت و به طور فهرست‌وار توجه کنین:

ادامه

یه چیزی تو مایه‌های دممون گرم

آقا جان این شبح عزیز خلاصه راضی شد که وبلاگش MT بشه. ما هم وبلاگش رو با همون شکل و قیافه قبلی بردیمش تو فرمت MT. حالا هم در حال طراحی یه قالب جدید هستیم تا سر و شکل آبرومندانه‌تری پیدا کنه و کلی امکانات بهش اضافه بشه. البته وبلاگ پرمحتوا احتیاجی به قالب خوشگل نداره. اما خب اگه قالبش هم خوشگل باشه باعث میشه خواننده‌ها هم غالباً از خوشی قالب تهی کنن. حالا بذارین قالبش بیاد، بعداً می‌فهمین ما چقدر کارمون درسته. به قول دوپونت از اونم بالاتر. می‌فهمین که ما خیلی خیلی کارمون درسته.

نوشته قدیمی

تقریباً یه سال پیش یه مطلب نوشتم با عنوان در تیر ماه به شما چه خواهد گذشت؟ داشتم دنبال یه چیزی تو آرشیوم می‌گشتم که دوباره خوندمش. کلی هم از پیش‌بینی‌های اون وقتم خندیدم. یه نگاهی بهش بندازین شاید شمام یه کم خندیدین.

وبلاگهای فارسی و باگهای سکسی!

نگاهی به آمار بینندگان سایتهای ایرانی در گروه سایتهای شخصی واقعیت تلخی رو به ما نشون میده. اینکه در بین این همه سایتها و وبلاگهای مختلف با مطالب مفید، وبلاگهایی که فقط به طرح مطالب سکسی و جنسی پرداختن هیت‌های بالای دایرکتوری‌ها رو به خودشون اختصاص میدن، جای تاسف بسیاری داره. بهرنگ فولادی یکی از مدیران پرشین‌بلاگ که بزرگترین سایت سرویس‌دهنده وبلاگهای فارسی زبانه، در قسمتی از وبلاگ خودش در اعتراض به گزارش بعضی از رسانه‌های خارجی میگه:
“در همین راستا اخیرا، خبرگزاریهای رویترز و CNN در دو مقاله مشابه با تیترهای متفاوت، مطالب و تحلیلهایی درباره وبلاگهای ایرانی منتشر کرده بودند. در هر دو مقاله به طور واضح سعی شده بود، عمده اشتیاق و علاقه وبلاگنویسان و خوانندگان وبلاگهای ایرانی به مسائل جنسی و فرهنگ غرب (که در مقاله از آنها به عنوان تابو نام برده شده است) ارتباط داده شود و چنین وانمود شود که کاربران ایرانی اینترنت به علت محدودیتهای اجتماعی در این زمینه ها به وبلاگنویسی و وبلاگ خوانی روی آورده اند!”
و در ادامه علت این نوع گزارشها رو اغراض سیاسی و اقتصادی میدونه. در دنباله هم آماری رو بر اساس هیت سایت خودشون ارائه میده.

ادامه

تکرار دوباره

هی من نمی‌خوام چیزی بنویسم، هی با دیدن این برنامه‌ها زورم میاد. الان تلویزیون داره برنامه‌ای پخش می‌کنه کاملاً شبیه همون برنامه که بعد از ۱۸ تیر ۷۸ پخش کردن. هیچ تفاوتی نداشت. دوباره صحنه‌هایی از پرتاب سنگ و آتش زدن نشون دادن. دوباره اماکن تخریب شده رو نشون دادن. دوباره و طبق معمول چند ماه اخیر یه تیزی هم واسه اینترنت کشیدن. دوباره همه رو آشوبگر نشون دادن. دوباره یه عده جای دانشجو اومدن و گفتن اینا دانشجو نبودن. دوباره یه عده جای مردم کتک خورده توی بیمارستان اومدن و گفتن ما داشتیم رد می‌شدیم از اونجا که اراذل کتکمون زدن. و حتما تا چند روز دیگر فراخوان یک تظاهرات ضدآمریکایی اعلام خواهد شد. و حتماً عده‌ای از دانشجویان به عنوان مزدور اعتراف خواهند کرد. و حتماً سخنی از خوابگاه همت به میان نخواهد آمد. و حتما لباس‌شخصی‌ها خواب و خیال بودند. و حتماً تخریب‌کنندگان ماشین‌ها تماماً اوباش بودند. و حتماً شیشه ماشین‌ها توسط افراد مزدوری که شبیه گروه فشار بودند شکسته شد. و حتماً تمام این اعتراضات از سوی وابستگان به بیگانه و مزدوران و وطن‌فروشان و دشمنان برنامه‌ریزی شده بود. راستی چقدر مزدور دور و برمونه. هیچ دقت کردین؟
آقا جان این قدرتنمایی‌های اون‌وری و این‌وری تا کی می‌خواد ادامه پیدا کنه؟ فکر می‌کنم آخرش باید یه تیمارستان خیلی بزرگ بسازن و همه مردم رو بفرستن اون تو. با این وضعیت احتمالاً همه دیوونه میشن.

YAHOO Launch، رادیو و تلویزیون شخصی

چطور می‌شه یه ایستگاه رادیویی و یا حتی تلویزیونی شخصی روی اینترنت داشت؟ داشتن یا نداشتن، مسأله این است.
خب زیاد کاری نداره. این یاهوی عزیز که مثل کمد آقای ووپی همه چیز توش پیدا می‌شه، امکاناتی در اختیارمون قرار داده که بتونیم این کار رو انجام بدیم. توی کوچه پس‌کوچه‌های یاهو، یه جایی هست به نام YAHOO Launch که تقریباً بهترین ویدئو کلوپ روی اینترنته. تو این صفحه در سه مرحله می‌تونین صاحب یه ایستگاه رادیویی بشین که موزیک‌های انتخابی شما رو واسه ملت پخش کنه. من این جا یه رادیوی نمونه ساختم که می‌تونین از این جا گوش کنینش. نکته جالب توجه اینه که یاهو امکان ساختن یه ایستگاه تلویزیونی جمع و جور رو هم به شما می‌ده. شما می‌تونین در صورت تمایل امکانات ایستگاه خودتون رو به سطح بالاتری ارتقا بدین. البته با پرداخت کمی پول. امکان دادن امتیاز به هر موزیک یا آلبوم و یا خواننده هم وجود داره. همه این مسائل برای ساخت ایستگاه تلویزیونی هم صدق می‌کنه که برای بینندگان، کلیپ نشون بده.

خط فارسی در اینترنت

این مطلب تو همشهری پنجشنبه و در ویژه‌نامه همشهری جهان نوشته شده بود که درباره قانون کپی‌رایت بوده. قسمتی از اون که به نظرم جالب بود و مربوط به فونت‌های فارسی مورد استفاده در کامپیوتره از این قراره:
در آینده خط فارسی در اینترنت به حاشیه رانده خواهد شد. امروز می‌بینیم حتی فارسی‌زبان‌هایی که برای نوشتن نامه الکترونیک به یکدیگر از زبان انگلیسی استفاده نمی‌کنند، کلمات فارسی را به خط لاتین می‌نویسند زیرا ما هنوز خط الکترونیک استانداردی برای فارسی نداریم. از آن جا که حاضر نیستیم امتیاز شرکت‌های بزرگ نرم‌افزارساز را به رسمیت بشناسیم و کارِ اساسی خرج دارد، شرکت‌های کوچک چیزهایی از این جا و آن جا کش می‌روند و سر هم می‌کنند و هر کس ساز خودش را می‌زند. یکی از تازه‌ترین تحولات در عرصه نرم‌افزار این است که شرکت مایکروسافت در نظر دارد خط فارسی استانداردی به نام ام. اس. اویغور به جریان بیندازد. بله، درست خواندید: خطی برای زبان اویغوری. قابل پیش‌بینی است که تکه پاره‌هایی از این خط نسخ هم، که به اعتقاد صاحب نظران بسیار زیبا از کار درآمده، وارد خط الکترونیک ما شود، مایی که می‌پنداریم زبانمان ستاره تابان ادبیات جهان است. از مدیران مایکروسافت نقل کرده‌اند که گفته‌اند نمی‌دانند چرا فارسی‌زبان‌ها پول روی هم نمی‌گذارند تا برای خودشان خط استانداردی درست کنند. جان کلامشان این است: ایرانی‌ها نشسته‌اند تا ما چند سال روی فونتی کار کنیم و بعد آنها به یغما ببرند. دروغ می‌گویند؟ این است نتیجه سر به دنیا و عقبی فرو نیاوردن و حق مؤلف را به رسمیت نشناختن. جای تردید است با خط‌های الکترونیک شکسته بسته‌ای که تمام عالَم می‌داند مسروقه‌اند بتوان ادبیات ملتی را جهانی کرد.
متن کامل مقاله آقای محمد قائد رو این جا می‌تونین بخونین.

معرفی از نوع سوم

روایت است که بیشتر عناصر موفق در امر وبلاگ نویسی یا کامپیوتر خوانده‌اند یا دست و نظری بر قلم و هنر دارند.
آن خط سوم منم!

شمارش معکوس

۳- این روزها به برنامه‌های متنوع(!) ماهواره رو که نگاه می‌کنم بعضی چیزها رو می‌بینم که حرصمو حسابی در میاره. از یه طرف جناب شاهزاده پهلوی میاد و بسیار سعی می‌کنه که لفظ قلم صحبت کنه و کلی با قیافه مظلوم از همبستگی و تاریخ سری ورودش به ایران صحبت کنه. بعدش هم یه عده از پسرخاله‌ها و پسرعموهاش زنگ می‌زنن و می‌گن که ما از فلان جا هستیم و سلطنت‌طلبیم و فلان و بهمان. تو رو خدا بیا که ما شدیم چشمای منتظر به پیچ جاده. از اون طرف آقای دبیرکل حزب کمونیست کارگری میاد و به زور می‌خواد به همه تفهیم کنه که بهترین حزب، حزب ماست. دیدن وقتی می‌خواین سر یه بچه رو گول بمالیم بهش می‌گیم که: «نوید جون (مثلاً) پسر خوبیه. من می‌دونم تموم غذاشو می‌خوره». اون وقت نوید جون سعی می‌کنه برای اثبات ناناز بودنش غذاشو تا ته بخوره. حتی اگه از فرط سیری عق بزنه. این جناب هم هی تکرار می‌کنه که این روزها در اقصی نقاط ایران جوانان کمونیست دارن مبارزه می‌کنن و تو محله‌هاشون شوراهای کمونیستی درست کردن. به زور می‌خواد به ملت تفهیم کنه که شماها کمونیستین اما خودتون خبر ندارین.
آقا جان یه کم چشاتون رو باز کنین. شما به خودتون هم دارین دروغ می‌گین چه برسه به ملت. فکر کردین همه طفلن که هیچی رو نفهمن؟ آقا جون این مردم توی این ۲۵ سال کلی تجربه کسب کرده. دیگه گذشته اون دوره فقط و فقط شعار دادن. مردم ما اگه ریختن تو خیابون، برای اینه که ذله شدن از یه چیزهایی. شما اول استراتژی خودتون رو مشخص کنین که اصلاً اجازه حرف زدن به اندیشه دیگه می‌دین یا نه. بعدش بیاین تبلیغ کنین. شما همین الان فکرتون به جای کارهای جدی پاره کردن پرچم سه رنگ و جایگزینی پرچم سرخه. عجب گیری کردیما. بذارین ملت کار خودشون رو بکنن. هر کدوم نگیرین یه طرف این لباس داغون شده رو که از وسط جر می‌خوره.
۲- حالا از این بگذریم. جریان این جشنواره ۳ تا ۲۰ تیر رو که شنیدین ایشالله. نمی‌دونم چطور شده دولت فخیمه ایران دلش به حال ملت سوخته. دولتی که صدا و سیماش بابت پخش برنامه‌هاش رو قبض برق مردم هزینه میکشه، چطور شده قراره ۱۷ روز برنامه رایگان بذاره واسه ملت؟ اون هم تو ورزشگاه آزادی و اجرای کنسرت آریان و عصار و غیره؟ فکر بد نکنین بابا، به قول یکی حتماً گودبای پارتیه!
۱- از این هم بگذریم؟ باشه گذشتیم… یه چیزی خوندم تو وبلاگ NeoMinds. بهرنگ، مطلبی نوشته با عنوان وبلاگ‌های ایرانی و قضاوت‌های مغرضانه. در قسمتی از این مقاله اومده:
«خبرگزاری‌های رویترز و CNN در دو مقاله مشابه با تیترهای متفاوت، مطالب و تحلیل‌هایی درباره وبلاگ‌های ایرانی منتشر کرده بودند. در هر دو مقاله به طور واضح سعی شده بود، عمده اشتیاق و علاقه وبلاگ‌نویسان و خوانندگان وبلاگ‌های ایرانی به مسائل جنسی و فرهنگ غرب (که در مقاله از آنها به عنوان تابو نام برده شده است) ارتباط داده شود و چنین وانمود شود که کاربران ایرانی اینترنت به علت محدودیت‌های اجتماعی دراین زمینه‌ها به وبلاگ‌نویسی و وبلاگ‌خوانی روی آورده‌اند!»
نکته جالب توجه اینه که منابع خبری این مقالات از تحلیل‌هایی گرفته شده که تو کنفرانس BlogTalk اخیراً در شهر وین کشور اتریش برگزار شد، مطرح بوده. فقط یه سووال: این جناب حسین درخشان تو این کنفرانس چی کار می‌کرده پس؟ یعنی سخنرانیش یه اپسیلون تأثیر هم روی شنوندگان نذاشته؟