پنجشنبه عصر رفتیم به سالن میلاد، محل برگزاری اولین جشنواره وب، وپ و نشریات الکترونیک. محلی که برای غرفه وبلاگنویسان تدارک دیده شده بود، فضایی بود به شکل یک مستطیل ۱۰ در ۱۵. اما هیچ خبری از در و دیوار غرفه نبود. ما مونده بودیم که چطور به نصابهای پارتیشنبند بگیم که دیوارهای غرفه رو واسمون بکارن. به هر کی هم که میگفتیم، جواب میداد که به من مربوط نیست (این هم از گرفتاریهای یک غرفه رایگان).
بگذریم از اینکه رئیس و دبیر جشنواره واقعاً هر کاری که از دستشون برمیاومد برامون انجام دادن اما نهایتاً با تعدادی از بچهها مجبور شدیم که تا ساعت ۴ صبح اونجا بمونیم، بلکه بتونیم یه سر و شکلی به غرفه بدیم. همون شب به چند تا از بچهها زنگ زدیم تا بیان کمک و بر و بچههای کافه بلاگ رو هم خبر کردیم تا وسایلشون رو جمع و جور کنن و بیان. خلاصه حکایت گرفتن کامپیوتر برای غرفه و میز و صندلی هم حکایتی بود هفتاد من کاغذی.
از اونجا که رفتیم بیرون (یعنی تا وقتی که انداختنمون بیرون)، تازه اومدم خونه و دو، سه ساعتی خوابیدم. ساعت هشت و نیم صبح هم از خواب پا شدم تا برم نمایشگاه بلکه بتونیم با بچهها یک خط اینترنت برای غرفه جور کنیم. خلاصه میز و صندلیها رو چیدیم (تنها چیزی که برای پر کردن یه غرفه ۱۵۰ متری داشتیم، همین میز و صندلی بود).
روز جمعه هم یه سر بودیم و هزار سودا. باید حواسمون جمع میبود به همه جا. امروز هم نتونستم برم اونجا اما فردا اونجا خواهم بود.