میگفت مثه طعم بستنی بودم که همه دوسش دارن. میلیسنش و بعد میرن سراغ بعدیش. میگفت حالم بده. توی سرم پر از صدای وزوزه. میگفت دلم یه عالمه بستنی میخواد که بتونم دلمو باهاش بتونه کنم. میگفت یه عالمه هوای سنگینه توی سینمه که نه میشه تفش کرد و نه عقش زد بیرون. مسمومه. میگفت دو بار عاشق شدم. یه بارش رو خودم، خودم نبودم، یه بارش رو اون خودش نبود. میگفت دومیش توی خواب بود. میگفت…
گفتم…
ماه: فوریه 2004
تولدم مبارک!
مثه اینکه تولدم مبارک!

آینهای که نشکست ۲
سر راهمان پیتزایی خریدم و آمدیم توی خانه. نشست روی مبل و روسریش را از سرش برداشت. پیتزا را جلویش گذاشتم.
– بخور تا سرد نشده.
– تو چی؟
– من نمیخورم. حالم از هر چی غذای سوسیس کالباسیه، بد میشه.
نگاهی به چشمهایم کرد و تکهای از پیتزا کند. از یخچال برایش آبپرتغال آوردم. برای خودم هم لیوانی ریختم و سیگاری هم پشتبندش گیراندم. در و دیوار خانه را دزدانه میکاوید. چشمانش انگاری گرسنهتر از دهانش بودند. میدیدم که لابلای لقمهها سوؤالاتش را میبلعد و من لابلای پکهای عمیق، زیبائیش را.
– نمیخوای بدونی توی خیابون چکار میکردم؟ از کجا اومدم؟ اینجا چه میکنم؟
– …
– من دو روزه خونه نرفتم.
– من میرم بخوابم.
– مرسی. شب بخیر.
– شب بخیر.
****
صبح از سنگینی به خواب رفته دستم بیدار شدم. نفهمیدم که کی آمد و کنارم خوابش برد. دستم را به آرامی از زیر سرش بیرون کشیدم و لباسهای بیرونم را پوشیدم.
وقتی که میرفتم یادداشتی برایش نوشتم که: «من رفتم سر کار. خواستی میتونی بری دوش بگیری. همه چیز توی حموم هست. یه خورده خرت و پرت هم توی فریزره. هر چی خواستی برای خودت درست کن و بخور.»
وقتی که برگشتم یادداشتی برایم نوشته بود که: «من رفتم. برات غذا درست کردم. روی شوفاژ گذاشتم که گرم بمونه. خدانگهدار.»
چگونه یک نام مناسب برای سایت خود انتخاب کنیم؟
«دیگر هیچ نام خوبی برای سایت موجود نیست.» این جمله را بارها از زبان دیگران شنیدهایم و بیشتر به این معناست که تمام نامهای مناسب قبلاً اشغال شدهاند. البته منظور از نامهای مناسب، نامهای کوتاه، شیک، گویا و البته با پسوند دات کام است. اما من عقیده دارم که اگر کمی خلاق باشیم، همواره میتوانیم نامی را که مناسب سایتمان باشد انتخاب نماییم.
شش نشانه یک دومین خوب
اجازه دهید که مشخصات یک دومین خوب را فهرست نمایم:
۱- یک دومین خوب کوتاه است: البته هر روز بیش از قبل، شانس یافتن یک دومین با تعداد حروف کم، سخت و سختتر میشود اما من اگر بخواهم همین الان میتوانم دومین infoir.com را ثبت کنم. شما برای ثبت چنین دومینی دلایل بسیاری میتوانید پیدا کنید. با این نام شما میتوانید اعتبار مناسبی برای سایت خود کسب کنید ضمن اینکه املای آن به نوعیست که امکان نگارش نادرست را به حداقل میرساند. نامهای طولانی بیشتر اوقات مناسب نیستند. اگر شما بخواهید نام شرکت خود را تماماً در دومین خود وارد نمایید به این مشکل برخواهید خورد. مخصوصاً اینکه مدتیست اجازه ثبت شرکتها را در ایران برای کمتر از سه کلمه نمیدهند و بازدیدکنندگانتان در این صورت دچار مشکلات نگارشی خواهند شد. ضمن اینکه برگردان کلمات فارسی به املای پینگلیش همواره منحصر به فرد نیست. فرض کنید نام شرکت شما وب افزار بیکران باشد. در این صورت دومین شما به اینصورت خواهد بود: webafzarebikaran. علاوه بر اینکه اغلب افراد با درج یا عدم درج حروف صدادار مانند اِ به پینگلیش مشکل دارند، باز هم ممکن است که در تلفظ صحیح کلمه بیکران دچار مشکل شده و آن را بیکاران بخوانند. شما میتوانید با بازی روی کلمات به ترکیبهای مناسبی برسید. یکی از دوستان که با نام بیبیگل در مطبوعات مطالب طنز مینویسد، برای ثبت دومین خود به صورت Bibigoal.Com به ما مراجعه کرد. با اینکه نام مورد نظر ایشان ثبت نشده بود، با کمی دقت متوجه شدیم که میتوان این نام را کوتاهتر کرد بدون آنکه آسیبی به تلفظ، مفهوم و یا ساختار ترکیبی آن بزند. نام پیشنهادی من با حذف دو i همراه بود و نهایتاً نام مورد نظر بهصورت Bbgoal.Com ثبت گردید.
آینهای که نشکست ۱
همه چیز اتفاقی بود. ماشین حمید را بردم که سر راه بنزین بزنم و بگذارم توی گاراژ که فردا صبح وسط راه خاموش نکند. پول بنزین را که حساب کردم و راه افتادم. هنوز چند ده متری دور نشده بودم از دهانه پمپ بنزین که دیدم شبحی ایستاده و با یکی از ماشینهایی که راه را بند آورده بود بحث میکند. صدایش را که نمیشنیدم. فقط از روی حرکات دست و سرش بود که حدس زدم بحث میکند. ماشینهایی که جلویش ترمز میزدند، ترافیکی طولانی درست کرده بودند. خواستم دور بزنم ماشین جلوئیم را که موتورسواری جلویم پیچید. زدم روی ترمز. در عقب ماشین باز شد و شبح که حالا دختری بود خودش را چپاند گوشه ماشین.
– آقا میشه منو از دست اینها نجات بدین؟
راه افتادم و پیچیدم توی اولین خیابانی که از کنارم میگذشت.
– مسیرتون کجاست خانوم؟
– نمیدونم. شما کجا میرین؟
– میرم خونه!
انگار که عصبانی شده باشد. پرسید:
– میدون بعدی پیاده میشم.
خیابانها شلوغ بود و داشت من را هم کلافهتر میکرد. از آینه نگاهی به او انداختم. قیافه بانمکی داشت. سنش بالاتر از ۲۳ یا ۲۴ نبود. کنجکاو شده بودم که آن موقع شب توی خیابان چه میکند. از طرفی هم نمیخواستم باز ناراحت شود. هر چه باشد تا میدان بعدی بیشتر میهمانم نبود. بیمقدمه پرسید:
– آقا شما مجردین؟
-…. بله.
– یعنی تنها هستین؟
– بله تنها هستم.
– میشه من امشب رو بیام خونه شما؟
نمیدانستم که چه باید بگویم. من تنها زندگی میکردم. از لحاظ اینکه دختری به خانهام رفت و آمد کند مشکلی نداشتم. اصولاً به دلیل دوستان زیادی که داشتم، رفت و آمد دخترها و پسرهای هم سن و سال خودم به خانهام زیاد بود. همسایهها هم کاری به کارم نداشتند. از طرفی نمیتوانستم به غریبهای هم اعتماد کنم و بیمقدمه به خانهام دعوتش کنم. اما…
– من شما رو نمیشناسم خانوم. اما شما میتونین به خونه من بیاین به شرطی که…
حرفم را قطع کرد و گفت:
– آقا خواهش میکنم…
– نگران نباشین. من انتظاری از شما ندارم خانوم. خواستم بگم به شرطی که فردا برین.
– باشه.
…… ادامه دارد …..
قرار اینترنتی
امروز توی سایت اخبار فناوری اطلاعات ایران خوندم که هفت دختر و پسر رو به خاطر قرار اینترنتی دستگیر کردن. علتش هم ظاهر نامناسب عنوان شده بود. و البته ۱۵۰ هزار تومان رشوه! درباره رشوه که اظهر من الشمسه! لازم به توضیح نیست… اما درباره قرار اینترنتی. من نمیدونم از کی تا حالا قرار گذاشتن جرمه؟ اصرار درباره این موضوع که قرارهای اینترنتی یک نوع استفاده نادرست از اینترنته و بزرگ کردن اون بسیار عجیب به نظر میرسه! بگذریم از همه این مسایل. من یه حرف دارم که اگه نزنم، حناق میگیرم. این برادرهای غیور که این همه دغدغه سلامت اجتماعمون رو دارن میشه مشخص کنن که درجهبندی جرم رو چطور انجام میدن؟ همین پارسال بود که سه نفر دزد آسمون جل -بدون اینکه صورت خودشون رو بپوشونن- اومدن کافینتم توی مرکز خرید اکباتان (همونجا که این ۷ نفر دستگیر شدن)، و بعد از اینکه منو با چاقو زدن، مغازه رو خالی کردن. این برادرهای غیور اون موقع کجا بودن؟ یا شاید هم قرار گذاشتن جرم بزرگتری از دزدی مسلحانه محسوب میشه؟!
خود کم می نی مال بینی
اخیراً می نی مال خونم بدجوری تو ذوق می زنه. نه؟!
لیلی با من است
اگر با من نبودش هیچ میلی*
چرا پی ام فرستاده ست خیلی؟
* همون ایمیل
شمال و آره و اینا
از اولش هم قرار بود این چند روز تعطیلی رو برم مسافرت. بعدش به خاطر اینکه دوستی قرار بود ماشینشو بیاره و ماشینش به امید خرید یک ماشین جدید فروخته شد و ماشین جدید هم جور نشد، برنامه شمال رفتنم به کل کنسل شد. دوشنبه شب که رفتم خونه دیدم شماره موبایل نوید افتاده روی تلفن و وقتی که زنگ زدم بهش، گفت که کرج منتظرم هستن تا بیام و با هم حرکت کنیم. اون هم به خاطر این که تازه فهمیدن آرش (یه همدانشگاهی قدیمی که تو کرج باشگاه بیلیارد معروفی داره)، هم ماشین داره و خلاصه جا ردیفه و از این حرفا. بماند که من چطور تونستم از ساعت ۱۱ شب وسایلم رو جمع کنم و دوستم رو تا خونشون برسونم و بیست دقیقه هم اونجا بشینم و برم آزادی توی اون بلبشو ماشین کرج گیر بیارم و ساعت ۵/۱۲ هم اونجا باشم. یه چیزی شبیه معجزه بود که رسیدم. خلاصه راه افتادیم و توی این چند روز خودم رو از خوشگذرونی به حد مرگ لبریز کردم. به لاهیجان خودمون فقط یه نیم ساعت رسیدم. همش ول بودیم بین انزلی و رشت. یه روز هم رفتیم ماسوله و کبابخورون و از این حرفا. زیر بارون جوجه کباب درست کردن و سگلرز زدن هم حالی داشت واسه خودش! یه روزش که عروسی یه همکلاسی دانشگاهی بود. عروسیهای اونجا رو که خبر دارین چطوره؟ مختلط و بزن و بکوب و بخور و بنوش! تا ۴ صبح اونجا بودیم. به یاد ایام جوانی هم کلی دختربازی کردیم! و ایضاً بعد از سالها هم تجربه یواشکی رفتن به خونه دختر رو توی شهرستان! فکرش رو بکنین که میرین خونه یه دختر، بعدش میفهمین که یارو همکلاسی یه دوستدختر قدیمی بوده! هاها! عالمی بود. دنیا مثل این که کوچیکتر از این حرفاست! تازه فهمیدم اون دوستدختر قدیمی که ازدواج کرده بوده، حالا یه پسر داره که اسمش هم بطور بسیار اتفاقی هست نیما! یه جورایی آدم احساس گوگوری مگوری بهش دست میده. بقیه اوقات هم به یافتن و دیدار از دوستان عهد شیپور گذشت و خاطران مرده و نیمه مرده زنده شد! گیسگلاب و خانومش هم توی این سفر همراهمون بودند. که البته درک خواهید کرد مسافرت با یه برنامهنویس آشپز چه حالی میده!
ماوس مجرد
چه معنی میده این ماوس یالغوز مرتب بپره روی لینک کَس و ناکَس؟ آخه محرمی گفتن… نامحرمی گفتن!
Download
چرا هیچکی پیدا نمیشه دانلودم کنه؟
سایبر تروریسم Cyber Terrorism
FBI تروریسم را این گونه تعریف میکند: بهکارگیری خشونت علیه اشخاص، دولتها و یا گروهها برای پیشبرد زورمندانه اهداف سیاسی یا عمومی.
سایبر تروریسم Cyber terrorism در حقیقت همان تعریف را دارد با این تفاوت که این بار هدف متمرکز بر روی منابع موجود روی فضای مجازی میباشد. به عنوان مثال میتوان سایبر تروریسم را حمله به یک سیستم کامپیوتری موجود در یک بیمارستان برای تغییر یک نسخه پزشکی، برای انتقام شخصی، دانست. این مسأله ممکن است تا کنون بارها اتفاق افتاده باشد بدون این که کسی از آن خبر داشته باشد.
حرفهایهای علم کامپیوتر بهتر است که کاملاً نسبت به این پدیده آگاه باشند تا بتوانند با محافظت بیشتر از سیستمهای تحت کنترل خود، از این پدیده و خسارات تابع آن جلوگیری نمایند.
در دنیای دیجیتالی امروز، با توجه به ازدیاد حملات تروریستی لزوم بررسی و تحقیقات در تکنیکهای مقابله بیش از پیش ضروریست. بهترین روش برای مقابله این است که نقشه و روش درستی برای این کار داشته باشیم و در اولین گام باید اهداف، تکنیکهای عملیاتی و منابع حملهکننده را بشناسیم.
دولت آمریکا در واکنش به حملات روزافزون سایبر تروریسم در سال ۱۹۹۶، کمیسیونی با عنوان Critical Infrastructure Protection تشکیل داد. کمیسیون مذکور به این نتیجه رسید که باید فعالیتهای خود را بر روی صنایعی متشکل از صنایع الکتریکی، مخابرات و ارتباطات و کامپیوتر متمرکز کند که بیشترین حملات جنگهای مجازی متوجه آنها بود.
استامینوفن
بندرگاه
جیغ
فرشتههای بندرگاه
در انتهای شهری خاکستری
با گامهای یکسان و خسته
جعبههایی لبریز از تهوع
و بینهایت صف
حبابهای سیاه
بوی زمخت گوگرد
مرگ شب
… زیاد نگران نباشید
این شعر نیست
فقط خواستم نقاشی کنم!