نمی دونم که این پست رو واسه چی دارم مینویسم. اما نشد که ننویسمش. دست خودم نبود. جریان از این قراره:
یه روز صبح که مسنجرم رو وا کردم، بین آفلاینهایی که برام گذاشته بودن، یه پیام عجیب به دستم رسید. در حقیقت چند تا پیام که در ادامه هم بودن. معلوم نبود فرستندهش واسه کی فرستادتشون که اشتباه رسیده به دست من. جالبه که آی دی طرف هم توی لیست دوستام نبود. تا چند ساعت تو فکرش بودم. دلم نیومد که جواب بدم بهش و بگم که پیامهاش اشتباهاً به دست من رسیده. تمامش رو که سر هم میکردی میشد این:
شهرزاد عزیز، شاید خندهدار باشه که من باز هم اینجا پیام میذارم بعد از سه سال. هر چند میدونم نه تو و نه هیچکس دیگه نمیتونه اینها رو بخونه. اما باز هم مینویسمشون. چون فکر میکنم که میخونیشون.
عزیزم. خندهداره. اما من هنوز هم به تو فکر میکنم. این همه سال گذشته اما باز هم به تو فکر میکنم. شاید به خاطر اینه که تو تنها عشق واقعی من بودی. و همه چیز هم از همین جا شروع شد و همین جا هم پایان گرفت. یادم نمیره هیچوقت مسیجهای پرمحبتت رو و وقتهایی رو که باهام صحبت میکردی. هنوز هم دلم میگیره. هنوز هم دلم برات تنگ میشه. بعد این همه سال…
اه… زندگی لعنتی…
بعد از تو سعی کردم که فراموشت کنم. دخترهای زیادی اومدن توی زندگیم. بد و خوب. اما هیچ کدومشون تو نشدن برام. هیچ کدوم.
میبوسمت شهرزاد جون… روحت شاد عزیزم… عشق من! سلام!
ماه: نوامبر 2004
چیزه
۱- یکی این که من موندم چرا بعضیها اینقدر پول دارن که نمیدونن باهاش چیکار کنن؟ طرف لخت شده دیدم یه طرفش رو همچین خالکوبی کرده مثه لباس. از روی بازوهاش تا روی شونههاش و از اون جا تا نصف قفسه سینهش خالکوبی یا به قول خودش تتو بود. یه چیزی شبیه یه نیم تنه زرهی بود طرحش. توی تایلند کوبیده بودش. به پول این جا نزدیک ۵ میلیون تومن بالاش داده بود.
۲- دومیش هم این که یه دستگاهی دیدم دست یکی دیگه که اندازه موبایل بود. از این دستگاهها که شبیه باتومهای برقی هستن. یه دکمه داشت روش که وقتی فشارش می دادی، بین دو تا میله یه برق با فشار بالا جرقه میزد. اگه به یه جاییت می خورد، همچین شوک بهت می داد که چند دقیقه گیج و منگ بودی. وسیله جالبی بود برای دفاع. اما حیف که اگه دست نااهلش باشه به جای دفاع میشه وسیله حمله و بیجنبهبازیهای دعوا و اینا. به نظرم باید غیرمجاز باشه حملش اما چرا دست بضیهاست نمیدونم!
۳- تعریف این فیلم اسکندر یا به قولی Alexander که درباره زندگی اسکندر مقدونی ساخته شده و در حال حاضر تبلیغاتش توی ماهواره داره پخش میشه و در بعضی از کشورها روی پردهست رو اخیرا چند جایی شنیدم. از بازیگرهای معروفش آنتونی هاپکیز و آنجلیا جولی رو میشه نام برد. من که فیلم رو ندیدم اما یکی از دوستام که توی تورنتو دیده، کلی حرص خورده. از قرار معلوم توش بدجوری درباره ایرونیها بد گفتن و از اونها چهره بدی ساختن. حالا فیلم رو که دیدم بیشتر دربارهش مینویسم. البته چیز عجیبی نیست. وقتی تموم دنیا بهجز بورکینافاسو و اوگاندا باهات بد باشن، نتیجهش هم میشه این که فیلمهای این مدلی دربارهت بسازن. حیف که صنعت فیلم این کشورهای دوست زیاد پیشرفته نیست، اگه نه چه فیلمهای خوب خوبی ساخته میشد برامون.
۴- این بمب گوگلیمونم که ترکید به مبارکی میمنت. حالا ببینیم صدای انفجارش به جز رسانههای داخلی به خارجیهاشم میرسه یا نه؟ فعلا به افتخار خودمون هیبیب… هورا!
بمباران گوگلی چیست؟
اگر بخواهیم این مفهوم را بهطور ساده شرح دهیم، این عمل در اصل بمباران کردن موتور جستجو توسط لینکهایی است که به یک صفحه خاص و با عبارتی خاص فرستاده میشوند به ترتیبی که جستجو بر اساس آن عبارت کاربر جستجوگر را در اولین مورد به صفحه لینک داده شده هدایت کند.
اصولا موتورهای جستجو برا اساس لینکهایی که به صفحات داده میشوند کار میکنند. پایه موتورهای جستجو طوری بنا شده است که لینکهای موجود در وبلاگها و سایتها را یافته و بر اساس تعداد آن لینکها به آن صفحه رتبه میدهند. بدیهیست هر چه تعداد لینکهای داده شده به آن صفحه (البته بر اساس ترکیب روی لینک) بیشتر باشد، این رتبه بهتر خواهد بود. بر اساس چنین الگوریتمی در موتورهای جستجو، و با انگیزههای متعدد، بمبهای اینترنتی توسط گروهی از تولیدکنندگان محتوا اعم از وبلاگها و سایتها که در زمینهای مشترک هستند، ساخته میشوند.
مرغهای آخته
ای مرغهای آخته به سیخهای ساندویچی سر کوچهمان
آیا سرتان گیج نمیرود صبح تا شب روی گریل؟
– کتاب آشپزی آسان، سرود پنجم، صفحه ۱۲۵
بررسی سه کتاب درباره ایجاد وبلاگ
امروزه پدیده وبلاگ یکی از مهمترینها در فناوری اطلاعات محسوب میشود. پدیدهای که مدتی کوتاه پس از تولدش، مرزها را درنوردیده و پا به اجتماع پارسیزبانان گزارده است. در زمینه ساخت یک وبلاگ، تا کنون سه کتاب منتشر شده است که هماکنون به بررسی و نقد این سه میبپردازم:
۱- داریوش فرسایی، راهنمای آسان وبلاگنویسی، تهران، آینده دیگر و میرزایی، نوبت اول، تابستان ۱۳۸۲، ۹۶ صفحه، فارسی.
۲- حسین یعسوبی، راهنمای ساخت Weblog، تهران: ناقوس، بهار ۱۳۸۳، ۶۸ صفحه، فارسی.
۳- شهاب مباشری، کلید وبلاگ، تهران، توسعه آموزش، نوبت اول، اسفند ۱۳۸۲، ۹۴ صفحه، فارسی.
رقصنده با آتش
من هرگز نمیتوانم
شاخههای قرمز را
در قوسی گاه به گاهش
از نگاهی نه چندان بعید
بیرون کنم…
آنگاه که گَردهای نورانی
چشمانش را چون اخگر
میرقصاندند…
و میپیچیدند
به جای دستانم
بر تکانهایی منظم!
هر چه باشد
من قاعده رقصیدن نمیدانم
آنقدر که
زبانههای نامنظم آتش میدانند
و آهنگها
نسیمی هستند
که رشتههای تنیده
از سر تا به پایت را مینوازند
و بیاختیار
مرتعش میشوی
و ارتفاع میگیری
با هر تواتُرَش…
و هرگز به انتها نمیرسد
این بخش
از دنیای تو
حتی اگر اکنون
در این دنیا نباشی
مرورگر ماکستون Maxthon
مرورگر یا Browser برنامهایست که به شما امکان میدهد تا صفحات موجود بر روی گستره جهانی وب یا World Wide Web که قسمتی از خدمات موجود بر روی اینترنت است را راحتتر مشاهده نمایید. Browserها اسناد و فایلها را از Web Server دریافت میکنند و کدهای HTML را تفسیر میکنند و در نتیجه تصاویر و دیگر دادههای درون آنها را به کاربر نمایش میدهند . به عبارت سادهتر مرورگرها دسترسی به دادههای موجود در میلیونها Web Serve در سراسر دنیا را برای کاربران اینترنت فراهم میکنند. رایجترین مرورگرهای وب به ترتیب Internet Explorer محصول شرکت مایکروسافت و Netscape Communicator محصول شرکت Netscape هستند.
شاید اسم برنامه MyIE2 به گوشتان خورده باشد. اما نسخه جدید که در پنجم نوامبر سال ۲۰۰۴ منتشر شد، با نام Maxthon به طور رایگان در دسترس همه قرار گرفت، تقریبا تمامی امکانات مفید اپرا را داراست بدون آن که شما نیاز داشته باشید تا از مرورگر ویندوز خود دست بردارید. ماکستون این نرم افزار خوب و کاربردی یک مرورگر برای صفحات وب هست که به شما امکانات مفیدی میدهد و به خصوص برای افرادی مناسب است که در هنگام کار با اینترنت صفحات وب زیادی را همزمان باز میکنند و به نظم و ترتیب زیادی در کارها نیاز دارند. البته این مرورگر به صورت مستقل عمل نمیکند (مانند فایر فاکس، اپرا یا…) و درون خود از کاوشگر اینترنت (Internet Explorer) ویندوز استفاده مینماید. به عبارت دیگر، ماکستون یک مرورگر قدرتمند است که در محیط کاوشگر اینترنت کار میکند و مانند یک پوسته بر روی آن قرار میگیرد و در نتیجه تمام مزایا و معایب آن را به ارث میبرد. امکانات ماکستون شامل تمامی چیزهایی است که در مرورگر ویندوزتان موجود است البته به همراه ویژگیهای جدیدی همچون: رابط مرور جدولی، حرکات بیانگر ماوس، گرفتن و انداختن ویژه، محافظت از استقلال شما، شکارچی تبلیغات، تجهیزات نوار گوگل، نوار برنامههای خارجی، تعویض پوسته و بسیاری الحاقات دیگر.
آنتیصهیونیسم
امروز توی خیابون دیدم که چند تا بیلبورد هست که در دید اول به نظر میرسه تبلیغاتیه. چون روش پر بود از آرمهایی از قبیل کوکاکولا، فانتا، اسپرایت، اینتل، آی.بی.ام، تامی، نستله و کلی مارک معروف دیگه. اما جریان این بیلبوردها، تحریم کالاهایی بود که از حامیان اسرائیل هستن. خب البته من تا حالا سند و مدرکی رو روی اینترنت پیدا نکردم که بگه این شرکتها صهیونیستین، اما دوس دارم بدونم مارک CPU کامپیوترهای NGOی حامی این بیلبورد چیه؟ فرضا Intel نیست؟
پورشهسواری دیجیتال
چند وقته با پسرعمهم میریم یه جا ورزش میکنیم که پاتوق از ما بهترانه. حالا بماند که چطور شده میریم اونجا! همه چیز یه طرف، ماشینایی که اونجا میبینیم یه طرف. دیدن بنز مدل ۲۰۰۵ دیگه برامون عادی شده! چند روز پیش یه ماشین عجیب غریب دیدیم جلوی اونجا. گفتم ضایعه که از نزدیک برم مارکشو ببینم. از پسر عمهم پرسیدم، فلانی این چه مارکیه؟ گفتم به نظرم پورشهست. گفتم تو از کجا میدونی؟ گفت سوارش شدم قبلا. خیلی ماشین توپیه. فقط تو سرعتهای بالا، سر پیچ کنترلش مشکله. گفتم چرا خالی میبندی بابا تو هم که مثل من گواهینامه نداری! گفت بابا جان منظورم توی Need For Speed بود!
پلکان جلوی در
یکی از آهنگهایی رو که خیلی دوست دارم، اسمش Doorsteps هست و از آلبوم Hi-Fi high lights down low یه گروه فنلاندیه به نام Lodger. انیمیشن این آهنگ رو که یکی از بهترین انیمیشنهای فلاش در سال گذشته بوده، چند وقت پیش به طور اتفاقی توی اینترنت دیده بودم. یکی از دوستای خوبم که توی تورنتو هست، این آلبوم رو برام خرید که اتفاقا به جز توی سایتش هیچ کجای دیگه فروش نمیره. امروز در حالی که بسته پستیم وا شده بود، به دستم رسید. باز جای شکرش باقیه که بلایی سر سی دی نیاورده بودن! متن این آهنگ رو اینجا میذارم. حالشو ببرین یه کم.
smoking cigarettes at your doorsteps looking like i don’t care
lying to act younger but i’m four years older
red stripes hanging on your hair
i’m no good for you and you know it too
there’s a limit to what nature can do
getting stoned getting fat in your rented flat staring at the TV screen
sweating cold turkey in a funny hat
most annoying show yuou’ve ever seen
smoking cigarettes at your doorsteps sticking here like glue
another one aimless fight
no one’s got the right to turn your pink world blue
بوش > کری
فارنهایت ۱۱/۹، فجایع جنگ عراق و هزار و یک کار اشتباه بوش باعث نشد که مردم آمریکا اون رو نسبت به کری ترجیح ندن! در حالیکه خیلی از نظرسنجیها نشون میداد که قشر روشنفکر آمریکا تونستند با آرای خودشون بوش رو کنار بزنن، نتیجه چیز دیگهای رو رقم زد. درصد زیادی از مردم آمریکا به بوش رای دادن و چهار سال دیگه اون رو در کاخ سفید باقی گذاشتن تا هر کاری که دلش میخواد بکنه. من فکر میکنم بیشترین عواقب متوجه ایران بشه. شاید واسه همین هم بود که ایرانیها مرتبا نتایج انتخابات آمریکا رو پیگیری میکردن. تعداد زیادی از ایرانیها اخبار انتخابات و شمارش آرای اون رو لحظه به لحظه دنبال میکردن و نسبت بهش حساس بودن. اصولا طرفدارهای ایرانی کری معتقد بودن که با روی کار اومدن اون باب مذاکره با اصلاحطلبهای ایران باز میشه و طرفدارهای بوش هم دو دسته بودن، یه عدهشون عقیده داشتن که با سر کار اومدن مجدد بوش، تکلیف ایران یکسره میشه و عده دیگهای معتقد بودن که این چهار سال دوم برای به نتیجه رسیدن سیاستهای بوش لازمه. در عین حال بوش تونست با اختلاف اندکی ببره. این مساله نشون میده عموم مردم آمریکا چقدر ساده فکر میکنن و حرفهای روشنفکری زیاد به مذاقشون آشنا نیست. کافیه فقط یکی مثل بوش داشته باشن تا فکر کنن قدرتمندن. مدتها پیش با مقایسه فیلمای اروپایی و آمریکایی به این نتیجه رسیده بودم که آمریکاییها اصولا خیلی از لحاظ دینی مقیدترن. و انتخاب مجدد بوش شدیدا مذهبی، کاملا این موضوع رو تایید میکنه. رئیس جمهوری که در بعضی از وزارتخونههای دولتش، مراسم دعای قبل از شروع کار انجام میشه.
حالا باید موند و دید که بوش و سنای جمهوریخواه، اگه تا چند وقت دیگه با رئیسجمهور و مجلس محافظهکار ایران مواجه بشن، چه اتفاقی میفته!