این داستان دومینهای اشغالی هم برای خودش حکایتی است. داخل سایت ie7.com که بشوید، میبینید که هیچ ربطی به اینترنت اکسپلورر و اساساً نسخه هفتش ندارد. تا اینجای کار که تفاوتی با ie3.com و ie4.com و ie5.com و ie6.com نداشت. اما نکته این است که ie7.com که سال ۱۹۹۹ ثبت شده، مرورگر فایرفاکس موزیلا را به بیننده توصیه میکند. طفلکی این مایکروسافت باید با چه جریاناتی مبارزه کند. جریان جناب مایک روسافت را که یادتان میآید؟ همان پسری که دومینش به خاطر شباهت تلفظی با نام مایکروسافت کلی ارزش پیدا کرد و عاقبت هم با گرفتن کلی امتیاز به شرکت مایکروسافت واگذار شد [+] و [+]. بعضی وقتها دلم برای بیل گیتس میسوزد. اصلاً چرا این قدر دشمن دارد خودش و شرکتش؟ خودم هم نمیدانم چرا از هر کسی و هر شرکتی که با مایکروسافت بد است، خوشم میآید!
ماه: جولای 2006
حرفهایی میان اما و اگر
شماره این هفته چلچراغ یک مصاحبه ویژه دارد با سخنگوی گروه استشهادیون ایرانی. مصاحبهای که به خاطر اولین بودن در نوع خودش، باید برایتان جذاب باشد. اگر بخواهید متن کامل این مصاحبه را بخوانید، چلچراغ این هفته را تهیه کنید. منصور ضابطیان که این مصاحبه را انجام داده است، مقدمهای بر آن نوشته که این جا میخوانید:
او دوست ندارد تصویرش در جایی به چاپ برسد و معتقد است که این یک اصل امنیتی است که تا وقتی مجبور نباشی، نباید مقابل دوربین بروی. این روزها او و دوستانش بیش از هر زمان دیگری با دغدغههایشان دست به گریبانند. کیلومترها آن طرفتر، مسلمانان در لبنان مورد تهاجم اسرائیل قرار گرفتهاند و این تهاجم عواطف دینی و انسانی شیعیان جهان را جریحهدار کرده است. شاید این بهترین فرصت برای گروه استشهادیون باشد تا نخستین عملیات جدی خود را آغاز کنند. در نخستین روزهای درگیری، اخباری درباره اعزام نیروهای استشهادی ایران به لبنان منعکس شد؛ اخباری که گاه از سوی منابع رسمی تکذیب شد. درست در روزی که این گفتوگو انجام شد نیز سردار حجازی -فرمانده بسیج- یک بار دیگر اعزام نیروها از سوی نهادهای رسمی نظام را تکذیب کرد و علامت سؤال دیگری را در جایگاه این گروه، مقابل پرسشهای پیشین گذاشت.
گفتوگوی ما در یک ظهر گرم اوایل مرداد در زیرزمینی در خیابان […] انجام شد. جایی که هیچ تابلو و نشانهای از فعالیت این گروه نداشت. سخنگوی استشهادیون میگوید این یک نکته امنیتی است که هیچ دفتر مشخصی وجود نداشته باشد و حتی ثبتنامهایشان به صورت پراکنده و در هیأتهای مذهبی و مراسم یادبود صورت گیرد. شیوهای که به نظر موفق میرسد، چون تا امروز آنها توانستهاند پنجاه و پنج هزار داوطلب را در سراسر ایران به سوی خود جلب کنند…
منصور ضابطیان
عشق سالهای وب
در داستانها و فیلمهای تخیلی میبینیم که اینترنت در برابر تمام وقایع ناگوار و اتفاقاتی چون انفجارهای اتمی مقاومت میکند. این در حالی است که هنوز یک روز به افتخار وب در نظر نگرفتهایم. اما امسال یک بلاگر به نام سوزان کراوفورد تصمیم جدیدی گرفته است. از دید او وب ارزش جشن گرفتن را دارد. «یک روز وبی» روزی از سال است که هر فرد در دنیای فیزیکی میتواند به بهانه وب و مسائلی از قبیل افراد، سازمانها و اجتماعات مرتبط، آن را جشن بگیرد.
او میگوید به مانند روز جهانی زمین تصمیم گرفتیم که این روز را هم جشن بگیریم. ما طرفدار جشنم. جشنی با شعار همیاری، ارتباطات، خلاقیت و آزادی. با این کار شاید در انتهای آن روز، وب کمی بهتر از قبل باشد و ما بتوانیم ارتباط شفافتری با هم برقرار کنیم. سوزان درد بشر را بیگانگی میداند و کلید حل این مشکل را ایجاد ارتباط.
روز جهانی وب ۲۲ سپتامبر هر سال است و از امسال یعنی سال ۲۰۰۶ آغاز میشود. شما هم اگر راجع به این روز در وبلاگ یا سایتتان بنویسید یا لوگوی آن را در سایتتان تعبیه کنید، در سایت اختصاصی روز وب معرفی میشود.
مادر سوزان میگوید: ما در روز جهانی زمین میتوانیم یک درخت بکاریم. اما برای روز جهانی وب چه میتوان کرد.
تحلیل اخبار راهی برای تنوع وبلاگهای تخصصی
میزگرد «وبلاگهای تخصصی؛ فرصتها و چالشهای پیش رو» با حضور دکتر علی گرانمایهپور، مدرس دانشگاه، دکتر امید مسعودی، مدرس دانشگاه، نیما اکبرپور وبلاگنویس تخصصی آیتی، عباس حسننژاد، دبیر سرویس وبلاگ ایکنا و احمد عامری، مدیر اجرایی جشنواره وبلاگنویسی پرستاری، در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) برگزار شد و در این میزگرد علاوه بر بررسی مفهوم و ویژگیهای وبلاگهای تخصصی، چالشها و آسیبهای پیش روی آن به بحث گذاشته شد. (متن کامل)
[هر چند با من با بخش اعظم اظهارات حضار موافق نبودم اما متن زیر بخشی از میزگرد هست که تنها قسمتی از گفتههای من رو پوشش میده]
تحلیل اخبار از راههای ایجاد تنوع در وبلاگهای تخصصی است
نیما اکبرپور، وبلاگنویس تخصصی آیتی، در این میزگرد در خصوص مفهوم وبلاگهای تخصصی گفت: «بیشتر محتوای یک وبلاگ تخصصی باید درباره یک موضوع باشد و این موضوع خاص هم میتواند علمی و هم صنفی و شغلی باشد».
وی افزود: «محتوای وبلاگهای تخصصی میتواند هر رشته تخصصی را شامل شود، ولی نباید لزوماً خود را به همان رشته محدود کند، زبان وبلاگهای تخصصی نیز زبان خاص وبلاگی است».
وی به تفاوت وبلاگهای تخصصی IT و دیگر وبلاگها اشاره کرد و گفت: «وبلاگهای IT به دلیل این که تخصص آنها مربوط به موضوع اینترنت و فناوری اطلاعات است و رسانهای که از آن استفاده میکنند هم به نوعی به تخصص آنها مرتبط است، نیاز چندانی به آموزش ندارند. همچنین بسیاری از وبلاگهای IT، منبع خبری برای سایر رسانهها هستند، بسیاری از اخبار این حوزه زودتر و سریعتر از هر رسانهی دیگری، در وبلاگهای IT مطرح میشود».
اکبرپور گفت: « برخی بر این عقیدهاند که چون تعداد وبلاگهای تخصصی زیاد است، اگر در وبلاگ مطلبی بنویسند یا ننویسند، تفاوتی برای آنها نمیکند؛ اما یکی از راهها برای ایجاد تنوع در وبلاگهای تخصصی تحلیل اخبار از سوی وبلاگنویس است. یکی دیگر از راهکارهایی که میتواند مشکلات ناشی از تکثر در وبلاگهای تخصصی را به حداقل برساند، ایجاد سایتهای جمع کننده اخبار است که میتواند مطالب وبلاگهای تخصصی را در یک جا جمع کند و در واقع نوعی دماسنج وبلاگها باشد».
نویسنده وبلاگ «عصیان» گفت: «محیط سایبر و وبلاگ به گونهای است که خوانندگان و نویسندگان بر حسب محتوا آن را انتخاب میکنند، برخی نیز از وبلاگها به عنوان آرشیو استفاده میکنند که از این طریق با مراجعه به مباحث گذشته خود، رویدادهای تحقق نیافته زیادی را پیگیری میکنند».
اکبرپور چالشهای وبلاگهای تخصصی را مورد اشاره قرار داد و گفت: «مهمترین مسأله در دنیای امروز و کشور در حال توسعه ما، «شکاف دیجیتالی» است که یکی از روشهای پر کردن این شکاف پرداختن به هویت الکترونیک و فرهنگسازی در این زمینه است، وبلاگنویسان تخصصی که در مسیر روند تولید اطلاعات مستمر قرار میگیرند باید همیشه انگیزهای برای ادامه کار داشته باشند».
وی افزود: « یکی از مشکلات وبلاگهای تخصصی عدم ایجاد درآمد برای نویسندگان آن است، در حالی که ما در وبلاگهای خارجی میبینیم که اسپانسرها وارد میشوند و بلاگرها میتوانند کسب درآمد کنند و معمولاً در وبلاگهای آنان میتوان مواردی چون تبلیغات مرتبط با حوزه تخصصی وبلاگ را مشاهده کرد که به طور قطع تأثیر زیادی در جذب مخاطب دارد، همچنین ارتباط زیادی با سرویسهای بزرگ تبلیغاتی دنیا برقرار میشود».
وی در زمینه بحثهای حمایتی از وبلاگنویسان در حوزههای تخصصی اظهار داشت: «دولت نباید به طور مستقیم به حمایت از وبلاگنویسان بپردازد، بلکه باید راهکارهایی برای درآمدزایی وبلاگها ارایه دهد».
اکبرپور در بخش دیگری از این میزگرد گفت: «برخی وبلاگهای «روز نوشت» مباحث اجتماعی را از منظر جامعهشناسی آکادمیک مطرح نمیکنند، بلکه به عنوان مثال از دیدگاه «دختری» مطرح میکنند که در جامعه حاضر با چه مشکلاتی رو به رو است. در هر حال این یک وبلاگ تخصصی است. گاهی اوقات در کامنتها بحثهایی مطرح میشود که گویی یک میزگرد ۲۰۰ نفره برگزار شده است».
وی با تأکید بر ضرورت بالا رفتن سواد اینترنتی در بین اقشار مختلف مردم، گفت: «امروزه آموزش اینترنت در مراکز آموزشی از برنامهنویسی کامپیوتر ضروری و مفیدتر است. در حال حاضر تنها یک طبقه خاص به وبلاگ دسترسی دارند، در حالی که صدا و سیما و رسانههای عمومی باید به وبلاگ نیز همچون یک رسانه نگاه کنند».
نویسنده وبلاگ در «عصیان» افزود: «ترس از شیوع آدرسها یکی از مشکلات رسانههای دیگر در معرفی وبلاگها از جمله وبلاگهای تخصصی است که متأسفانه رسانههای ما نسبت به فعال کردن لینکها مقاومت میکنند. در حالی که لینک دادن به یکدیگر و اشاره به منابع در وبلاگهای تخصصی، مشکل صحت و سقم مطالب آن را رفع میکند».
نام شما در فایرفاکس دو
اگر شما فایرفاکس دارید و از آن به عنوان مرورگر پیشفرض سیستم خود استفاده میکنید، امکانش هست که اسم خود را روی دیوار یادگاری دوستان فایرفاکس بنویسید و آن را در فایرفاکس ۲ نماش دهید.
این موضوع به خاطر روز جهانی فایرفاکس است. اگر شما تا قبل از ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶ یکی از دوستانتان را به دانلود و نصب فایرفاکس تشوق کنید، نام هر دوی شما روی دیوار دیجیتالی مذکور در موزیلا ثبت خواهد شد. برای این کار لازم است تا به سایت روز فایرفاکس، فرم سمت راست صفحه را پر کنید. برای دوستتان یک دعوتنامه دانلود ارسال خواهد شد. بعد از این که او دانلودش را انجام داد میتوانید دوباره وارد سایت شوید، نامتان را پاک کنید و برای دوستان دیگرتان دعوتنامه ارسال کنید.
اینفوگرافیک روزنامه ایندیپندنت
۲۱ جولای روزنامه ایندیپندنت که در بریتانیا منتشر میشود، یک اینفوگرافیک Infopraghic (یک نوع کار گرافیکی که اطلاعات میدهد) در صفحه ابتدایی خود منتشر کرد که کشورها را با نمایش پرچمشان به دو دسته تقسیم میکرد. کشورها براساس دیدگاهشان درباره دخالت سازمان ملل در بحران خاورمیانه به دو دسته تقسیم میشدند.
این تصور پیامی به همراه دارد که با دهها صفحه نوشته هم قابل انتقال نیست. در سمت چپ کشورهایی را میبینید که با میانجیگری سازمان ملل موافقند و در سمت راست مخالفان این امر هستند که تنها کشورهای آمریکا، اسرائیل و بریتانیا را شامل میشود.
غرغرهای پایانی نمایشگاه الهکامپ ۸۵
نمایشگاه دوازدهم تمام شد. فایده عملی این نمایشگاه، نزدیک به دو جعبه تراکت تبلیغاتی و کارت ویزیت بود که نصفش رو تراکتهای مربوط به پخش غذا و رستورانهای محترم آیتیدوست تشکیل میدادند. و اما توجه شما را به اهم اخبار جلب میکنم:
– تجارت الکترومیخ: تصور بسیاری از فناورمردان و آیتیمندان جامعه ما از تجارت الکترونیک، همون نتورک مارکتینگ است. یعنی چیزی در حد رابطه آقای گودرزی با خانوم شقایقی. یعنی رابطهای میان انرژی هستهای (که به قول بعضیها حق مثلث ماست) با قارچهای پسالوتاکمپسترس (حال کردن اسم علمی رو؟) و ایضاً رابطه لوریس چکناواریان با پلنگ صورتی.
– بیزنس: البته نمایشگاه علیالخصوص چیز خوبی است و بسیار برای شرکتها و بیزنس مفید به فایده میباشد. اما بیشترین سود برای غرفههای غذای هایدا، آیدا، هایلا، شهلا، مهلا، سهیلا و دوستان صنعت تولید ساندویچ به شیوه کامپیوتری است. بهترین کاسبی پارهوقت هم متعلق به دوستان مسافرکش خطی و غیرخطی و خطخطی مسیر محترم ونک به نمایشگاه است که برای این مسیر پنج دقیقهای به ازای هر مسافر یک برگ تحفه سبز درویشی معادل هزار تومان تیغ میفرمایند.
– گوگل در نمایشگاه: غرفه ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات یک استند تبلیغاتی به قاعده درازی یک مرد در جلوی غرفه گذاشته بود که تصویر روی جلد یکی از شمارههای آن بر رویش خودنمایی میکرد با لوگوی بزرگ شرکت گوگل. شماره مذکور مربوط به ویژهنامه گوگل بود. گزارشها حاکی است که دوستان این غرفه بارها درباره فعالیتهای آینده شرکت گوگل در ایران مورد سؤال قرار گرفتهاند چرا که با مشاهده استند مذکور، بازدیدکنندگان نابغه آنجا را با غرفه گوگل در نمایشگاه الهکامپ اشتباه میگرفتند.
– سولاریون رایگان نمایشگاه: روز ما بعد النمایشگاه روز جمعآوری غرفههاست. ساعت باز کردن در سالنها ۱۰ صبح است. البته این ساعت در نسخه دهلی ۱۱ و در نسخه قونیه ۱۲ ذکر شده است. گزارشها حاکی است که این اتفاق تا ساعت ۱۳ به تأخیر افتاد و شرکتکنندگان توانستند ساعات زیادی را زیر آفتاب دلنواز و در مواردی دلکش و در اوقاتی دلاویز مرداد ماه به بحث و تبادل دانش بپردازند و حمام آفتاب بگیرند و به رایگان پوستشان را برنزه کنند و مخشان را تفت نماند.
– فشن در نمایشگاه: چه میکنه این زانتوس. غرفه شرکت زانتوس به عنوان نماینده فشن تی وی و لا مُدا در نمایشگاه حضور داشت. در و دیوار این غرفه پر از مانکنها، مدلها و خوشتیپ مک کوینهایی بود که تیشرتها، جینها و خرت و پرتهای دیگر تنشان کرده بودند و به ما غرفهداران کت و شلوار پوش به طرز غریبی دلت بسوزه پرتاب میفرمودند. رابطه این غرفه با نمایشگاه الهکامپ، فروشگاه الکترونیکش بود که همان طور که مشاهده میفرمایید بسیار الکترونیکی و پیپرلِس است.
– باب راس در نمایشگاه: این باب راس عزیز ما با آن موهای فرفری و شلوار جین و تپ لوند و دلبرانهاش نمایشگاه الهکامپ را بینصیب نگذاشت. سیدی های آموزش نقاشی باب راس که با عنوان «لذت نقاشی با باب راس» و با شعار «آموزش نقاشی توسط بزرگترین نقاش دنیا» عرضه و به طرز زابلویی از تلویزیون خودمان ضبط شده بودند و در یکی از غرفهها عرضه میشدند، جمعیت مشتاق را از شوق زیادی ترکاندند. گزارشها حاکی است که پابلو پکاسو، لئوناردو داوینچی و ونسان ونگوگ شدیداً به رد صلاحیت توسط خبرگان نمایشگاه اعتراض کرده و خواستار حضور سیدی آموزش نقاشی خود در نمایشگاه شدند.
– آگهی میانبرنامه: آوردن هر گونه ناهار از خارج به داخل ناهارشگاه ممنوع است چرا که ما بهترین غذا را با بهترین سزا به شما عرضه میکنم.
– بانیه پایانی: بدینوسیله (کدام وسیله؟) ما شرکتکنندگان دوازدهمین نمایشگاه الکترونیک، کامپیوتر، تجارت الکترونیک، موبایل، ساندویچ، سیبزمینی سرخ کرده، آب معدنی، نوشابه انرژیزا و خرده ریزهای دیگه از مسؤولان و برگزارکنندگان این بزرگترین اتفاق کامپیوتری کشور بابت اینترنت اینترنتلس InternetLess جهت استفاده از آن در طول نمایشگاه که با سرعت باورنکردنی نیم بیت در ثانیه عرضه شد و باعث مباهات و غرورمان به عنوان یک ایرانی گردید، تشکر مینماییم. در همین راستا (کدام راستا؟) پیشنهاد میشود تا دیشهای مربوطه را به عنوان ماهیتابه در اختیار ارگانهای ذیربط قرار دهید تا هر ماه یک بار در آن املت درست کرده و در جهت برآورده شدن نذر اینترنت دوستان خیرات نمایند.
غرغرهای روزمره از نمایشگاه الهکامپ ۸۵
روز دوم نمایشگاه الهکامپ دوازدهم هم گذشت. یکی از بدتیرن اتفاقاتی که توی نمایشگاه میتونه برای آدم بیفته، اینه که مجبور بشه از صبح تا عصر سر پا بمونه. توی تمام نمایشگاههای که به عنوان شرکتکننده بودم، یه نکتهای همیشه روی اعصابم اسکی میرفت. یک عده از بازدیدکنندهها تنها انگیزهشون برای حضور در نمایشگاه جمع کردن هدایای تبیلغاتیه. رسماً و علناً میان سراغت. در نظر بگیرید یه خانوم رو که اومده غرفه و میگه:
– سلام. خسته نباشد. مبارکه!
(من در حالی که نمیدونم چی مبارکه)
– سلام. ممنونم. بفرمایید.
– شما نایلکس دارد؟
– خیر. شرمنده.
– هدیه تبلیغاتی چی؟ دارین؟
– نه هدیهای ندارم. ببخشد.
– شکلاتی، شرینیای. چیزی؟
یه ظرف شکلات میگیرم جلوش. چند تا برمیداره و میره. سرم رو که برمیگردونم، میبینم که اومده توی غرفه و رفته سراغ ظرف شیرینی.
وکیل مدافع شیطان
ما عادت کردهایم زیر برگههایی را امضا کنیم که محتوایش را نخواندهایم و نمیدانیم که هر یک از مفاد آن میتواند برایمان دردسرساز شود. به محض این که سروش روحبخش این سوژه را به من پیشنهاد داد، دیدم که این عادت چقدر توی اینترنت شایع است. واقعاً کدام یک از شماها آن یک صفحه متن انگلیسی را میخوانید که ذیل عنوان Terms of use یا توافقنامه مصرف نوشته شده است؟ یک صفحه انگلیسی که شما با تیک زدن یک مربع کوچک در زیرش، موافقت خود را با محتوای مندرج در آن اعلام میکنید.
صفحه توافقنامه مصرف جدیترین و رسمیترین صفحهای است که در سایتها میتوانید بیابید. صفحهای که محتوای حقوقی دارد. چیزی شبیه به قرارداد.
ما ندانسته زیر این قراردادها را امضا میکنیم. گرچه ظاهر امر به گونهای است که این مسأله حس نمیشود. غافل از آن که بسیاری از مفادش به ضرر ما هستند. بخش عظیمی از این مفاد با این جمله شروع میشود: کاربر توافق میکند که…
پس از این جمله حجم جالبی از مطالب درج شده و ما با یک کلیک با همهشان موافقت میکنیم. بد نیست چند نمونه کوچک از این موارد را ببینیم:
قالیباف ۱۳۷ بهتر از قالیباف ۱۱۰
خب بعضی وقتها نباید از حق گذشت. برای امتحان هم که شده زنگ زدم ۱۳۷٫ این شماره تلفن ۱۳۷ که نام رسمیش میشه سامانه مدیریت ارتباطات شهرداری تهران، از اون چیزهایی هست که قالیباف شهردار فعلی تهران راهاندازی کرده. چیزی شبیه پلیس ۱۱۰ که در زمان خودش راه انداخته بود و چون تجربه تقریباً موفقی بود، ۱۳۷ رو هم توی شهرداری تهران به راه انداخت.
اگه دقت کرده باشید، اخیراً یک سری سطل زباله دردار و بزرگ رو در تمام سطح شهر و سر هر کوچه نصب کردن که ملت زبالههاشون رو نریزن سر کوچه و خلاصه بوی گندش همه جا رو بر نداره. طرح خوبیه این سیستم جمعآوری مکانیزه زباله. سر تنها موجوداتی که کلاه میره از این طرح، گربههای اشرافی طفلکی هستن که گشنه میمونن. گرچه اخیراً مشاهده شده که گربهها هم دارن راهکارهایی در جهت مبارزه با این طرح، طراحی و بعضاً اجرا میکنن. به هر صورت این زبالهدونیها توی مناطق بالا و پایین خونه ما نصب شده بود. گفتم یه زنگی بزنم و بگم برای ما هم نصب کنن. خب توی خیابون ما به خاطر نصب نشدن این سطلها داشت اتفاقات بدی میافتاد. گربههای مناطق اطراف به علت کمبود منابع تغذیه در حال مهاجرت به منطقه ما و جلای وطن بودند و احساس میشد که گربههای محدوده ما دارن یک جور باجگیری و انواع سوءاستفاده رو راه میاندازن و خلاصه عنقریب بود که برنامهای مشابه «نفت در برابر غذا» با عنوان «کارهای بیناموسی در برابر غذا» در محله راهاندازی بشه و خلاصه خوشنامی منطقه زیر سؤال بره و لابد بعدش هم صدور ویزا و قاچاق گربه و انواع و اقسام پناهندگی و قس علی هذا. به همین دلیل محکمهپسند زنگ زدم ۱۳۷ و مسأله رو از دید یک شهروند محترم شرح دادم. خیلی محترمانه جواب دادن و یه کد پیگیری هم صادر کردن و تمام. دیدم حالا که تنور داغه بهتره باز هم بچسبونم. گفتم والله خیابون ما شده مسیر تمام اتوموبیلهایی که از شریعتی میرن به سمت پل سید خندان. یعنی از وقتی که خیابون شریعتی رو از ضرابخونه به پایین یه طرفه کردن، ماشینها از جلوی خونه ما رد میشن و ظهر و شب و نصفه شب بوق بوق بازی میکنن. از ماشین عروس و کاروان همراهش تا تریلیهای حمل بار هوس بوق بوق کردن به سرشون میزنه. بگذریم از تعقیب و گریز پلیس و آژیر دلکشش که نصفه شبی گوشنوازه. الغرض گفتیم چهار تا تابلوی بوق زدن ممنوع هم نصب کنین. گرچه عملاً کسی این تابلوها رو تلاونگ خودش هم محسوب نمیکنه و اسم این تابلوها بیشتر بوق زدن ممنونه تا ممنوع! این رو هم گفتن چشم و ثبت کردن.
آقا جان چرا من این مسأله رو این قدر کشش میدم؟ خلاصه یه هفته نشده اومدن هم سطل زباله گذاشتن هم تابلوی بوق! گفتم بنویسم اینجا بلکه شما هم مشکلی داشته باشین زنگ بزنین حل بشه. بهتر از غرغر زدنه. از طرفی این همه گفتیم این چه مملکتیه که زرتش همش قمصوره؟ یه بار هم بگیم دستش درد نکنه. بلکه تشویقی چیزی بشن بازم از این کارا بکنن.
هکری که به اسناد ارتش آمریکا دست پیدا کرد
بزرگراه فناوری– گری مککینون، هکر انگلیسی که در حال زیر و رو کردن سایت ناسا برای فرو نشاندن عطش خود در مورد ماهیت بشقابپرندهها بود، ناخواسته موفق به کشف و مشاهده بخشی از سریترین اسناد فعالیت برنامهریزی شده نظامی آمریکا برای سالهای آتی شد.
وی که در سال ۱۹۶۶ در شهر گلاسکوی اسکاتلند به دنیا آمده، اطلاعات بسیار حساس را در مورد پروژههای عظیم فضایی مشترک ناسا و ارتش آمریکا به دست آورده و با این کار خود آمریکاییها را به شدت عصبانی کرده، تا بدان حد که آنان خواستار دستگیری و انتقال فوری او به ایالات متحده شدهاند. چندی قبل دادگاهی در انگلستان وی را به جرم نفوذ به سیستمهای دفاعی آمریکا و وارد آوردن ۷۰۰ هزار دلار خسارت به آن، مجرم شناخت. مککینون در صورت محکومیت قطعی باید دو میلیون دلار جریمه بپردازد و ۷۰ سال را پشت میلههای زندان سپری کند. این در حالی است که خود وی معتقد است هیچ خسارتی به اسناد ناسا وارد نکرده است. وی در مصاحبه با «وایرد» گفته: در مرکز فضایی جانسون آمریکا تصاویر ماهوارهای تهیه شده از بشقابپرندهها به طور مرتب مورد بررسی قرار میگیرد. من موفق شدم برخی از این تصاویر را دریافت و مشاهده کنم، البته کارشناسان ناسا متوجه این امر شده و مانع دسترسی من شدند. وی میافزاید: من سندی با فرمت اکسل پیدا کردم که حاوی اسامی و درجه نظامی تعدادی افسر «غیرزمینی» بود که ظاهراً محل استقرار آنها در خارج از زمین بود. بر طبق سند مذکور آنها پرسنل نیروی هوایی آمریکا بودند که مشخصاتشان در هیچ جای دیگری به ثبت نرسیده است. سند یاد شده همچنین حاوی اطلاعاتی در مورد تبادل این نظامیان در بین کشتیهای نظامی بود.
آرامش در حضور دیگران
همین پارسال بود که اطلاعات شخصی پاریس هیلتون و دوستانش در اینترنت منتشر شد. هک شدن موبایل پاریس هیلتون موجب شد تا محتویات آن در اینترنت مورد سوء استفاده قرار بگیرد. شماره تلفنها و آدرسهای ایمیل تعدای از دوستان مشهور و معروف او از جمله اندی رادیک (تنیسور)، کریستن آگولرا (بازیگر)، امینم (خواننده رپ)، اشلی سیمسون، آنا کورنیکوا (بازیگر) و وین دیزل بعد از هک شدن گوشی در اینترنت قرار گرفت. روزنامه نیویورک دیلی نیوز در این زمینه نوشت که چگونگی این انتشار مشخص نشد اما این اقدام تنها چند روز پس از پذیرش مسؤولیت هک شدن وب سایت شرکت تیموبایل توسط گروه تکنوکروک و نفوذ به حساب میلیونها مشتری از جمله پاریس هیلتون اتفاق افتاد. هکر جوانی به نام نیکولاس یاکوبسن در آن زمان مسؤولیت نفوذ به یکی از حسابهای این شرکت را پذیرفت. [+]
اطلاعات شخصی چیزی نیستند که بتوان به سادگی از کنارش گذشت. شما شمارههای حساسی را داخل گوشی خود ذخیره کردهاید یا صندوق پستی الکترونیک شما محتوی ایمیلهای خصوصی زیادی است که به هیچ عنوان دوست ندارید توسط فرد دیگری خوانده شوند.
IT Clips، خبرخوان فناوری اطلاعات
مدتها بود که دومین ITClips.net رو ثبت کرده بودم. شاید بیشتر از دو سال بود که به فکر ساخت سایتی بودم که اخبار و نوشتهها رو از وبلاگهای تخصصی فناوری اطلاعات در یک نقطه گردآوری کنه. به هر حال این قدر به دنبال اجرای یک طرح ایدهآل بودم که اجرا نکردمش. بعد از این که علیرضا با وردپرس خبرخوان وبلاگهای پزشکی رو راهاندازی کرد، بر آن شدم (بر کدام؟ خودم هم نمیدونم) که با همین وردپرس کار رو شروع کنم و به تدریج تکمیلش کنم. نتیجه این سایتی شد که میبینید. هنوز خیلی کار داره. هنوز دستهبندیهای موضوعی مرتب نشده و هنوز هم اشکالاتی از قبیل نبود لینکهای میانمتنی مطالب اصلاح نشده که به تدریج و توی همین روزها درستشون میکنم. این اولین تجربه من توی سیستم مدیریت محتوای وردپرس بود و آیتی کلپس بهانهای بود تا باهاش کار کنم.
چیزی که بهش اعتقاد دارم اینه که وبلاگهای فناوری اطلاعات و با موضوعات تکنولوژی و کامپیوتر و انفورماتیک از خبرگزاریها و رسانههای دیگهای مثل تلویزیون و مطبوعات جلوتر هستن. چه از نظر محتوایی و چه از نظر به روز بودن و اخبار آنلاین. این سایت میتونه منبع خوبی باشه برای اونهایی که هر روز قصد ندارن به همه وبلاگهای آی تی سر بزنن و میخوان با یک نگاه همه مطالب رو بیبنن و همچنین برای روزنامهنگاران آی تی که به دنبال اخبار مربوط وبلاگها رو هم زیر و رو میکنن تا بیبنن چی به چیه و کی به کی. به هر حال آی تی کلیپس همه وبلاگهای آی تی رو پوشش نداده. شما میتونید در صورتی که وبلاگی رو میشناسید که از فهرست جا مونده، به من پیشنهاد بدید. ضمن این که خیلی از وبلاگها خروجی Feed ندارن یا لینکش رو در دسترس نذاشتن تا بشه ازشون استفاده کرد. تا یه حدی میشه حدس زد که یه خروجی فید در کدوم مسیره اما نه در همه موارد.
Yahoo، بچرخ تا بچرخیم
کافی است Yamanner را در گوگل وارد کنید تا مختان سوت بکشد. گوگل بیش از یک میلیون و دویست هزار مورد برای نام کرم کوچولوی پیدا میکند که تازه از نیمه خرداد امسال سر و کلهاش پیدا شده و تا دو سه روز بعد از تولدش به جز پدرش و یکی دو نفر دیگر، کس دیگری او را نمیشناخت. در این مدت او بیسر و صدا توی ایمیلهای یاهو شیطنت میکرد ولی جمعه ۱۹ خرداد (۱۲ ژوئن) سیمانتک شناساییاش کرد و یک دفعه این کرم کوچولو به چهره مشهوری بدل شد و در صدر اخبار نشست.
مسؤولان یاهو اعلام میکردند که مشکلی نیست و این اشکال را به زودی بر طرف میکنند. البته شاخص سهام یاهو توی بورس حرف دیگری میزد از آن طرف خیلیها توی کف مانده بودند که این کرم چرا این شکلی است. آخر بر خلاف همه کرمها و ویروسهای ایمیلی، هچ فایل الحاقیای همراه این کرم نبود تنها چیزی که در این ایمیل ۶ کیلوبایتی به چشم میخورد، یک لوگوی قرمز رنگ یاهو بود و دیگر هیچ. ولی باز کردن ایمیل همانا و…
پدر این کرم کوچولو یک ایرانی ۲۸ ساله است. مصاحبه ویژهنامه کلیک با این کرمنویس و داستان نوشته شدنش را اینجا بخوانید (فرمت pdf).