این چند وقت این قدر همه چیز شلوغ و بهم ریخته بود که تا میومدی چیزی بنویسی، یه اتفاق تازه میافتاد و نمیشد قبلی رو نوشت. به هر حال به نظر میرسه که همه چیز در ظاهر آروم شده اما اون زیر چه خبره خدا میدونه.
متأسفانه اخبار چندان خوب نبودن. کلی کشته و زخمی حاصل جریانات اخبر بود و البته کلی هم بازداشتشده. متأسفانه بینشون چند تایی دوست و آشنا و همکار هم دیده میشن که باعث تأسفه. کلاً بهتره من خفهخون بگیرم چون هر چی بگم مثل چند صد تا بیانیهای میشه که همه دارن صادر میکنن و گویا به جایی هم بر نمیخوره.
این جمعه میرم اتریش. یه شهری به اسم گِراز (به آلمانی انگار میشه گریتس) که میزبان روبوکاپ ۲۰۰۹ هست و امیدوارم بتونم گزارش جالبی از اتفاقات اونجا تهیه کنم. اگه فرصتی بشه، بیشتر مینویسم درباره چیزهایی که اونجا میبینم.
دستنوشتههای نیما اکبرپور