عروسک سخنگو (اپیزود اول)، قسمت سوم
نویسنده: ری بردبری
تصویرگر: احسان غلامی
مشاهده در گوگل داکس
دستنوشتههای نیما اکبرپور
در ادامه معرفی کتابهایی که به گفته ناشران و نویسندگانشون، مانعی برای انتشار آنلاین اونها نیست و بعد از این که کتاب نخست جواد سعیدیپور یعنی «هیچان» رو معرفی کردم، حالا فکر میکنم وقتشه که کتاب دوم رو از همین نویسنده معرفی کنم که اون هم انتشارش آزاد اعلام شده. خود نویسنده اعلام میکنه:
چاپ دوم کتاب «اپرای قورباغههای مردابخوار» مشروط به انجام این اصلاحیهها (لینک اول،لینک دوم) شده است. اگر بخواهم به این اصلاحیه تن بدهم، چیزی از کتاب باقی نمیماند. بنابراین این کتاب را به صورت پیدیاف در اختیار شما قرار میدهم.
آقای سعیدیپور گفته که برای پرداخت حقالتالیف این کتاب میتونید از شماره حسابی که در داخل کتاب گذاشتهشده، استفاده کنید. یا به جای پرداخت حقالتالیف میتونید این کتاب رو در وبلاگتون معرفی کنید یا اون رو با دوستاتون به اشتراک بگذارید.
– لینک دریافت کتاب اپرای قورباغههای مردابخوار (لینک دوم، دانلود از ۴Shared)
– صفحه فیسبوک کتاب «اپرای قورباغههای مردابخوار»
وقتی میزان سانسور و فیلتر روز به روز و بیش از پیش اوج میگیره، نویسندهها و تولیدکنندگان محصولات فرهنگی دو راه بیشتر ندارن. یا میتونن اونها رو بذارن توی انبارشون تا خاک بخوره، یا این که میتونن اون رو به رایگان در اختیار عموم بذارن.
دومی همون واکنشیه که خیلی از نویسندگان ایرانی دارن نشون میدن و روز به روز تعداد بیشتری از کتابهای فارسی توسط نویسندگان یا ناشرانش به رایگان روی اینترنت قرار میگیره.
حالا جواد سعیدیپور دانلود کتابش به نام «هیچان» رو آزاد کرده و اون رو برای دریافت در اختیار همگان قرار داده و در صفحه فیسبوک این کتاب هم از همه خواسته تا کاری کنیم به دست افراد بیشتری هم برسه. در واقع این کتاب به صورت رایگان ارائه شده. اما برای آن دسته از افرادی که قادر و مایل به پرداخت مبلغی برای هزینههای تمامشده این کتاب هستند، یک شماره کارت شتاب توی کتاب وجود هست.
نکته خوب این کتاب اینه که طوری صفحهبندی شده تا آن دسته از دوستانی که عادت به خواندن روی صفحه مانیتور ندارند، بتونن به راحتی با چاپگر یک نسخه چاپ کنن و خود نویسنده هم پیشنهاد میده که این کتاب رو روی کاغذ بخونید.
باز هم تأکید میکنم تنها راه حمایت از این حرکات و نویسندگانی که نمیخوان تن به سانسور بدن، اینه که ازشون حمایت کنیم و مبلغی رو به شماره حساب نویسنده ارسال کنیم. نویسنده یا هنرمند دوست داره کارش دیده بشه اما برای امرار معاش و ادامه و تولید کارهای تازه نیاز به حمایت مخاطبانش داره. چه کاری بهتر از حمایت مستقیم و بیواسطه.
کتاب «قدمت روی چشم» نوشته سرژ میشل و پائلو وودز است که ترجمه فارسیش با اجازه ناشرش «گراسه» در ۴۴۴ صفحه و فرمت پیدیاف برای دریافت در اختیار عموم قرار گرفته است.
توضیحی که در صفحه فیسبوک این کتاب نوشته شده، آن را این گونه معرفی میکند:
کتابی در مورد ایران، دباره دختر و پسرهای جوانی دور یک استخر جمع میشوند که هم در عرصه تکنولوژی مطلع هستند و هم به اشعار حافظ مسلط، فرش فروش ضدصهیونیستی که مرگ بر آمریکا میگوید ولی ازطریق فروش قالیهای ایرانی در دالاس آمریکا درآمد کسب میکند؛ زنان چادری که زیارت مشهد میروند و از امام رضا را برای طلاق موفقشان تشکر میکنند؛ آخوند فرتوتی که در مورد حقوق بشر نطق میکند؛ چنین است صحنه نمایش ایران، تئاتری که در آن هر بازیگر چند نقش را در چند عرصه ایفا میکند ولی با زبان مشترک تعارف: تلفیقی از دورویی و احترام، زبانی که در آن به جای به سرزمین من خوش آمدی به تو میگویند: قدمت روی چشم.
سرژ میشل ۴۲ ساله و متولد سوئیس است. او از ماه ژوئن سال ۲۰۱۱ معاون مدیر مسئول روزنامه فرانسه زبان لوموند است. آقای میشل به عنوان خبرنگار سالها در سوییس، ایران، مناطق بالکان و آفریقا فعالیت کرده است. او از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ در ایران زندگی کرده و جایزه آلبرت لوندر که معتبرترین جایزه خبرنگاری فرانسه است را به خاطر فعالیتش در ایران بدست آورده است. سرژ میشل بنیانگذار Bondy blog یک وبسایت پرطرفدار است که در زمینه خبرنگاری شهروندخبرنگاران نیز فعالیت میکند و از حومه پرتحرکِ پاریس نگاشته میشود.
پائلو وودز ۴۱ سال دارد و متولد هلند است. او عکاس است و برای روزنامهها و مجلات معتبری همچون تایمز، نیوزویک، لوموند و جیو کار کرده است. پائلو وودز صاحب چندین جایزه عکاسی بینالمللی برای آثارش است که در نمایشگاههای اروپا و آمریکا به نمایش در میآیند. او هم اکنون درپورت او پرینسِ هایتی، پاریس و فلورانس زندگی و کار میکند.
یازده سال است که سرژ و پائلو با یکدیگر همکاری فرهنگی-هنری دارند و در این مدت چهار کتاب نوشتهاند. کتابِ“ China ”Safari / On the trail of Beijing’s expansion in Africa آنها جزو پرفروشترین کتابهای سال شناخته و به ده زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
به نظر برگردان کتاب، کم و بیش اشکالات نگارشی دارد و شخصاً فکر میکنم طراحی جلد نسخه اصلی خیلی بیشتر به محتوای کتاب نزدیک است. اگه نظری درباره این کتاب دارید در صفحه فیسبوک آن میتوانید نظر بدهید.
این کتاب رو میتونید با کیفیت بالا از این لینک و با کیفیت پایین از این لینک دریافت کنید.
شاید شما به گرافیک نوول علاقمند باشید اما دسترسی به گرافیک نوول فارسی نداشته باشید.
دوست عزیزم احسان غلامی داستانی رو به صورت گرافیک نوول تصویرگری کرده و هر هفته یک بخش رو در اختیارم قرار میده تا در عصیان منتشرش کنم. بنابرابن احسان از این به بعد میهمان ستون کتاب در عصیان خواهد بود. قبل از هر چیز توضیحی که احسان درباره این مجموعه نوشته بخونید. تا در نوشته بعدی اولین بخشش رو منتشر کنم.
توضیح این که من فقط منتشرکننده این اثر هستم. اگر نظری دارید در واقع باید خطاب به اجسان بنویسید یا براش ایمیل کنید. مطمئنم نظراتتون براش ارزشمنده.
روایت تصویرها
احسان غلامی [email protected]
۱- چک و چانهمان را زدیم، دیدیم بهتر است به جای اینکه داستان یک نویسنده را جراحی کنیم و آن را برای شما روایت کنیم، یک داستان خوب که قابلیت تصویر شدن را به خوبی دارد، برای شما به تصویر بکشیم و شما را با آن همراه کنیم.
قرار است از این به بعد این صفحه داستانی را روایت کند که دنبالهدار است. قصههایی که همهمان دوستش خواهیم داشت. تا جایی که فضا اجازه بدهد، داستان را جلو میبریم و بدون اینکه به دسترنج نویسنده صدمهای وارد کنیم، یک داستان خوب را برای شما به تصویر میکشیم.
اگر شما هم جز کسانی هستید که داستان را قبل از این که این صفحه را بخوانید، دیدهاید، احتمالاً اولین ایرادی که به ذهنتان میرسید تکه پاره شدن داستان است. درست است که ما تمام سعیمان را کردهایم تا به خط اصلی داستان هیج خدشهای وارد نشود، اما قبول کنید کار بسیار سختی است. همانطور که ما دوست نداریم کسی در کارهای تولیدشدهمان تصرفی بکند، ما هم هیچ علاقهای نداریم داستان کسی را که شاید برای همین چند خط، ساعتها تلاش کرده، حذف کنیم. پس با تمام این شرایط تصمیم گرفتیم به جای تمام این کارها، دل به دریا بزنیم و داستان خوب را با تصویرهای خوب تحویل شما بدهیم. دیگر نه میخواهیم داستان را جراحی کنیم و نه خودمان را در مضیقه فضا قرار بدهیم.
از سفر هفته پیش که به لندن برمیگشتم، کتابی رو تموم کردم که عزیزی بهم هدیه داده بود. کتاب «همین روزها…» نوشته عزیز دیگری به نام علیرضا میراسدالله هست. علیرضا همکار سابق و فعلی و البته کسی هست که حداقل یک سال با هم همخانه بودیم. قصد ندارم درباره هنرهای بیشمار علیرضا بنویسم. حداقل یکی از انیمیشنهاش رو توی همین وبلاگ قبلاً معرفی کردم. اما بیشک یکی از جذابترین هنرهای علیرضا هنر قصهگویی، نقالی و داستانسرایی این دوستمونه.
همین روزها داستان یک ایرانیه در غربت. بذارید این طوری بگم که داستان علیرضاست در غربت. نه این که داستان زندگیش باشه اما داستانهایی از زندگی علیرضاست که با ظرافت به هم دوخته شده و البته شاخ و برگ داده شده و دقیقاً به همین علت هم خواندنیه.
در دورانی که باهاش همخونه بودم، چند تایی از داستانهای کوتاهم رو براش خوندم و توصیه همیشگیش به من این بود که باید در درون خوردم و گذشتهام داستانهام رو پیدا کنم. حالا این کتابش دقیقاً مثال عینی توصیهشه. کتاب «همین روزها…» رو نشر مثلث منتشر کرده و به بهای ۳۷۰۰ تومان در بازار پیدا میشه.
از متن کتاب:
آن شب خوابم نبرد. تصور اینکه دکتر تیمور شاعرپیشه، روزها چشم مردهها را در میآورد و شبها اشعار عاشقانه میسراید، ناممکن بود. صبح روز بعد خواستم مرا با خودش به بانک چشم ببرد. ولی نپذیرفت. عاقلتر از آن بودم که اصرار کنم. به جایش سه ماه آزگار، تمام وقتم را با تیمور گذراندم تا اعتمادش را جلب کنم یا حداقل بتوانم او را در معذورات قرار دهم. طی آن سه ماه بیش از تمام عمرم آهنگ سنتی گوش کردم و درباره شعرای تاریخی اطلاعات کسب کردم.
درباره اوریگامی و مانیگامی چند سال پیش به طور مفصل نوشته بودم. اگر علاقمند به هنر «کاغذ و تا» یا «اسکناس و تا» هستید، خواندنش خالی از لطف نیست. اما اگر قرار نیست کسی این هنر رو دوباره بهتون معرفی کنه و دنبال دستورهایی میگردید که باهاش کاغذ رو تا کنید و مدلهای جالب بسازید، یکی از کتابهای الکترونیک رایگان رو بهتون توصیه میکنم.
این کتاب الکترونیک اسمش هست بسته غولاسای اوریگامی که شامل ۳۵۰ طراحی مختلف هست. هر دستور، مرحله به مرحله و تصویر به تصویر نشون داده شده. کل کتاب به صورت یک فایل rar هست که وقتی بازش میکنید، ۴ تا پوشه میشه. دو تاش پیدیافهایی هستند که به ترتیب حروف الفبا طبقهبندی شدن، یکیش چند تا کتاب درباره اوریگامیه و یکی دیگه با فرمت اچ تیامال هست.
برای دریافتش اینجا کلیک کنید.
طرح «پیتزا کتاب» را یک طنزنویس به نام خودش ثبت کرده که از قضا و از بد روزگار رفیقمان هم هست. جریانش هم این است که کتاب «بیشعوری» اثر دکتر خاویر کرمنت رو ترجمه کرده و به رایگان روی اینترنت قرار داده. در عوضش هم خواسته اگر حالش رو بردید، بهای یک پیتزا رو براش واریز کنید. انصافاْ طرح خوبیه. هر چند من چند تا پیتزا از محمود خان فرجامی طلب دارم اما دریافت، خوانش و البته واریز بهای یک پیتزا پپرونی خانواده رو به شما توصیه میکنم. این تنها راهی هست که میشه از نویسندههای مقیم خارج و حومه حمایت کرد. پس اگر حالش رو بردهاید، بر شما واجب عینی است که پولش رو هم بدهید تا طرف باز همین از این شکرها بخوره.
این توضیحات محمود است و لینکهای دانلود. از آنجایی که من به هیچ بلاگر و سایت ایرانی و البته عوامل پشت صحنه اعتماد ندارم که سرپا بماند و سایتش به سرنوشت حسین درخشان دچار نشود، یه کپیاش رو هم توی هوست خودم نگه میدارم که آیندگان به بیراهه نروند.
پینوشت: از قرار معلوم پیشبینی من زود تعبیر شد و سایت دبش محمود فرجامی به ملکوت اعلا پیوست. کتاب رو از روی هوست خودم دریافت کنید. روی گوگل داکس هم یه نسخهش هست.
چند وقتی هست که کتاب برای دانلود معرفی نکردم. البته قبلاً هم گفته بودم که اینجا فقط کتابهایی رو معرفی میکنم که اجازه دانلودشون برای همه، توسط صاحب اثر آزاد شده باشه.
در جریان ممنوعیت انتشار کتابهای پائولو کوئلیو در ایران که هستید. این تصویر نامه ابلاغی به مؤسسه فرهنگی هنری کاروان هست که انتشار کتابهای فارسی کوئلیو در ایران رو بر عهده داشت. پائولو کوئلیو هم جریان رو در وبلاگش توضیح داده. و در نهایت به این نتیجه رسیده که ترجمه همه کتابهاش به فارسی رو برای دانلود در اختیار همه بذاره اون هم به طور رایگان. مترجم همه این کتابها آرش حجازی هست. این کتابها رو میتونید به طور یک جا از اینجا دریافت کنید. این هم فهرست کتابها:
اولین بار که خانم رویا صدر رو دیدم، وقتی بود که شش ماهی از راهاندازی شرکت گردون میگذشت و آن موقع ما وظیفه میزبانی و طراحی وبسایتها، وبلاگها و فتوبلاگهای زیادی را بر عهده گرفته بودیم. وبلاگ بیبی گل هم یکی از این سایتها بود. رویا صدر یکی از طنز نویسان قدیمی و البته از آن دسته اهل قلم است که به سرعت به جریان آنلاین شدن پیوست.
شاید به همین خاطر باشه که یکی از معدود کسانی هست که بیشتر از هر کسی از جریان طنز در وبلاگها باخبر است. همین مسآله باعث شد تا پژوهش مفصلی را درباره طنز در وبلاگها انجام دهد. کتاب طنز وبلاگی در نهایت توسط وزارت ارشاد غیر قابل چاپ تشخیص داده شد.
رویا صدر درباره این کتاب، این طور توضیح میده:
بنا را بر آن گذاشته بودم که حتماً چاپ شود. به نظرم بسیاری از آثار طنز وبلاگستان، از جملۀ بهترین آثار طنز معاصرند و حیف است در قالب کتابی ارائه نشوند. به نظرم برخی از طنزنویسان وبلاگستان در زمرۀ بهترین چهرههای طنز امروزند و حیف است که معرفی نشوند. به نظرم طنز وبلاگستان در تغییر شرایط طنز امروز جامعه نقش دارد و حیف است به آن پرداخته نشود و ویژگیهای آن مورد تحلیل قرار نگیرد. بنابراین حیف است به خاطر یک عبارت مناقشهبرانگیز، کل آثار اجازه انتشار پیدا نکند. این بود که در گزینش مطالب کتاب، ضابطۀ «قابل چاپ بودن» را در نظر گرفتم. در نگارش متن کتاب و حتی نام آوردن از وبلاگها نیز این قاعده را رعایت کردم. در عین حال توجه داشتم که در نظر گرفتن حساسیتهای موجود،به سلامت و دقت کار ضربه نزند و هدف، ارائۀ تصویری درست و مبتنی بر واقعیت از طنز وبلاگی را (که هدف اصلی از تدوین کتاب بود) دچار خدشه و آسیب نسازد.
اما در نهایت با تمام این مراعات، کتاب مجوز انتشار نمیگیرد. نسخه پیدیاف این کتاب، هدیه نوروزیای بود که رویا صدر پارسال به خوانندگانش ارائه داد. مطمئنم خانم صدر خوشحال خواهد شد اگر هدیه پارسالش را امسال دانلود کنید. برای دریافت این کتاب روی تصویر پیدیاف کلیک کنید.
این کتاب رو خوندم و ازش لذت بردم. تنها نکتهای که قابل ذکره اینه که ای کاش کسی این کتاب رو به شکل یک پیدیاف تر و تمیز استاندارد در میآورد. کتاب نیاز به ویراستاری داره چون در مواردی مشکلات تایپی و نوشتاری داره (فارغ از مواردی که به عمد در کتاب هست). در واقع میخوام بگم حالا که چنین پژوهش ارزشمندی به طور رایگان روی اینترنت قرار گرفته، ای کاش کسی داوطلبانه زحمت استانداردسازی این کتاب از نظر تبدیلش به یک نسخه دیجیتالی استاندارد رو انجام میداد. حتی با کمی زحمت بیشتر میشد به وبلاگ نویسندگان هر وبلاگ یا مطالبی که هنوز روی اینترنت موجودند، لینک داد. با این کار ارزش این پژوهش صدچندان میشد.
خیلیها که به اصطلاح این طرف آب زندگی میکنند، یعنی جایی که کپی رایت یا حق مؤلف بد جوری از طرف دولتها حمایت میشه، موسیقی و فیلم مورد علاقهشون رو میخرن. خیلیها نه همه… خیلیها هم طبیعیه که این چیزها رو دانلود میکنن. البته همه هم میدونیم که این طور قوانین چندان جایگاهی توی ایران نداره.
با پا گرفتن فروش اینترنتی یکی دیگه از اجناس مورد خرید و فروش کتاب بود. فروشگاه اینترنتی آمازون دیگه از کفر ابلیس هم مشهورتره. حالا هم که با ورود آیپد و آیفون و امثالش، اپل حوزه تجارتش رو در مورد کتاب با فروشگاه آیبوک گستردهتر میکنه. اما در کتابفروشی اپل خبری از ناشران ایرانی و کتاب فارسی نبود. چند وقت پیش خبری رو در سایت فارسی دویچهوله خوندم که اطلاع میداد انتشارات گردون عباس معروفی در آیبوک استور شعبه باز کرده و برای نمونه کتاب ذوبشده رو هم ارائه میکنه. بهای این کتاب ۴.۴۹ پونده.
به گفته عباس معروفی، این کتاب، نخستین رمان اوست که در پاییز ۱۳۶۲ از خیالها و خاطرات او از فضایی که در آنجا زیسته و نفس کشیده، نوشته شده است.
شاید این یکی از بهترین راهها برای حمایت از نشر آثاری باشه که اجازه چاپ در ایران رو ندارن. کاملاً ملتفتم که بخش عمده نویسندگان ایرانی در داخل ایران هستن و امکان دسترسی به فروشگاههای آنلاین و حساب بانکی بینالمللی معتبر و امثالش رو ندارن. اما تصور میکنم با وجود این که ناشران ایرانی در خارج از ایران هستند، میشه این کار رو از طریق اونها انجام داد. فروش آثارشون در خارج از ایران بسیار به صرفه خواهد بود چرا که محدودیتهایی مثل شمارگان کتاب یا هزینههای چاپ رو نداره. در عین حال ارزش ارزی داره و از طرفی تعداد ایرانیهای مقیم خارج که مشتاق خوندن تازههای نشر به زبان فارسی هستند، رو به افزایشه و این میتونه چنین برنامهریزیای رو به نتیجه دلخواه برسونه.
اما تا اینجای کتاب که خوندم، مواردی به نظرم رسید که فکر میکنم باید فکری براش بشه. یکی از موارد که علتش رو نمیدونم، استفاده از کاف و ی عربی در متن این کتابه البته جاهای هم هست که فارسی هستند اما در بیشتر موارد این دو حرف با شمایل عربی ظاهر میشن. مورد دیگه هم استفاده از «ه» به جای «ۀ» یعنی ه همزهدار استفاده کردند. نکته دیگه اینه که جلد، مثل کتابهای لاتین از سمت چپ به راست باز میشه. که البته این مشکل در کتابهای عربی آیبوک استور هم هست. در واقع اپل هنوز در کتابخونه خودش زبانهای راست به چپ رو پشتیبانی نمیکنه.
هدفم از این که بخش کتاب رو که توی عصیان جدا کردم و گذاشتمش توی بخش پیشنهاد بیشرمانه، هم به خاطر این بوده که هر چیزی که درباره کتاب رو مینویسم جدا کنم و هم کتابهایی رو که از نظر کپیرایت مشکلی برای پخش ندارند، برای دانلود معرفی کنم.
به عنوان اولین کتاب هم قصدم اینه که کتاب «فریدون سه پسر داشت» عباس معروفی رو برای دانلود بذارم. اولین کتاب عباس معروفی که روی اینترنت در دسترس عموم قرار گرفته.
همانطور که در ابتدای کتاب خود نویسنده به واقعی بودن نام افراد و وقایع اشاره میکند، قصه داستان بر اساس سرگذشت واقعی یکی از مبارزان سیاسی به نام مجید امانی نگاشته شده است. این رمان به حوادث انقلاب سال ۵۷ و درگیری و کشتار مبارزان سیاسی در سالهای قبل و بعد از انقلاب میپردازد. خلاصهای از این داستان در سایت فارسی بیبیسی نوشته شده که اینجا میارمش:
مجید امانی، پسر فریدون امانی، سرمایهدار و صاحب کارخانه لاستیکسازی «بی اف گودریچ» است. او سه برادر، ایرج، اسد و سعید و یک خواهر، انسی دارد. هر یک از برادارن در گروهی از سازمانهای سیاسی عضویت و فعالیت دارند. ایرج چپ، سعید عضو سازمان مجاهدین خلق، اسد عضو گروههای اسلامی، و مجید نیز عضو چریکهاست.
فریدون امانی که در انقلاب، طرفدار شاه بوده و به همین جهت اموالش به آتش کشیده شده، به یاری و پا در میانی اسد، با سران جمهوری اسلامی رابطه برقرار میکند و نماینده مجلس میشود.
ایرج به قول راوی الگوی محبوب همه چپهای جهان است و هیچ شباهتی به چپهای شناخته شده تودهای، اکثریتی، اقلیتی ما ندارد و بیشتر دموکرات است. او که تا مقطع انقلاب در زندان بوده، پس از انقلاب در زندان اعدام میشود. سعید سر از عراق در می آورد و در عملیات فروغ جاویدان به قول روای «مثل یک جرقه آتش در سیاهی شب» گم میشود، مجید از کشور میگریزد و سر از شوروی و بعد آلمان در میآورد. اسد در ایران، در وزارت اطلاعات، در سپاه پاسداران، منصبهای متعدد دارد و جزو سردمداران رژیم است.
فریدون امانی که قبل از انقلاب شاه را دارای فره ایزدی میدانست، حالا با سران جمهوری اسلامی روابط دارد و از سران هیأت مؤتلفه اسلامی است.این خانواده پراکنده، تنها به یمن وجود مادر، به شکل خانواده وجود دارد. رمان زندگی این خانواده فروپاشیده را در سالهای پس از انقلاب اسلامی تصویر میکند.
داستان از زبان مجید که از جمله مهاجران و تبعیدیانی است که نتوانسته با جامعه میزبان اخت شود و با آن بیامیزد، روایت میشود. او سیزده سال پس از مهاجرت و چهار سال زیستن یا بستری بودن در یک آسایشگاه روانی در آلمان، تصمیم به بازگشت گرفته است. با مسؤولان ایرانی تماس میگیرد و با یک اتومبیل مرسدس بنز به همراه مأموران رژیم راهی ایران میشود و …