رسا، سرویس بینالملل– مسلمانان کشورهاى مصر، هند و کانادا، توهین فیلم راز داوینچى به حضرت مسیح را محکوم کردند و خواستار جلوگیری از اکران آن شدند.
من هنوز فیلم راز داوینچی رو ندیدم. البته طبیعیه که ندیده باشم. برای این که هنوز اکران عمومی اون آغاز نشده و برای اولین بار روز قبل در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم کن به نمایش در اومد. در کنار اعتراض مسیحیان متعصب نسبت به نمایش این فیلم، مسلمانان برخی از کشورها نسبت به نمایش آن اعتراض کردند. در هند مولانا منصور على خان، دبیر کل علماى سنى هند، در گفتوگو با رویترز گفته: فیلم «راز داوینچى» تهمتهاىی ناروا و دروغى به حضرت مسیح نسبت داده است. قرآن مسیح را پیامبرى از سوى خداوند معرفى مىکند و داستان این فیلم مخالف چنین باورى است.
من کتاب راز داوینچی را دو بار خوندم. در این کتاب نه تنها نبوت مسیح زیر سؤال نرفته بلکه به جنبه انسان بودن عیسی تأکید شده. یعنی همون روایتی از مسیح که در قرآن هست. قرآن، عیسی رو انسان میدونه و نه فرزند او و راز داوینچی هم به مسیح جلوهای انسانی میده. به عبارت دیگر نکتهای که این کتاب بر اون تأکید داره اینه که مسیح ازدواج کرده بود و مانند خیلیهای دیگر فرزندی داشته و در حال حاضر نسل او به طور مخفیانه به زندگی خود ادامه میدن و گروهی هم از این راز حفاظت میکنن. در عین حال کلیسا رو به تحریف واقعیات تاریخی و پوشاندن این حقیقت متهم میکنه.
محمد، پیامبر مسلمانان هم ازدواج کرده بود و فرزندش هم مادر نسلی بود که امامان شیعیان بودن. نامفهوم برای من اینه که سنت پیامبر یعنی ازدواج، با نبوت عیسی چه منافاتی داره که توهین به مسیحت تلقی و باعث اعتراض مسلمانان بشه؟
کتاب
کوری
هیچکس چیزی نپرسید، فقط چشمپزشک گفت اگر روزی باز بینا شدم، توی چشم دیگران خوب نگاه میکنم، انگار که بخواهم روحشان را ببینم،
پیرمرد چشمبندزده گفت روحشان،
یا جانشان، اسمش فرقی نمیکند، آنوقت است که در کمال تعجب میبینیم با آدمی سر و کار داریم که چندان درس نخوانده،
دختر عینکی گفت در درون ما چیز بینامی هست، ما همان چیزیم.
کوری – ژوزه ساراماگو
نمایشگاه مطبوعات و کتاب
این روزها در نمایشگاه کتاب و نمایشگاه مطبوعات غلغله هست. مثل هر سال این بار هم نمایشگاه کتاب از پربینندهترین نمایشگاههای برگزارشدهست. هنوز فرصت نکردم که سری به نمایشگاه کتاب بزنم. بودن تو غرفه مجله چلچراغ و صحبت کردن با خوانندهها کمتر فرصتی برام باقی گذاشته که برم و چند تا کتاب خوب بخرم. فعلا که تو فکر جیم زدنم تا ببینم موفق میشم یا نه!
بررسی سه کتاب درباره ایجاد وبلاگ
امروزه پدیده وبلاگ یکی از مهمترینها در فناوری اطلاعات محسوب میشود. پدیدهای که مدتی کوتاه پس از تولدش، مرزها را درنوردیده و پا به اجتماع پارسیزبانان گزارده است. در زمینه ساخت یک وبلاگ، تا کنون سه کتاب منتشر شده است که هماکنون به بررسی و نقد این سه میبپردازم:
۱- داریوش فرسایی، راهنمای آسان وبلاگنویسی، تهران، آینده دیگر و میرزایی، نوبت اول، تابستان ۱۳۸۲، ۹۶ صفحه، فارسی.
۲- حسین یعسوبی، راهنمای ساخت Weblog، تهران: ناقوس، بهار ۱۳۸۳، ۶۸ صفحه، فارسی.
۳- شهاب مباشری، کلید وبلاگ، تهران، توسعه آموزش، نوبت اول، اسفند ۱۳۸۲، ۹۴ صفحه، فارسی.
وبلاگستان، شهر شیشهای
این عنوان کتابی بود که بعد از ساعتها بحث و بررسی به اتفاق دوستان برای برگزیده کتاب وبلاگهای فارسی انتخابش کردیم. ساعتها بحث و صحبت داشتیم درباره اینکه فرم کتاب به چه صورتی باشه و کتاب حاوی چند وبلاگ باشه و چطور باهاشون مکاتبه کنیم، چطور مطالب رو به طور استاندارد در بیاریم و هزار و یک مسأله ریز و درشت دیگه که هفتهها وقت برد. بگذریم از نامهربانیهایی که برخی از بزرگان با ما کردند و البته تشویقهای عده زیادی هم دلگرمکننده بود برامون. شبهای بسیاری رو در کافینت فقید بنده دور هم جمع میشدیم و تا صبح مطالب رو بررسی میکردیم. اولش قرار بود این کتاب برای جشن تولد یک سالگی وبلاگهای فارسی و توی آبان و یا آذر سال ۸۱ عرضه بشه. اما مشکلات متعددی از قبیل گرفتاریهای شخصی و مسأله ناشر و اسپانسر برای چاپ کتاب باعث شد که این اتفاق ۹ ماه بعد، یعنی الان بیفته. این آخریش به خصوص باعث تأخیر زیادی شد. ماها چند نفر جوون بودیم که قصدمون انجام یه کار مثبت گروهی بود بدون این که انتفاعی برای خودمون در نظر بگیریم. اما بودند دوستانی که برای چاپ مطلبشون حقالتألیف طلب میکردند و باز هم بودند دوستانی که با روی گشاده از این مسأله استقبال کردن و مطالبشون رو ارسال کردن. فاز اول کار انجام شده بود. یعنی مطالب جمعآوری شده بود. اینجا بود که دوستان دیگهای هم یاریگر ما شدند و کار نیمه تمام رو به انجام رسوندن. بگذریم از مسائلی که توی ارشاد پیش میاد و گرفتاریهای مربوط به چاپ کتاب، اما کتابی که از اول هفته آینده توزیع میشه، حاصل کار جمعی حدود ۱۵ نفر از وبلاگنویسها و وبلاگدوستان ایرونیه که شاید تا حالا اولین کار گروهی واقعی وبلاگستان رو انجام دادن. بدیهیه که کاستیهای زیادی داره. بسیاری از دوستان از قلم افتادن و بسیاری دیگه هم وقت جمعآوری مطالب (تابستون پارسال)، وبلاگ نمینوشتن که جای همشون تو کتاب خالیه. به امید روزی که کارهای مثبت و مفید دیگهای هم توی جمعمون صورت بگیره. برای دیدن سایت اختصاصی کتاب وبلاگستان، شهر شیشهای اینجا کلیک کنید. برای خرید آنلاین هم میتونید از این لینک استفاده کنید.
وبلاگستان، شهر شیشهای منتشر شد.
وبلاگستان، شهر شیشهای منتشر شد. توضیحی رو در این باره توی سرگردون نوشتم. اینم سایت اختصاصی کتاب که اولین سایتی تو ایران هست که منحصراً برای یه کتاب ایجاد شده.

هیس
با چشمهای باز مردن یک جور انتقام گرفتن از زندههاست چون هر که به آن چشمها نگاه کند حداقل تا مدتی دیگر نمیتواند فراموشش کند. شاید برای همین تا بالای سر مرده میرسند پیش از هر کاری چشمهایش را میبندند…
هیس – محمدرضا کاتب
به من بگو چرا؟
کوچیکتر که بودم یه سری کتاب جایزه گرفته بودم که اسمشون بود به من بگو چرا؟ تقریباً جواب هر سؤالی رو که میخواستم، توش پیدا میکردم.
سالهاست که دنبال کتاب به من بگو چرایی میگردم که به سؤالات الانم جواب بده. اما هر چی بیشتر میگردم، کمتر پیدا میکنم.
تخفیف کتاب
دیروز، یه کاری داشتم سمت تجریش. از جلوی نمایشگاه که رد میشدم، گفتم یه سرکی بکشم. این بود که پیاده شدم و رفتم داخل. البته یک ساعت آخر کار نمایشگاه بود و من وقت نکردم حسابی چرخ بزنم. فقط رفتم سالن کتابهای کودک و نوجوان. تازه اونم فقط یه غرفه رو رسیدم دید بزنم. نکته جالب تخفیف ۳۰ درصدی کتب پزشکی و تخفیف ۱۰ درصدی کتب کودک و نوجوان بود. با این سیاست قطعاً کودکان و نوجوانان به فرهنگ کتابخونی نزدیکتر میشن!
حالا فردا، سر فرصت میرم نمایشگاه. شاید چند تا عکس خوب هم گرفتم. راستی، کسی نمیاد با هم بریم؟